< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

93/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ خلاصه مستحبات
در چند جلسه قبل بیان شد که در لواحق ولادت از سه چیز بحث می شود:
1-سنن روز هفتم
2-رضاع
3-حضانت

بحث از قسم اول تمام شد.

رضاع:
شرایع می فرماید: «و أما الرضاع فلا يجب على الأم إرضاع الولد و لها المطالبة بأجرة إرضاعه».[1]
می فرمایند: شیر دادن بر مادر واجب نیست و می تواند برای شیر دادن اجرت دریافت کند.
قواعد هم بنا بر آنچه ایضاح[2] نقل کرده همین است.
تحرير[3] و منهاج محقق خویی[4] و آیت الله السیستانی[5] هم همین مطلب را بیان می کنند.

دلیل این مطلب:
جواهر دلیل این مطلب را این گونه بیان می کند: «بلا خلاف أجد فيه بيننا للأصل، و لظاهر قوله تعالى «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»[6] و قوله تعالى «وَ إِنْ تَعٰاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرىٰ»[7] و قوله تعالى «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا»[8] الشامل لاضرارها بالإجبار على إرضاعه لو كان واجبا، و ل‌خبر ِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ «قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّضَاعِ فَقَالَ لَا تُجْبَرُ الْحُرَّةُ عَلَى رَضَاعِ الْوَلَدِ وَ تُجْبَرُ أُمُ‌ الْوَلَد»[9]».[10]
می فرمایند: اینکه رضاع بر مادر واجب نیست، مخالفی ندارد و دلیل آن چند چیز است:
1-شک در تکلیف است و برائت جاری است.
2-چند آیه قرآن
3-روایات.

اما آیات قرآن:
اول: «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»
ظاهر آیه این است که اگر مادر شیر داد، باید اجرت داده شود.
دوم:«وَ إِنْ تَعٰاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرىٰ»
اگر تعاسر پیش آمد و با یکدیگر نمی ساختند مرضعه دیگر پیدا کند و شیر دادن بر مادر واجب نیست.
سوم:«لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا»
ظاهر آیه این است که مادر بچه نباید به خاطر بچه متضرر شود و یکی از موارد ضرر، شیر دادن به بچه است.

اما روایات:
ل‌خبر ِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ«قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّضَاعِ فَقَالَ لَا تُجْبَرُ الْحُرَّةُ عَلَى رَضَاعِ الْوَلَدِ وَ تُجْبَرُ أُمُ‌ الْوَلَد».
راوی می گوید از امام صادق درباره شیر دادن سوال شود که حضرت فرمودند: زن بر شیر دادن بچه اجبار نمی شود، اما کنیزی که بچه آورده، می توان اجبارش کرد.
پس بعضی از روایات و آیات ظاهر در این هستند که شیر دادن بچه بر مادر واجب نیست.

قبل از بیان توضیح آیات و روایات باید دو مقدمه بیان شود:
1-موضوع بحث در ارضاع ولد، مادر به ما هو مادر است، نه از حیث اینکه اگر شیر ندهد، فردی خواهد مُرد.
2-آیا این ارضاع که محل بحث است، شامل لباء مادر است یا خیر؟ لباء به اولین شیری گفته می شود که از پستان مادر بیرون می آید. بعضی می گویند لباء فقط شیر روز ولادت است و بعضی می گویند تا سه روز لباء است، و بعضی می گویند فرزند بدون لباء زنده نمی ماند و یا رشد نمی کند.

حال بعد این دو مقدمه می گوییم:
نسبت به اینکه جواهر فرمود، مخالفی وجود ندارد و اینکه مقتضای اصل عدم وجوب است، روشن است.
اما استدلال به آیات برای اینکه ارضاع واجب است یا خیر، درست است یا خیر؟
در آیه اول استدلال متوقف بر این است که ضمیر «ارضعن» به مطلق والدات برگردد، یعنی اگر مادرها شیر دادند، اجرت به آنها بدهید و فرق ندارد این والده طلاق داده شده باشد یا خیر طلاق داده نشده باشد.
اما بحث در این است که امکان دارد ضمیر به والده طلاق داده شده برگردد و بنابر سیاق همین احتمال قوی تر است.
از تفاسر هم استفاده می شود که ضمیر به مادرهایی برمی گردد که مطلقه باشند، در نتیجه استدلال به این آیات صحیح نیست.

شاهد از تفاسیر:
تفسیر جوامع الجامع در ذیل همین آیه می فرمایند: «فان ارضعن لکم، یعنی هولاء المطلقات ارضعن لکم ولدا فهن او من غیرهن بعد انقطاع عصمة الزوجیة، فاتوهن اجورهن فاعطوهن اجرة الرضاع».[11]
می فرمایند: ضمیر برمی گردد به زنانی که طلاق داده شده اند و اگر آنها بچه ها را شیر دادند باید به آنها اجرت بدهند و فرق ندارد این بچه ای که شیر می دهد مال خودش است و یا مال دیگری و در هر دو صورت باید به او شیر داده شود.
مجمع البیان می گوید: «فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن، ای فان ارضعن الولد لاجلکم بعد البینونة فاعطوهن اجر الرضاع یعنی اجرة المثل».[12]
اگر شوهر از زن جدا شد و بعد بچه را شیر داد، باید به اندازه اجرت المثل به او اجرت داد.

الميزان: «فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن،... لینفق ذو سعة من سعته، الانفاق من سعة هو التوسعة فی الانفاق و هو امر لاهل السعة بان یوسّعوا علی نسهائهم المطلقات المرضعات اولادهن».[13]
می فرماید: انفاق از سعه که در آیه آمده است، منظور این است که در انفاق اگر ثروتمند هستید باید پول بیشتری بدهید و این یک امری است که به اهل سعه شده است که به زنهایی که طلاق داده اند و بچه هارا شیر می دهند، پول بیشتری بدهند.
المیزان: «و فی قوله تعالی: لمن اراد ان یتم الرضاعة، دلالة علی ان الحضانة والارضاع حق للوالدة المطلّقة...».[14]
می فرمایند: منظر این آیه این است که نگهداری و شیردادن یک حقی است برای والده مطلقه.
پس منظور از ارضاع در آیات، ارضاع زنی است که مطلقه است نه زنی که در خانه شوهر است.


تقریر العربی
و اما الرضاع:
تقدم جلسة 18/12/92 ان القسم الثانی من احکام الولادة، اللواحق و هی ثلاثة:
1-السنن یوم السابع؛
2-الرضاع؛
3-الحضانة.

شرایع: «و أما الرضاع فلا يجب على الأم إرضاع الولد و لها المطالبة بأجرة إرضاعه».[15]
و مثله تقریبا قواعد، علی ما فی الایضاح.[16]
و التحرير[17] و المنهاج الاستاد المحقق الخویی[18] و آیت الله السیستانی.[19]

و استدل الجواهر بقوله: «بلا خلاف أجد فيه بيننا للأصل، و لظاهر قوله تعالى «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»[20] و قوله تعالى «وَ إِنْ تَعٰاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرىٰ»[21] و قوله تعالى «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا»[22] الشامل لاضرارها بالإجبار على إرضاعه لو كان واجبا، و ل‌خبر ِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ «قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّضَاعِ فَقَالَ لَا تُجْبَرُ الْحُرَّةُ عَلَى رَضَاعِ الْوَلَدِ وَ تُجْبَرُ أُمُ‌ الْوَلَد»[23]».[24]

قبل توضیح الادلة المذکورة و غیرها نذکر مقدمتان:
1-ان موضوع البحث هو ارضاع الام، بما هو هو ام، لا من حیث حفظ نفس المحترمة.
2-هل الارضاع المبحوث عنه، شامل لباء الام، ای اول اللبن عند الولادة مطلقا او الی ثلاثة ایام، الذی لایعیش الولد او لایقوی و لاتشتدّ بنیته الا به، ام لا؟

فنقول: الکلام فی عدم الخلاف والاصل الذی ذکرهما الجواهر.

و اما الاستدلال بالآیات، فیتوقف علی کون المرجع لضمیر «فان ارضعنکم» نم الوالدات جمیعا کما هو ظاهر نقلها الجمع، و اما لو کان خصوص المطلقات منها، کما هو المنسبق من سیاق الآیات الواردة فی المطلقات، فلا، و المستفاد من التفاسیر هو الثانی، فانظر:
جوامع الجامع: «فان ارضعن لکم، یعنی هولاء المطلقات ارضعن لکم ولدا فهن او من غیرهن بعد انقطاع عصمة الزوجیة، فاتوهن اجورهن فاعطوهن اجرة الرضاع».[25]
مجمع البیان: «فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن، ای فان ارضعن الولد لاجلکم بعد البینونة فاعطوهن اجر الرضاع یعنی اجرة المثل».[26]
الميزان: «فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن،... لینفق ذو سعة من سعته، الانفاق من سعة هو التوسعة فی الانفاق و هو اقر لاهل السعة بان یوسّعوا علی نسهائهم المطلقات المرضعات اولادهن».[27]
المیزان: «و فی قوله تعالی: لمن اراد ان یتم الرضاعة، دلالة علی ان الحضانة والارضاع حق للوالدة المطلّقة...».[28]


[4] منهاج الصالحین، سیدابوالقاسم خویی، ج3، ص 323.
[5] منهاج الصالحين، سيستاني، ج3، ص 119.
[6] سوره طلاق، آیه 6
[14]المیزان، طباطبایی، ج2، ص 352.
[18] منهاج الصالحین، سیدابوالقاسم خویی، ج3، ص 323.
[19] منهاج الصالحين، سيستاني، ج3، ص 119.
[28]المیزانطباطبایی، ج2، ص، 352.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo