< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

93/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ رضاع/اجرت رضاع
بحث ما در این بود که اجرت رضاع از اموال بچه داده می شود و یا از اموال پدر بچه؟ گفتیم بحث در دو مقام است، مقام اول در اینکه پدر فوت کرده باشد که گفتیم از مال فرزند داده می شود.

مقام دوم: پدر زنده است و بچه هم مالی دارد:
در اینکه اجرت را چه کسی باید بدهد، دو قول است و این دو قول از کلام جواهر[1] برداشت می شود:
1-از مال بچه برداشته می شود. چون بچه غنی است و نفقه او بر پدرش واجب نیست و شیر خوردن هم یکی از نفقات این بچه است.
2-اجرت از مال پدر باید پرداخت شود، دلیل این قول می تواند اطلاق دو آیه باشد:
الف: آیه «فَإِنْ‌ أَرْضَعْنَ‌ لَكُمْ‌ فَآتُوهُنَ‌ أُجُورَهُن‌»[2]؛ در این آیه خداوند امر می کند که اجرت کسانی که شیر می دهند را بپردازید و خطاب به مردها است و مطلق هم است و نگفته اگر بچه فقیر بود، اجرت شیر دادن مادرش را بدهید.
ب: آیه «وَ عَلَى‌ الْمَوْلُودِ لَهُ‌ رِزْقُهُنَ‌ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوف‌»[3]؛ منظور از «مولود له» پدر است که باید اجرت و لباس به زن بدهد و مطلق گفته، در نتیجه شامل جایی که بچه غنی باشد نیز هم می شود.
جواهر می فرماید: «الذي هو كناية عن أجرة الرضاع»[4]
می فرمایند: «رزق» در این آیه کنایه از اجرت شیر دادن بچه ها است.
در ادامه جواهر می فرماید: «بل في التعبير بالمولود له تنبيه حسن على كون الولد حقيقة له، و لذا نسب إليه دون أمه».
می فرمایند: اینکه آیه شریفه به جای «والد» تعبیر به «مولود له» کرده، اشاره به این است که فرزند در حقیقت برای پدر است و به خاطر همین فرزند به پدر نسبت داده شده است نه به مادر.

بعضی در اشکال به اطلاق دو آیه گفته اند:
این اطلاق ناظر بر جایی است که انفاق بر پدر واجب باشد، یعنی اگر انفاق بر پدر واجب باشد، گفته می شود مولود له، اما در بحث ما، فرزند صاحب مال است و نفقه او بر پدرش واجب نیست. پس این دو آیه شامل اجرت رضاع نمی شود، چون بچه پولدار است و نفقه او واجب نیست.

و الحاصل: اقوی این است که اجرت در مال فرزند است و باید از آن پرداخت شود، همچنان که در فرض قبلی که پدر فوت کرده بود، باز هم بر فرزند است که اجرت را بدهد. در نتیجه اگر فرزند صاحب مال بود، باید خودش اجرت را بدهد.

فائدة: تفسیر کبیر درباره آیه می فرماید: «فَفِيهِ مَسَائِلُ: الْمَسْأَلَةُ الْأُولَى: الْمَوْلُودِ لَهُ هُوَ الْوَالِدُ، وَإِنَّمَا عَبَّرَ عَنْهُ بِهَذَا الِاسْمِ لِوُجُوهٍ الْأَوَّلُ: قَالَ صاحب«الْكَشَّافِ» : إِنَّ السَّبَبَ فِيهِ أَنْ يُعْلَمَ أَنَّ الْوَالِدَاتِ إِنَّمَا وَلَدْنَ الْأَوْلَادَ لِلْآبَاءِ، وَلِذَلِكَ يُنْسَبُونَ إليهم لا إلى الأمهات... الثَّانِي: أَنَّ هَذَا تَنْبِيهٌ عَلَى أَنَّ الْوَلَدَ إِنَّمَا يَلْتَحِقُ بِالْوَالِدِ لِكَوْنِهِ مَوْلُودًا عَلَى فِرَاشِهِ عَلَى مَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ»...الثَّالِثُ: ذَكَرَ الْوَالِدَ بِلَفْظِ الْمَوْلُودِ لَهُ تَنْبِيهًا عَلَى أَنَّ هَذَا الْوَلَدَ إِنَّمَا وُلِدَ لِأَجْلِ الْأَبِ، فَكَانَ نَقْصُهُ عَائِدًا إِلَيْهِ، وَرِعَايَةُ مَصَالِحِهِ لَازِمَةً لَهُ».[5]

نسبت به «المولود له» چند مساله وجود دارد:
مساله اول: اینکه به جای والد در آیه، مولود له آمده، به خاطر چند وجه است:
وجه اول: صاحب کشاف می گوید: دلیل این که به جای والد، مولود له آمده است این است که خداوند با این تعبیر می خواهد بگوید، که با اینکه مادر بچه را به دنیا می آورد، به پدر نسبت داده می شود، و به مادر نسبت داده نمی شود.
وجه دوم: این تعبیر تنبیه به این است که ولد به پدر ملحق می شود چون در فراش او به دنیا آمده است و پیامبر فرمودند که ولد برای فراش و شوهر است.
وجه سوم: این تعبیر تنبیه به این است که فرزند بخشی از پدر است و نفع و نقص او به پدر بر می گردد و بر بچه لازم است که مصالح پدر را رعایت کند.

تقریر العربی
ظهور الروایات ایضا فی کون الاجرة من مال الصبی عند موت ابیه واضح.
فالمختار تبعا للاصحاب و اعتمادا علی النصوص کون الاجرة فی مال الصبی عند موت ابیه.

و اما صورة الثانیة :حیاة الاب:
ففی کون الاجرة علی الوالد او فی مال الولد قولان، کما هو المستفاد من الجواهر.[6]
احدهما: انها فی مال الولد، لانه غنی و لا تجب نفقته علی الوالد.
و الثانی: انها فی مال الوالد و یجب علیه و یمکن الاستدلال له باطلاق آیة«فَإِنْ‌ أَرْضَعْنَ‌ لَكُمْ‌ فَآتُوهُنَ‌ أُجُورَهُن‌»[7] امر فیها باعطاء الاجرة مطلقا کان للولد مال ام لا، وایضا اطلاق آیة «وَ عَلَى‌ الْمَوْلُودِ لَهُ‌ رِزْقُهُنَ‌ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوف‌»[8] صرح الجواهر: «الذي هو كناية عن أجرة الرضاع»[9] و قال ایضا: «بل في التعبير بالمولود له تنبيه حسن على كون الولد حقيقة له، و لذا نسب إليه دون أمه».
و نوقش فی الاطلاق بان الاطلاق نزّل علی حال الانفاق و لا تجب نفقة المولود مع غناه و کونه صاحب ثروة.
و الحاصل: ان الاقوی کون الاجرة فی المفروض فی مال الولد، لا الوالد کما انها فی مال الولد، فی الصورة الاولی ایضا.

فائدة: تفسیر الکبیر: « فَفِيهِ مَسَائِلُ: الْمَسْأَلَةُ الْأُولَى: الْمَوْلُودِ لَهُ هُوَ الْوَالِدُ، وَإِنَّمَا عَبَّرَ عَنْهُ بِهَذَا الِاسْمِ لِوُجُوهٍ الْأَوَّلُ: قَالَ صاحب«الْكَشَّافِ» : إِنَّ السَّبَبَ فِيهِ أَنْ يُعْلَمَ أَنَّ الْوَالِدَاتِ إِنَّمَا وَلَدْنَ الْأَوْلَادَ لِلْآبَاءِ، وَلِذَلِكَ يُنْسَبُونَ إليهم لا إلى الأمهات... الثَّانِي: أَنَّ هَذَا تَنْبِيهٌ عَلَى أَنَّ الْوَلَدَ إِنَّمَا يَلْتَحِقُ بِالْوَالِدِ لِكَوْنِهِ مَوْلُودًا عَلَى فِرَاشِهِ عَلَى مَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ»...الثَّالِثُ: ذَكَرَ الْوَالِدَ بِلَفْظِ الْمَوْلُودِ لَهُ تَنْبِيهًا عَلَى أَنَّ هَذَا الْوَلَدَ إِنَّمَا وُلِدَ لِأَجْلِ الْأَبِ، فَكَانَ نَقْصُهُ عَائِدًا إِلَيْهِ، وَرِعَايَةُ مَصَالِحِهِ لَازِمَةً لَهُ».[10]

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo