< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

94/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نفقه/ احکام اولاد/ نظر چهارم/ نفقه اقارب/ شرایط منفِق
نسبت به اینکه سوال و استیهاب داخل در تکسب است یا خیر دو قول بود، یک قول، نظر کشف اللثام است که می گوید استیهاب و سوال در طول کسب و کار است و به روایات دال بر مذمت سوال تمسک کردند که یک روایت خوانده شد و روایات دیگری هم است:
منها: «قَالَ وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع‌ أُقْسِمُ‌ بِاللَّهِ‌ وَ هُوَ حَقٌ‌ مَا فَتَحَ رَجُلٌ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَابَ فَقْر».[1]
راوی می گوید: امام باقر علیه السلام فرمودند: به خدا قسم و این حق است که هیچ انسانی در سوال کردن را باز نکند مگر اینکه خداوند یک باب فقر به سمت او باز خواهد کرد.
یعنی به عدد هر سوالی که از مخلوق کنیم یک باب فقر باز می شود.
منها: «عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ مَنْ سَأَلَ النَّاسَ شَيْئاً وَ عِنْدَهُ مَا يَقُوتُهُ يَوْمَهُ فَهُوَ مِنَ الْمُسْرِفِينَ».[2]
راوی می گوید امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی از مردم چیزی مطالبه کند، در حالی که نزدش قوت روزش است، این شخص از مسرفین است.
از مسرفین بودن کنایه از این است که لغزش عظیمی از او صادر شده است.
منها: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌ يَا مُحَمَّدُ لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَد، احدا...».[3]
راوی می گوید: اما باقر علیه السلام فرمودند: اگر سائل بدانند در درخواست، چقدر ضرر می کند، هیچکس از کسی چیزی سوال نمی کند.
منها: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ إِيَّاكُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِي الدُّنْيَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».[4]
راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: از مردم سوال نکنید، چه اینکه سوال از مردم باعث ذلت و شکستگی در دنیا است و فقر هم زودتر به شما می رسد و روز قیامت هم حسابی طولانی دارد.
منها: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِأَنَّهُ لَمْ يَرُدَّ أَحَداً وَ لَمْ يَسْأَلْ أَحَداً قَطُّ غَيْرَ اللَّهِ تَعَالَى‌».[5]
راوی از امام رضا علیه السلام از آبائشان نقل می کند: خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل خود معرفی کرد، چون ایشان کسی را از در خانه اش ناامید رد نکرد و از کسی غیر از خدا درخواستی نکرد.
منها: «قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا عَلَيْهِ مِنَ الْوِزْرِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ يَعْلَمُ الْمَسْئُولُ مَا عَلَيْهِ إِذَا مَنَعَ مَا مَنَعَ أَحَدٌ أَحَدا».[6]
راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: اگر کسی که درخواست می کند بداند چه مشکلی برای خودش درست می کند، هیچکس از دیگران سوال نمی کند و اگر مسئول هم بداند که در رد سائل چه خطری متوجه اش می شود، هیچکس دیگری را ناامید نخواهد کرد.
و روایات دیگری که در همین دو باب است که سوال کردن کار درستی نیست.
حال بعد از اینکه اینهمه روایت در مذمت سوال کردن داریم، چگونه بگوئیم سوال و استیهاب در عرض کسب و کارهای دیگر است.
لذا کشف اللثام فرموده سوال در طول تکسب است.
اما صاحب جواهر می فرماید، سوال و استیهاب در طول تکسب نیست و در عرض آنها است البته به جز جایی که هتک حرمت خود انسان نباشد و الا سوال حرام است و در عرض تکسب نیست.
جواهر می فرماید: «قلت: الظاهر عدم حرمة مطلق السؤال الذي هو بمعنى الاستيهاب... وإنما يحرم منه ما به يحصل هتك العرض الذي يجب على الانسان حفظه كالنفس والمال، بل هو أعظم من الأخير منهما، وإن كان قد يجب مقدمة لحفظ النفس مع فرض الانحصار فيه، فاحتمال وجوب التكسب بغيره مع التمكن في غير محله».[7]
مي فرمايد: مطلق سوال حرام نيست و سوال به معناي استيهاب است. بعد مي فرمايند: در يك مورد سوال حرام است و آن جايي است كه موجب هتك حرمت انسان شود و آن جايي است كه سوال موجب هتك حرمت انسان شود، بعد مي فرمايند: عِرض چيزي است كه حفظ بر هر انسان واجب است. مثل حفظ نفس و مال. بعد اضافه مي كنند: حفظ آبرو اعظم از حفظ مال است و اگرچه حفظ مال گاهي به عنوان مقدمه حفظ نفس واجب مي شود و اين درجايي است كه حفظ نفس منحصر در حفظ مال شود. احتمال وجوب تكسب به غير سوال با تمكن از سوال، جایگاهی ندارد.
يعني كشف اللثام كه فرموده سوال در طول تكسب است، صحيح نيست و سوالي كه هتك حرمت نداشته باشد، در عرض تكسب است.
دليل صاحب جواهر[8] بر اينكه سوال در عرض تكسب است به خاطر اصل عدم و سيره مردم و غير اين دو است.

التقرير العربي
منها: «قَالَ وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع‌ أُقْسِمُ‌ بِاللَّهِ‌ وَ هُوَ حَقٌ‌ مَا فَتَحَ رَجُلٌ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَابَ فَقْر».[9]
منها: «عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ مَنْ سَأَلَ النَّاسَ شَيْئاً وَ عِنْدَهُ مَا يَقُوتُهُ يَوْمَهُ فَهُوَ مِنَ الْمُسْرِفِينَ».[10]
منها: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌ يَا مُحَمَّدُ لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَد، احدا...».[11]
منها: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ إِيَّاكُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِي الدُّنْيَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».[12]
منها: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِأَنَّهُ لَمْ يَرُدَّ أَحَداً وَ لَمْ يَسْأَلْ أَحَداً قَطُّ غَيْرَ اللَّهِ تَعَالَى‌».[13]
منها: «قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا عَلَيْهِ مِنَ الْوِزْرِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ يَعْلَمُ الْمَسْئُولُ مَا عَلَيْهِ إِذَا مَنَعَ مَا مَنَعَ أَحَدٌ أَحَدا».[14]
و روایات اخر مثلها.
و الاول مختار صاحب الجواهر الا ما یوجب هتک العرض فانه محرم نصه: «قلت: الظاهر عدم حرمة مطلق السؤال الذي هو بمعنى الاستيهاب... وإنما يحرم منه ما به يحصل هتك العرض الذي يجب على الانسان حفظه كالنفس والمال، بل هو أعظم من الأخير منهما، وإن كان قد يجب مقدمة لحفظ النفس مع فرض الانحصار فيه، فاحتمال وجوب التكسب بغيره مع التمكن في غير محله».[15]
و استدل الجواهر لما اختاره بقوله: «للاصل و السیرة و غیرهما».[16]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo