< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

مکاسب محرمه

94/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ابوال/ ذکر مصادیق/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه

حاصل مطلب: حاصل جمع بین روایاتی که بیان شد این است که نماز خواندن در لباسی که به بول ماکول اللحم آلوده شده است، جایز است و اگر به بول غیر ماکول اللحم آلوده شده باشد، جایز نیست. و همچنین بیع بول ماکول اللحم جایز است و اما بیع بول غیر ماکول اللحم جایز نیست و شرب بول ماکول اللحم نیز اگر موجب مداوای مرضی باشد جایز است و الا شرب بول ماکول اللحم جایز نیست و همچنین بول غیر ماکول اللحم جایز نیست.

نتیجه: بول در سه جا کاربرد دارد، نماز خواندن، خرید و فروش، آشامیدن و جمع بین روایات می گوید و اطلاق در نماز و خرید و فروش باقی است و نسبت به شرب اطلاق از بین رفته و در جایی جایز است که موجب مداوای مرضی شود.

 

ان قلت: ظاهر کلام شیخ انصاری در مکاسب تلازم بین جواز بیع بول ابل با جواز شرب آن اختیارا است. و یا با اجماع بر جواز بیع و این با تقیید شرب به شربی که برای مداوا است، با اطلاق بیع نمی سازد. چون بین این دو تلازم بود.

عبارت مکاسب شیخ این است: «الثاني: بول الإبل يجوز بيعه إجماعاً ... أمّا لجواز شربه اختياراً، كما يدلّ عليه قوله عليه السلام في رواية الجعفري: «أبوال الإبل خيرٌ من ألبانها» و إمّا لأجل الإجماع المنقول، لو قلنا بعدم جواز شربها إلّا لضرورة الاستشفاء... لكنّ الإنصاف، أنّه لو قلنا بحرمة شربه اختياراً أشكل الحكم بالجواز إن لم يكن إجماعياً، كما يظهر من مخالفة العلّامة في النهاية».[1]

از این عبارت فهمیده می شود که ایشان بین جواز بیع بول ابل با جواز شرب آن ملازمه می بیند و اگر مطلق است هر دو باید مطلق باشند و اگر مقید است، هر دو باید مقید باشند و اینکه یکی مقید به استشفاء باشد، حرف صحیحی نیست.

ترجمه عبارت: بیع ابل اجماعا جایز است، یا بخاطر اینکه شرب اختیاری بول ابل جایز است (و بین آن دو ملازمه است) و دلیل بر جواز شرب اختیاری روایت معصوم است که فرموده بول شتر از شیر شتر بهتر است. (ظاهر این روایت این است که همانطور که شرب شیر شتر اختیارا جایز است، شرب بول شتر اختیارا هم به طریق اولی جایز است) و یا بخاطر اجماع منقول است اگر گفته شود که شرب فقط در صورت استشفاء جایز است. بعد شیخ می فرمایند: انصاف این است اگر گفته شود شرب بول اختیارا جایز نیست، مشکل است که حکم به جواز بیع کنیم اگر اجماعی در کار نباشد همانطور که علامه مخالفت با اجماع کرده است (اجماعی در کار نیست و بین شرب و بیع تلازم است اطلاقا و تقییدا).

و این کلام شیخ با حرف جلسه قبل ما نمی سازد که بیع اطلاق دارد و شرب مقید به استشفاء است.

قلت: بین بیع و شرب تلازم نیست. چون در جلسه قبل بیان شد که شرب مقید به ضرورت و استشفاء می شد بخاطر روایات اما بیع خیر.

 

ان قلت: ظاهر روایت جعفری (ابوال الابل خیر من البانها) این است که شرب بول شتر به تداوی و استشفاء مقید نشده است. پس این روایت با روایات جلسه قبل که جواز شرب مقید به استشفاء شده بود، منافات دارد و معارض هستند.

قلت: بله به حسب ظاهر روایت جعفری با روایات دیگر تعارض دارد ولی دو روایت دیگر بر روایت جعفری مقدم هستند، چون آن دو روایت، اظهر به تقیید شرب به ضرورت است از روایت جعفری به اطلاق و در باب تعارض روایت اظهر مقدم بر روایت ظاهر است. چون چیزی که روایت جعفری فرموده است بول شتر بهتر از شیرش است، در مقام اطلاق و اشتراط نیست و هم با اطلاق و هم با اشتراط می سازد اما آن دو روایت فقط با تقیید و اشتراط می سازد.

پس همان جمع ما بهتر است که شرب بول ابل مقید به استشفاء است اما بیع آن مقید است.

 

التقرير العربي

و الحاصل ان حاصل الجمع بین ما ذکر من الروایات هو جواز الصلواة مع ابوال ماکول اللحم و عدمه مع ابوال غیر ماکول اللحم و ایضا جواز بیع ابوال الماکول اللحم و عدم غیر ما کول اللحم و اما شرب ابوال الماکول یجوز اذا کان للتداوی فالاطلاق بالنسبة الی البیع و الصلوة و ان کان باقیا و لکن بالنسبة الی الشرب مقید بالتداوی.

ان قلت: ظاهر کلام لاشیخ الاعظم فی المکاسب هو التلازم بین جواز بیع بول الابل و بین جواز شربه اختیارا او الاجماع علی جواز البیع فتقیید الشرب لا یجمع مع اطلاق البیع، نصه: «الثاني: بول الإبل يجوز بيعه إجماعاً ... أمّا لجواز شربه اختياراً، كما يدلّ عليه قوله عليه السلام في رواية الجعفري: «أبوال الإبل خيرٌ من ألبانها» و إمّا لأجل الإجماع المنقول، لو قلنا بعدم جواز شربها إلّا لضرورة الاستشفاء... لكنّ الإنصاف، أنّه لو قلنا بحرمة شربه اختياراً أشكل الحكم بالجواز إن لم يكن إجماعياً، كما يظهر من مخالفة العلّامة في النهاية».[2]

قلت: لا تلازم بینهما لما تقدم من الدلیل علی تقیید لاشرب و زوال اطلاق الشرب و عدم الدلیل علی تقیید اطلاق البیع و اطلاق جواز الصلوة معه.

ان قلت: ظاهر روایة الجعفری: «ابوال الابل خیر من البانها» هو عدم تقیید الشرب بالتداوی فتکون هذه الروایة معارضة علی ما تقدم من روایتی عمار و سماعة الظاهرتان علی تقیید جواز الشرب بالتداوی و استندتم الیهما فی التقیید.

قلت: لا بد من تقدیم الروایتین علی روایة الجعفری لکونهما اظهر علی التقیید من روایة الجعفری علی الطلاق اذ خیریة الابوال من الالبان لا تنافی اشتراطهما بشیء بعبارة اخری مفاد روایة الجعفری انفعیة بول الابل من لبنه مطلقا کان اللبن ام مشروطا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo