< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

94/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونه ظالمين/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه
بحث در معونه ظالمین بود که مکاسب و جواهر به سه قسم تقسیم کرده بودند و روایات بیان شد.
نکته: تمام روایات همین روایاتی که ذکر کردیم نمی باشد، و روایاتی دیگری هم داریم که نزدیکی به سلطان هم جایز نیست و همچنین خاشع بودن برای اطرافیان سلطان و محبت سلطان و بقاء او جایز نمی باشد و مراد به سلطان هم گفتیم سلطان غیر شیعی است.
پس ما سه دسته روایات دیگر هم داریم:
دسته اول: نزدیک شدن به سلطان ممنوع است.
دسته دوم: خضوع برای اطرافیان سلطان ممنوع است.
دسته سوم: دوست داشتن بقاء سلطان ممنوع است.
اما روایات دسته اول: نزدیک شدن به سلطان ممنوع است:
اول: «ما عن السکون عن جعفر بن محمد عن آبائه علیهم السلام ِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا اقْتَرَبَ عَبْدٌ مِنْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ إِلَّا تَبَاعَدَ مِنَ اللَّه‌».[1]
راوی نقل می کند که حضرت فرمودند: رسول خدا فرمودند: هیچ بنده ای به سلطان ظالم نزدیک نمی شود، الا اینکه از خداوند دور می شود.
یعنی به همان اندازه که به سلطان نزدیک می شود، از خدا دور می شود.
دوم: «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ إِيَّاكُمْ وَ أَبْوَابَ السُّلْطَانِ وَ حَوَاشِيَهَا فَإِنَّ أَقْرَبَكُمْ مِنْ أَبْوَابِ السُّلْطَانِ وَ حَوَاشِيهَا أَبْعَدُكُمْ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌».[2]
راوی نقل می کند که حضرت فرمودند: رسول خدا فرمودند: بر حذر باشید از اینکه جزء حواشی و درباریان سلطان باشید.
از این دسته روایات ممنوع بودن نزدیک شدن به دستگاه و حواشی سلطان استفاده می شود اگرچه کمک هم نکنند.
اما روایات دسته دوم: خضوع برای اطرافیان سلطان ممنوع است:
مثل: «عَنْ حَرِيزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ اتَّقُوا اللَّهَ وَ صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَعِ ... إِنَّهُ مَنْ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانٍ وَ لِمَنْ يُخَالِفُهُ عَلَى دِينِهِ طَلَباً لِمَا فِي يَدَيْهِ مِنْ دُنْيَاهُ أَخْمَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَقَّتَهُ عَلَيْهِ وَ وَكَلَهُ إِلَيْهِ فَإِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْ دُنْيَاهُ فَصَارَ إِلَيْهِ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ نَزَعَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ الْبَرَكَةَ مِنْهُ وَ لَمْ يَأْجُرْهُ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ يُنْفِقُهُ فِي حَجٍّ وَ لَا عِتْقٍ وَ لَا بِرٍّ».[3]
راوی از حضرت نقل می کند: تقوی پیشه کنید... کسی که برای اطرافیان سلطان غیر شیعه خضوع کند به قصد کمک کردند اطرافیان به او، خداوند این شخص را از چشم ما می اندازد و باعث دشمنی او می شود و او را خداوند به کسی که برایش خضوع کرده، واگذار می کند. و اگر به این خاضع مقداری از طرف اطرفیان سلطان کمک شود، خداوند برکت را از این کمک بر می دارد و این کمک در مسیر خوبی مثل حج، آزاد کردن و مسیر خیر خرج نمی شود.
از این حدیث هم معلوم می شود خضوع به درباریان غیر شیعی ممنوع است اگرچه کمک به آنها نکنید.
اما روایات دسته سوم: دوست داشتن بقاء سلطان ممنوع است:
مثل: «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع فَقَالَ لِي‌ يَا صَفْوَانُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ قَالَ إِكْرَاؤُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ- ... أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاؤُكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ كَانَ وَرَدَ النَّارَ- قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ فَبِعْتُ جِمَالِي عَنْ آخِرِهَا».[4]
راوی می گوید: خدمت امام رسیدم، حضرت فرمودند: همه کارهای تو کارهای خوبی است الا یک کار. گفتم: کدوم کار من خوب نیست؟ حضرت فرمودند: اینکه شترهایت را به هارون کرایه می دهی. راوی می گوید: من خودم همراه شترها نمی روم و این شترها را فقط برای رفتن به حج او کرایه می دهم. حضرت فرمودند: بله درست است، اما آیا دوست داری تا کرایه تو را نداده، هارون زنده بماند؟ گفتم: بله. حضرت فرمودند: کسی که دوست داشته باشد ظلمه باقی بماند، از ایشان است و کسی که از ایشان باشد، در آتش داخل می شود. صفوان می گوید: من رفتن و شترهایم را فروختم...
معلوم می شود که اقسام معونه ظالم به سه قسمی که مکاسب و جواهر ذکر کردند، منحصر نمی باشد.

التقرير العربي
اقول: نصوص الواردة فی مبحث سلطان الظالم لیس منحصرا بما تدل علی المنع عن العانة الظالم حتی یقال: کما تقدم عن الجواهر و المکاسب اقسام الاعانة ثلاثة، بل لنا نصوص آخر تدل علی المنع عن مجرد الاقتراب بالسلطان او الخفوض لحواشیه او محبة بقائه.
من الاول:
منها: «ما عن السکون عن جعفر بن محمد عن آبائه علیهم السلام ِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا اقْتَرَبَ عَبْدٌ مِنْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ إِلَّا تَبَاعَدَ مِنَ اللَّه‌».[5]
و منها: بالاسناد المذکور «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ إِيَّاكُمْ وَ أَبْوَابَ السُّلْطَانِ وَ حَوَاشِيَهَا فَإِنَّ أَقْرَبَكُمْ مِنْ أَبْوَابِ السُّلْطَانِ وَ حَوَاشِيهَا أَبْعَدُكُمْ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌».[6]
و من الثانی:
«عَنْ حَرِيزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ اتَّقُوا اللَّهَ وَ صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَعِ ... إِنَّهُ مَنْ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانٍ وَ لِمَنْ يُخَالِفُهُ عَلَى دِينِهِ طَلَباً لِمَا فِي يَدَيْهِ مِنْ دُنْيَاهُ أَخْمَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَقَّتَهُ عَلَيْهِ وَ وَكَلَهُ إِلَيْهِ فَإِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْ دُنْيَاهُ فَصَارَ إِلَيْهِ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ نَزَعَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ الْبَرَكَةَ مِنْهُ وَ لَمْ يَأْجُرْهُ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ يُنْفِقُهُ فِي حَجٍّ وَ لَا عِتْقٍ وَ لَا بِرٍّ».[7]
المنجد: خمّل ذکره خفی و ضعف اخمله جعله خاملا.
و من الثالث:
«عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع فَقَالَ لِي‌ يَا صَفْوَانُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ قَالَ إِكْرَاؤُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ- ... أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاؤُكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ كَانَ وَرَدَ النَّارَ- قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ فَبِعْتُ جِمَالِي عَنْ آخِرِهَا».[8]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo