درس خارج فقه استاد رضازاده
مکاسب محرمه
94/11/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نوحه باطل/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه
بحث در نوحه خواندن با باطل بود كه گفتيم ما يك اجماع داريم كه موافق با روايات مانعه موافق بود و يك سيره داريم كه با روايات مجوزه موافق بود.
روايات مجوزه بيان شد.
اما سيره:
از زمان پيامبر و ائمه معصومين تا زمان ما، رفتار شيعيان مخصوصان زنها به اين بوده كه گريه مي كنند و گاهي شعر مي خوانند و اين منع نشده و گاهي خود ائمه هم امر به اين كرده و اين دليل بر جواز مي باشد.
شاهد اين سيره هم نوحه كردن و گريه كردن بعد از حادثه عاشورا و كربلا مي باشد. مثلا نقل مي كنند وقتي اسراي كربلا به مدينه وارد شده ند، ام كلثوم قصيده طولاني اي گفت و اول آن اين است: «مدينة حدنا لا تقبلينا * فبالحسرات و الاحزان جئنا * خرجنا منك باهلين جمعا* و رجعنا لا رجال و لا بنينا* و قد ذبحوا الحسين و لم يراعوا* جنابك يا رسول الله فينا».
يعني مدينه ما را راه نده به خود، ما جمعي هستيم كه سر تا پا حزن و حسرت هستيم. زماني كه از تو خارج شديم تمام خانواده با ما بودند و برگشتيم در حالي كه نه مردي همراه ما هست و نه پسر ... پسر تو را كشتند يا رسول الله و رعايت حال تو را بر ما نكردند.
و يا ام سلمه كه وليد، عموي او بود كه زوجه پيامبر هم بود اين زن بسيار زيبا بود كه وسائل مي گويد گويا انسان نبود و بعد فوت عمويش نزد پيامبر امد و گفت عمويم مرده و براي او نوحه سرايي مي كنند، آيا اجازه مي دهيد من هم برود؟ پيامبر اجازه دادند و ام سلمه رفت و نوحه سرايي كرد و نوحه خواند.
از اينها سيره بر نوحه سرايي فهميده مي شود و رواياتي هم دال بر جواز ذكر شد.
اما روايات مانعه:
مثل: «إِنَ النَّائِحَةَ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تَقُومُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- وَ عَلَيْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ وَ دِرْعٌ مِنْ حَرَبٍ».[1]
راوي مي گويد امام علي عليه السلام فرمودند كه پيامبر فرمودند: زني كه در عزاداري نوحه سرايي مي كند، اگر قبل از مرگش توبه نكند، روز قيامت محشور مي شود در حالي كه لباسي از آتش بر تن او است.
و مثل: «عَنْ عُمَرَ الزَّعْفَرَانِيِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْكَ الْمُصِيبَةِ بِنَائِحَةٍ فَقَدْ كَفَرَهَا».[2]
راوي نقل مي كند: کسی که دچار مصیبتی شود و زنی را به نوحه سرایی دعوت کند، این زن را به مرحله کفر رسانده.
پس ما روایات مجوزه نوحه داریم که موافق سیره هستند و روایاتی مانعه داریم که موافق اجماع هستند.
قبلا در عبارت جواهر بیان شد که اجماع از منتهی نقل شده و همچنین ایشان[3] اجماع را به مبسوط نسبت می دهد.
وجه جمع بین روایات:
جواهر و مكاسب اين گونه جمع كرده اند كه روايات مانعه بر جايي حمل مي شود كه فرد نوحه به باطل كند و حرام مي باشد اما روايات مجوزه حمل بر جايي مي شود كه فرد نوحه به حق كند و اشكال ندارد.
شاهد بر جمع از روایات:
اول: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ ع لَا بَأْسَ بِكَسْبِ النَّائِحَةِ إِذَا قَالَتْ صِدْقا».[4]
راوی می گوید حضرت فرمودند: اگر نوحه کننده، نوحه به حق و راستی کند، در آمد آن اشکالی ندارد.
دوم: حدیث دیگری در وسائل است به مضمون حدیث بالا.
خلاصه جمع بین دو دسته روایات به این است که روایات مانعه حمل بر نوحه باطل می شود و روایات مجوزه حمل بر نوحه به حق و راستی می شود و دو روایت شاهد این جمع می باشد.
التقرير العربي
و اما السيرة فهي ثابتة من عصر رسول الله صلي الله عليه و آله و الائمة المعصومين عليهم السلام الي زماننا علي النياحة عند المصيبة و هي مع المجوزة.
و الشاهد: ام كلثوم حين توجهن الي المدينة: تنوح: «مدينة حدنا لا تقبلينا * فبالحسرات و الاحزان جئنا * خرجنا منك باهلين جمعا* و رجعنا لا رجال و لا بنينا* و قد ذبحوا الحسين و لم يراعوا* جنابك يا رسول الله فينا».
و ام السلمة (رسائل: كانها جان من حسنها) زوجه النبي علي الوليد.
و اما نصوص المانعة:
منها: «إِنَ النَّائِحَةَ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تَقُومُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- وَ عَلَيْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ وَ دِرْعٌ مِنْ حَرَبٍ».[5]
و منها: «عَنْ عُمَرَ الزَّعْفَرَانِيِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْكَ الْمُصِيبَةِ بِنَائِحَةٍ فَقَدْ كَفَرَهَا».[6]
و اما الاجماع الموافق مع نصوص المانعة تقدم نسبته الي المنتهي ونسبه الجواهر[7] ايضا الي المبسوط.
و ظاهر المكاسب و الجواهر الجمع بينهما بحمل نصوص الدالة علي المنع بالنوح بالباطل و المجوزة علي خلافه و شاهد هذا الجمع:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ ع لَا بَأْسَ بِكَسْبِ النَّائِحَةِ إِذَا قَالَتْ صِدْقا».[8]