< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب الخمس

97/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فرع سوم / خمس

محقق می فرمایند: «الثالث: إذا اختلف المالك و المستأجر في الكنز فإن اختلفا في ملكه فالقول قول المؤجر مع يمينه و إن اختلفا في قدره فالقول قول المستأجر».[1]

می فرمایند: اگر مستاجر، ملکی را اجاره کرد و در آن گنجی را پیدا کرد، یا بین مالک و مستاجر اختلاف است و یا اختلافی نیست، نسبت به جایی که اختلاف باشد، محقق دو فرع را عنوان می کنند، یکی اینکه اختلاف بین مالک و مستاجر، در ملکیت کنز است، به اینکه مالک می گوید مال من است و مستاجر می گوید مال من است و فرع دوم این است که اختلاف در مقدار گنج است، به اینکه مالک مثلا می گوید 100 هزار دینار بوده و مستاجر می گوید 90 هزار دینار بود.محقق می گوید اگر اختلاف در اصل ملکیت باشد، قول موجر با یمین مقدم می شود و اگر اختلاف در مقدار گنج باشد، قول، قول مستاجر است.گفته شده در فرع اول که در صورت اختلاف در اصل ملکیت، مشهور هم مثل محقق فتوا داده اند.مخالف با این قول، بعضی مثل شهید ثانی در مسالک هستند که می گویند قول، قول مستاجر است.ادله قول مشهور:مرحوم آقای میلانی سه دلیل برای این قول، ذکر می کنند:

دلیل اول: خود موجر که مالک است، ذوالید است و در زمان اختلاف بین ذوالید و غیر ذوالید، قول ذوالید مقدم است.

اشکال: مراد به ید، استیلاء است، ذوالید به کسی گفته می شود که الان تسلط بر ملک دارد و این شخص، مستاجر است نه مالک.

دلیل دوم: درست است که مالک و مستاجر هر دو ذوالید هستند یکی بخاطر مالک بودن و یکی بخاطر استیلاء داشتن، اما ید مالک، ید اصلی است و ید اصلی مقدم است.

اما اینکه ید مالک، ید اصلی است، بخاطر این است که خانه ملک مالک است و ید او اصلی می شود و ید مستاجر، ید فرعی است بخاطر این است که مستاجر حق استفاده از سکونت خانه دارد و در واقع مالک منفعت خانه است نه خود خانه، پس ید مستاجر، ید فرعی است.به عبارت دیگر مستاجر خانه را اجاره کرده است و اجاره، تملیک منفعت است، پس چیزی که مستاجر مالک است، منفعت خانه است و بخاطر اینکه مستاجر تسلط بر منفعت دارد، و تسلط او بر خانه، تسلط مقدمی است و بخاطر استفاده از منفعت، خانه را در اختیار دارد و اگر می توانست بدون تسلط بر خانه، از منفعت استفاده می کرد، نباید در خانه تصرف می کرد.

اشکال: اولا: اجاره تملیک منفعت نیست، بلکه اجاره تسلیط بر ملک برای استیفاء منفعت است، پس این مستاجر از نظر شرعی، مسلط بر خود ملک است برای استفاده کردن از ملک.

شاهد: در زمان اجاره، اجاره به خود خانه خورده است، مثل آجرتک الدار.

پس اجاره، تسلط بر ملک برای استیفاء منفعت است، در نتیجه ید مستاجر هم، ید اصلی است.

و ثانیا: ید، ملکیت نیست و تسلط است و ممکن است که مالک کسی دیگر باشد و ذو الید کسی دیگر.

دلیل سوم: از معتبر نقل شده است که خانه و گنج اجاره داده شده است و باید به مالک برگردانده شود.

اشکال: کنز جزء خانه نیست و بلکه در خانه است.

بعد مرحوم میلانی می فرمودند که حق این است که قول مستاجر مقدم است در زمان ملکیت. چون مستاجر در حال حاضر، تسلط بالفعل دارد و قول او مقدم است.

مرحوم شیخ در خلاف گفته اند که قول مستاجر مقدم است بخاطر اینکه اگر در این خانه موجر گنجی می داشت، اصلا این را اجاره نمی داده و از این معلوم می شود که گنج برای مالک نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo