< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب الخمس

97/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقسيم خمس / خمس

دليل چهارم بر اينکه کسي که از طرف مادر، اولاد هاشم است، خمس به او داده نمي شود، رواياتي است که در آن براي زن، تعبير به رعاء و ظرف است.

بر اين حرف اشکال فرمودند که اين با آيات نمي سازد و با روايات هم نمي سازد، آيات بيان شد.

اما روايات:

منها: هارون به موسي بن جعفر عليه السلام عرض کرد که شما چرا مانع نمي شويد از اينکه مردم به شما اولاد پيغمبر مي گويند در حالي که شما اولاد پيغمبر نيستيد و اولاد علي هستند، يعني شما از طرف مادر به پيامبر مي رسيد نه از طرف پدر، در نتيجه اولاد پيامبر نيستيد. حضرت فرمودند: اگر آنچه مي دانم و بگويم، در امان هستم؟ هارون گفت بله. حضرت فرمودند اگر پيامبر زنده شود و از دخترت خواستگاري کند، آيا دختر مي دهي؟ هارون گفت بله و افتخار مي کنم. حضرت فرمودند: اما پيامبر از دختر من خواستگاري نمي کند و من هم دخترم را به پيامبر نمي دهم.

اين دليل بر اين است که ما فرزند پيامبر هستيم و شما خير.

منها: حديثي ديگري که از امام باقر به همين مضمون نقل شده که فردي به حضرت گفت با چه دليل شما اولاد پيامبر هستيد؟ حضرت فرمودند با آيه مباهله که در آنجا آيه دارد ندعوا ابناءنا و ابناءکم و... و به جاي انفس، پيامبر، اميرالمومنين و به جاي نساء، حضرت زهرا و به جاي ابناء، حسنين را بردند. پس آيه مي گويد حسنين، ابناء پيامبر هستند.

راوي اشکال کرد که (در بين عرب، بعضي پسر خوانده و دختر خوانده رسم بوده است) شايد از جهت پسر خوانده، پيامبر اينها را ابن خطاب کرده است.

حضرت فرمودند: شاهد ديگري مي آوريم که بدانيم منظور از ابن، ابن واقعي است و آن اين آيه است، در آيه اي که افرادي که بر انسان حرام است ازدواج مي گويد و حلائل ابناءکم الذين من اصلابکم. اين حلائل ابناء، ابنائي هستند که از اصلاب شما هستند، از پسران خودتان هستند نه اينکه پسر خوانده باشند و بلااشکال، حلائل امام حسن و امام حسين بر پيامبر حرام هستند و ازدواج ايشان جايز نيست.

پس حديثي که ديروز بيان شد که زن ظرف است نه مادر بچه، هم مخالف آيات و روايات است، در نتيجه فرزند دختر هم، فرزند انسان است.

پس با چهار بيان اثبات شد که فرزند دختر، فرزند انسان است.

صاحب حدائق براي اينکه کسي که از طرف مادر به هاشم برسد، خمس مي برد، اينگونه استدلال کرده است به مطلقاتي که ايشان بيان کرده اند که دلالت مي کند فرزند دختر، از انسان ارث مي برد.

منها: در باب ارث زن، اگر زن، حاجبي نداشته باشد، با شرايطي ثلث ما ترک ميت را مي برد و اگر حاجب داشته باشد، سدس مي برد، بعد فرمودند پسر دختر هم، حاجب است و ارث زن از ثلث به سدس تبديل مي شود.

از اين معلوم مي شود که پسر دختر هم پسر است.

اشکال: شبهه اي نيست که اولاد و ذريه پيامبر، بر کسي که از طرف مادر اولاد پيغمبر باشد، اطلاق مي شود، اما حرف اين است که نسبت به خمس دليل داريم که خمسي که به اولاد پيامبر مي رسد، منظور اولادي است که از طرف پيامبر اولاد پيغمبر باشد و بخاطر همين از روايات خارج مي شويم و اين روايات تخصيص مي خورند.

در نتيجه اين رواياتي که تصريح مي کند به اينکه اولاد دختر، خمس نمي برند، مخصص ادله مطلقه اي هستند که حدائق براي خمس گرفتن فرزند دختر استدلال کرده است.

پس نتيجه اين مي شود که کسي که از طرف پدر، اولاد پيامبر است، ارث مي برد اما کسي که از طرف مادر، اولاد پيامبر باشد، اولاد و ذريه بر او صادق است اما خمس نمي برد بخاطر دليل.

بعد محقق مي فرمايند: «و لا يجب استيعاب كل طائفة بل لو اقتصر من كل طائفة على واحد جاز».[1]

ايشان مي خواند اثبات کنند به اين طوائفي که خمس به آنها مي رسد، آيا بايد به همه اين افراد در هر زمان بدهند يا به بعضي بدهند کافي است؟ مثلا اگر 100 ابن سبيل بود، بايد به همه بدهند يا يا اگر به يکي بدهد کافي است؟

محقق مي فرمايند که لازم نيست به همه بدهند و به يکي بدهند، ذمه بريء مي شود.

براي اين حرف استدلال به چند وجه شده است:

وجه اول: اين وجه به صاحب مدارک نسبت داده شده است که فرمودند، مکلف در آيه خمس، همه مکلفين مي شوند و کساني که خمس به آنها داده مي شود، جمع آورده مي شوند و از اين معلوم مي شود، جنس مسکين يا يتيم منظور است.

اشکال: اين خطاب براي جميع مکلفين است که خمس بايد به اين گروه ها داده شود و ال در اين چند گروه، از باب جمع محلي به ال است و بايد به همه مساکين و ايتام و... بدهند، مگر اينکه عذر باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo