< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

89/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تتمیم و خلاصه

در سال های گذشته در مساله مقدمه واجب بیان شد که:

مختار ما این است که موضوع له جمله و هیئت ترکیبیه در جملات خبریه و انشائیه شیء واحد می باشد که آن عبارت است از نفس نسبت بین موضوع و محمول و ثبوت و عدم ثبوت نسبت و نفی و عدم نفی و اخبار و انشاء همه عارض بر نسبت می شوند و اینها عوارضی هستند که در ظرف استعمال بر نسبت عارض می شوند و موضوع له نفس نسبت است الا اینکه اگر متکلم قصد کند حکایت نسبت را در غالب جمله خبریه آن را بیان می کند و اگر قصد کند ایجاد نسبت را در ظرف مناسب خودش، جمله انشائیه استعمال می کند

در این مبحث بر مبنای آقای خوئی رحمة الله علیه اشکال وارد ساختیم ایشان فرمودند معنای جمله خبریه با جمله انشائیه متفاوت است در جمله خبریه موضوع له حکایت نسبت است نه خود نسبت و در جمله انشائیه اعتبار نسبت است در نفس، بر این کلام نقضاً و حلاً اشکال شد

و هم چنین در مبحث واجب مطلق و مشروط بیان شد که مختار ما طبعا لسیدنا الاستاذ المحقق المیلانی رحمة الله علیه این است که جمله شرطیه مسوغ است برای بیان فعلیت حکم تالی علی تقدیر وجود مقدم و اینکه مقدم سبب است برای مجموع تالی و مراد از مجموع تالی نسبت و ماده ای می باشد که در تالی وجود دارد و اینکه قید، قید هئت است نه ماده و نه ماده منتسبه

خلاصه امر اول از مقام دوم

بعضی از بزرگان در مقام دوم، سه امر بیان کرده اند و بعضی چهار امر و بعضی پنج امر ولی همه در یک چیز اتفاق دارند که امر اول را اختصاص به بحث سنخ حکم داده اند که مفهوم انتفا سنخ حکم است هنگام انتفاء شرط اما در لقب اگر مفهوم باشد انتفاء شخص است صاحب کفایه اگر چه سه امر در مقام دوم بیان کرده اند ولی می توان امر سوم را درامر دوم لحاظ کرد و در امر دوم از دو جهت بحث را مطرح کرد یکی از جهت تنافی بین شرطین و دیگری از جهت اینکه تکرار جزا لازم است یا نه گفته شد بهتر این است که قبل از ورود به مرحله اثباتِ اینکه مفهوم انتفاء سنخ حکم می باشد به دو جهت اشاره شود یکی معنای سنخ و دیگری طریقه کشف سنخ اما معنای سنخ: بعضی از سنخ تعبیر به نوع کرده اند یعنی این نوع خاص مانند وجوب اکرام در مقابل وجوب صلاة، سنخ یعنی این نوع از وجوب که اکرام باشد و بعضی از سنخ تعبیر به طبیعت مطلقه نموده و بعضی تعبیر به کلی کرده اند و جامع همه این تعابیر این است که سنخ عنوانی است که افرادی تحت آن می باشد و اما طریق کشف سنخ: طرق متعددی بیان شده است یکی از آنها اطلاق مقامی بود البته می توان تمامی طرق کشف سنخ را به یک عنوان ارجاع داد که عبارت است از طریق اثبات مفهوم یعنی همان راههایی که با آن مفهوم اثبات می شود سنخ هم کشف می شود چون مفهوم همان انتفاء سنخ می باشد گفته شد که ظاهر کلمات بزرگان این است که طرح امر اول در بیان سنخ برای بیان این جهت می باشد که وصایا و اوقاف و امثال آن جزء جمله شرطیه نیستند و خارج از محل بحث، کما اینکه شهید فرموده چه اینکه (رد کلام شهید) حکمی که در این جملات است حکم شخصی است و اینکه محل بحث نیستند از این باب است که نفی حکم در این جملات نفی سنخ حکم نیست بلکه نفی حکم شخصی است و حال آنکه مفهوم نفی سنخ حکم است نه اینکه مفهوم داشتن این جملات از باب مفهوم جمله شرطیه میباشد و چون اتفاقی است که این جملات مفهوم دارند در مرکز نزاع داخل نیستد حال رد فرمایش شهید رحمة الله علیه این شد که علت اینکه از جملات شرطیه در باب وصایا و امثال آن بحث نمی شود و همه قبول دارند که مفهوم دارند این است که حکم در این جملات شخصی می باشد نه اینکه حکم موجود در این جملات هم، سنخ حکم می باشد ولی با این حال داخل در محل نزاع نیستند و از آنها بحث نمی شود ان قلت: مفاد تالی یک حکم شخصی است و همین تالی که مفادش حکم شخصی است معلق بر شرط است پس در وقت نبود شرط باید شخص حکم منتفی شود نه سنخ این حکم قلت: اولا مفاد تالی حکم کلی است و این خصوصیاتی که در منطوق است در ظرف استعمال بوجود می آید و خصوصیات ظرف استعمال ممکن نیست که دخالت در مستعمل فیه و حکم داشته باشند چون رتبه آنها متاخر از مستعمل فیه می باشد و متأخر نمی تواند در متقدم تاثیر گذار باشد و ثانیا برفرض اینکه مفاد تالی حکم کلی نیست و شخصی است در عین حال دروقت نبود شرط اگر چه به حسب ظاهر حکم شخصی تالی مرتفع است لکن در واقع سنخ حکم تالی مرتفع می شود زیرا این حکم تالی ولو یک فرد است مانند وجوب اکرام اما این عنوان است برای سنخ وجو ب اکرام یعنی اگر چه یک فرد از وجوب اکرام در منطوق بیان شده است ولی این فرد عنوان برای کلی وجوب اکرام می باشد و این از علیت منحصره فهمیده می شود مجیء علت منحصره است اگر مجیء بود از وجوب اکرام هم یک فرد می باشد و اگر نبود نه این فرد از وجوب اکرام است و نه بقیه افراد وجوب اکرام مختار ما این شد که معنای جمله مطلقا چه خبریه و چه انشائیه نفس نسبت بین طرفین می باشد و ثبوت و عدم ثبوت و اخبار وانشاء عوارضی هستند که بر این نسبت در ظرف استعمال عارض می شوند در ظرف استعمال یا از این نسبت که معنای جمله می باشد خبر می دهیم یا آن را انشاء می کنیم و یا آن را اثبات می کنیم و یا این نسبت را نفی می کنیم مبنای آقای خوئی که معنی جمله خبریه غیر انشائیه است یعنی در خبریه حکایت نسبت است و در انشائیه اعتبار خاص است و فرق بین جمله خبریه و انشائیه در ابراز نیست بلکه فرق در مبرز و مدلول است در جمله خبریه مدلولی که ابراز می شود غیر مدلول جمله انشائیه می باشد، مخدوش است مختار ما تبعا لسیدنا الاستاذ المحقق المیلانی رحمة الله علیه این است که جمله شرطیه مسوغ است برای بیان فعلیتِ حکم تالی بر تقدیر وجودِ مقدم و اینکه مقدم سبب است برای مجموع تالی نه برای ماده ی تنها یا ماده منتسبه

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo