< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

89/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقول در مساله

در جلسه قبل به دو قول اشاره شد 1- غایت مفهوم دارد مطلقا 2- تفصیل

اما قول سوم (تفصیل دوم)

قول سوم تفصیلی است که صاحب عنایة بیان کرده اند.

عنایة الاصول ج 2 ص 214

ایشان می فرمایند اگر مغیا حکم ظاهری باشد غایت مفهوم دارد و اگر حکم واقعی باشد مفهوم ندارد.

علت اینکه در حکم ظاهری مفهوم دارد این می باشد که غایت حکم ظاهری، علم می باشد زیرا حکم ظاهری حکمی است که برای فعلی که حکم واقعی آن مجهول است جعل شده است لذا قهرا غایتش علم می باشد وقعی علم حاصل شد این حکم از ما بعد غایت نفی خواهد شد.

اما اگر حکم،حکم واقعی باشد مفهوم ندارد چه غایت به حکم برگردد و چه متعلق حکم

اگر به متعلق و موضوع برگردد چون داخل در باب وصف می شود مفهوم ندارد زیرا قبلا گفته شد که وصف مفهوم ندارد.

اگر غایت حکم واقعی باشد مفهوم ندارد زیرا اگر طبیعت حکم، مقید به حکمی شود هیچ منافاتی ندارد که مولی این حکم را مقیدا به قید آخر بیان کند مثلا مولی می گوید «یجب علیک الصیام الی عشرة ایام» در این جا طبیعت وجوب صوم به ده روز اول ماه مقید شده است اگر در این فرض با بیان دیگری بگوید «یجب علیک الصیام بعد العشرة» و یا اینکه بدون قید بگوید «یجب علیک الصیام» هیچ گونه تنافی بین این دو خطاب نیست در هر دو صورت تنافی بین این دو جمله و جمله اول نیست و این نشانگر این است که جمله اول مفهوم ندارد زیرا اگر جمله اول مفهوم داشته باشد یعنی بعد از ده روز، روزه واجب نباشد با آمده خطاب دوم و واجب کردن روزه بعد از ده روز بین این دو خطاب تنافی بوجود می آید.

قول چهارم(تفصیل سوم)

منتقی الاصول ج 2 ص 284

فالتحقیق ان یقال ان الکلام اذا کان مسوقا لبیان الغایة فقط مع کون الحکم مغفولا عنه00 کان مقتضی اطلاق الامقامی ثبوت المفهوم 000 و الا لم تکن الغایة غایة للحکم و مثاله قوله تعالی «کلوا و اشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض000»

ایشان می فرمایند باید تفصیل داد بین آنچه مولی در مقام بیان آن می باشد اگر مولی در مقام بیان غایت است این قضیه مفهوم دارد و اگر مولی در مقام بیان خود مغیا می باشد مفهوم ندارد.

در صورتی مولی در مقام بیان غایت می باشد که خود مغیا مفروغ عنه می باشد یعنی حکم مغیا برای مردم معلوم است و مولی می خواهد غایت این حکم معین را بیان سازد مانند آیه ای که گذشت در این آیه حکم خوردن برای مردم معلوم است که در شب ماه مبارک خوردن جایز است حال شارع غایت این حکم را مشخص می کند که خوردن تا اذان صبح جایز است.

در این صورت مفهوم دارد بخاطر اینکه مولی می داند اصل اباحه شرب برای مردم معلوم است و شارع برای این حکم معلوم، می خواهد غایت مشخص کند و برای بیان غایت اکتفا کرد به خیط ابیض و غایت دیگری بیان نکرد این دلیل بر این است که با وجود غایت حکم نیست و الا اگر با وجود غایت باز هم حکم باشد و مقید به غایت دیگری هم شده باشد با اطلاق مقامی سازکار نیست چرا که مولی در مقام بیان به همین غایت اکتفا کرده و به غایت و قید دیگری اشاره نکرده است.

اما اگر مولی در مقام بیان خود حکم باشد مانند «صوموا الی العشرة» اطلاق مقامی ای نسبت به غایت وجود ندارد لذا مفهوم ندارد یعنی ممکن است که این حکم بعد از عشرة هم ثابت باشد.

لنا تفصیل اخری

در خود غایت تفصیل بدهیم و کاری به مغیا نداشته باشیم بدین صورت که بگوییم اگر غایت حکم، علم باشد مفهوم دارد و اگر علم نبود مفهوم ندارد یعنی اگر غایت علم باشد مفهوم دارد مانند «کل شی حلال حتی تعلم انه حرام » چرا که حکم ظاهری با آمدن علم از بین می رود.

و اگر غایت غیر علم باشد مفهوم ندارد زیرا حکم قبل از غایت حکم واقعی می باشد مانند «صم حتی ذهاب الحمرة» غایت ذهاب می باشد.

از این تفصیل هایی که بیان شد معلوم می شود که دلیل صاحب کفایه بر قول به تفصیل بین قید حکم و قید موضوع و متعلق مخدوش می باشد.

زیرا با تفاصیلی که بیان شد مشخص شد غایت اگر قید حکم هم باشد در بسیاری از موارد مفهوم ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo