< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

89/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قواعد عربی مورد نظر صاحب کفایه

در جلسه قبل اشاره شد که مرحوم آخوند سه مثال بیان کردند و در دو مثال فرمودند که غایت مفهوم دارد و فرمودند متقضای قواعد عربی می باشد و اما به این قاعده اشاره نکردند

مراد از این قواعد چیست؟

از کلام مرحوم حکیم در حقایق الاصول ج 1 ص 474 استفاده می شود که ممکن است مراد صاحب کفایه از قواعد عربیه این دو قاعده باشد:

1- در این دو مثال غایت که علم و معرفت است به حکم نزدیکتر است تا موضوع در «کل شی حرام حتی تعرف انه حرام» قید که معرفت حرام می باشد به حرام که حکم می باشد نزدیکتر است از شیء، که موضوع حکم می باشد کما اینکه در «کل شیء طاهر حتی تعلم انه قذر» علم به قذارت که قید است به طاهر که حکم می باشد نزدیکتر است تا به شیء که موضوع حکم می باشد

2- غایت اگر قید حکم باشد نیاز به تقدیر ندارد و اگر قید موضوع باشد نیاز به تقدیر دارد و تقدیر خلاف قاعده می باشد

توضیح مطلب:

مرحوم میلانی در بحث استصحاب می فرمودند علم و معرفت غایت چیزی واقع می شود که قابل امتداد باشد به این معنا که اگر علم نباشد آن شیء ادامه دارد و با آمدن علم و معرفت عمرش به پایان می رسد و آنچه تداوم دارد و علم و معرفت می تواند آن را قطع کند حکم و یا وصفی از اوصاف شیء مانند جهالت به آن شیء می باشد مثلاً « کل شیء مجهول الحکم فهو حلال حتی تعرف انه حرام» و یا «ماء المشکوک الحکم طاهر حتی تعلم انه قذر»

به عبارت دیگر علم و معرفت معدم مغیا است و علم و معرفت نمی تواند معدم شیء خارجی باشد معدم شیء خارجی از جنس خودش و شیء خارجی می باشد در نتیجه علم و معرفت معدم چیز ی است که امتداد داشته باشد که همان حکم یا وصف شیء می باشد

حال اگر علم و معرفت قید حکم باشد فهو و الا اگر قید موضوع فرض شود باید تقدیری گرفته شود و تقدیر خلاف اصل می باشد

از این بیان معلوم شد منشأ ظهوری که مرحوم آخوند در باب استصحاب برای اثبات قید برای حکم ادعا می کنند همین دو قاعده ای می باشد که بیان کردیم

اما مثال سوم که «سر من البصره الی الکوفه» بود

مرحوم آخوند فرمودند اگر غایت، قید متعلق که سیر است نباشد خلاف قاعده عربیه است

این قاعده را می توان از فرمایش مرحوم مشکینی استفاده نمود

قال:

ج 2 ص 327 « حيث إنّ الانتهاء المستفاد منها من خصوصيّات السير كالابتداء، لا من خصوصيّات الهيئة، و حاصل المعنى: أنّ السير المقيّد بكونه من كذا إلى كذا مطلوبي».

می فرمایند: انتها از خصوصیان سیر است کما اینکه ابتدا هم از خصوصیات سیر است چون ابتدا و انتها از خصوصیات سیر می باشد مقتضای قاعده عربی این است که غایت قید سیر باشد نه قید حکم

توضیح ذلک:

قبلا گفته شد که «من» و «الی» وضع شده اند برا ابتدا و انتها یعنی برای مسافت «من» برای ابتدای مسافت و «الی» برای انتهاء مسافت0

از طرفی حکم، مسافت ندارد و نیاز به محل هم ندارد تا در نتیجه ابتدا و انتهاء داشته باشد ولی سیر چون نیاز به محل دارد در نتیجه اول و آخر خواهد داشت آنچه که اول و آخر دارد سیر است

نتیجه اینکه در این مثال «الی» که برای انتهاء می باشد قید سیر و ماده می باشد نه قید هیئت و حکم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo