< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

89/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم حصر

قبل از بیان ادوات حصر و برسی مفهوم آنها چند مقدمه را بیان می کنیم

1- حصر لغة به معنای حبس می باشد و در اینجا معنای لغوی مورد نظر نیست و مراد از حصر در اینجا اسباب حصر می باشد اساب حصر هم عبارتند از ادوات حصر و بعضی هیئتهای جمله مثل تقدیم چیزی که حقش تاخیر است خود این هیئت مفید حصر است مانند «العالم زید»

2- ادوات حصر چهار تا می باشد چنانکه صاحب کفایه تبعا از مرحوم شیخ در مطارح آنها را بیان کرده است که عبارتند از: استثناء، انما، بل اضرابیه و تعریف مسند الیه

3- همه اسباب حصر در این جهت متفقند که هر سببی که دال بر حصر است به ملازمه بین دلالت بر مفهوم خواهد داشت

بعد از این چند مقدمه

فنقول:

بزرگان نوعا مثل مرحوم آخوند در وقت بیان ادات حصر، استثناء را بر بقیه مقدم داشته اند

قال:

كفايةالأصول، صفحه 209 «فصل لا شبهة في دلالة الاستثناء على اختصاص الحكم سلبا أو إيجابا بالمستثنى منه و لا يعم المستثنى و لذلك يكون الاستثناء من النفي إثباتا و من الإثبات نفيا»

در این قسمت از عبارت ایشان مدعای خودشان را بیان می کنند که استثناء دلالت می کند که حکم مختص به مستثنی منه است و شامل مستثنی نیست چه کلام سلبی باشد «ماجائنی الا زید» یا ایجابی باشد مانند «جائنی القوم الا زید» استثناء دال بر این است که حکم سلبی و ایجابی مختص به مستثنی است لذا اگر حکم مستنثنی منه سلب بود حکم مستثنی ایجاب است و بالعکس

اما دلیلشان

كفايةالأصول، صفحه 209

«و ذلك للانسباق عند الإطلاق قطعا»

می فرمایند بدون تردید از جمله استثناء این تبادر می کند که حکم اختصاص به مستثنی منه دارد و تبادر هم علامت وضع می باشد

بسیاری از علماء عباراتشان در بحث مفهوم ادات استثناء از حیث مدعی و دلیل مانند صاحب کفایه می باشد چنانکه فرموده اند معنای استثنا اخراج مستثنی از مستثنی منه می باشد و معلوم است که مراد از اخراج هم اخراج در خارج نمی باشد بلکه اخراج از حیث حکم می باشد

با توجه به اینکه همه قبول دارند که جمله استثنائیه مفهوم دارد و دلیل آن هم تبادر است معلوم می شود که برای اثبات مفهوم نیاز نیست به ادله ای دیگر مانند قبول کردن اسلام کسانی که با کلمه توحید (لا اله الا الله) ایمان می آوردند توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تمسک نمود با توجه به اینکه در بعضی موارد به این ادله اشکالاتی هم وارد شده است

اشکال بر ابو حنیفه

ابو حنیفه توهم کرده است که استثناء مفهوم ندارد و برای اثبات مدعای خود به مثل «لا صلاة الا بطورین» یا «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب» تمسک کرده است و گفته است اگر استثناء در این جملات مفهوم داشته باشد معنایش این خواهد بود که نماز فقط طهارت است یا نماز فقط فاتحة الکتاب است در حالیکه این یقینا باطل است

جواب توهم ابو حنیفه

ایشان بین الای استثنائیه با وصفیه خلط کرده است در مثالهایی که ذکر شد الا وصفیه می باشد نه استثنائیه چنانکه مرحوم نائینی - فوائد ج 2 ص 507 - به آن اشاره کرده است و منشا توهم ابو حنیفه را بیان کرده است که ایشان توهم کرده است که موضوع له «الا» که دلالت بر مفهوم می کند اعم از استثنائیه و وصفیه می باشد در حالیکه الای وصفیه از محل بحث خارج است و در این دو مثال که الا وصفیه می باشد و استثناء قید عقد الوضع می باشد وقتی قید عقد الوضع قرار گرفت - نه حکم- موجب خواهد شد که دائره موضوع مقید و مضیق گردد در نتیجه صلاة به تنهایی عقد الوضع نمی باشد بلکه صلاة مقید به این قید، عقد الوضع می باشد و اگر حکم در نبود موضوع منتفی شود این ارتباطی به مفهوم ندارد بلکه نبود حکم در صورت انتفاء موضوعش یک امر عقلی می باشد

مختار ما این است که جمله استثنائیه مفهوم دارد بخاطر تبادر چرا که حصر به معنای اخراج می باشد و مراد از اخراج هم اخراج حکم می باشد نه اخراج خارجی

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo