< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

89/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مصادیق مخصص منفصل

 مخصص منفصل

 نه مورد برای مصادیق مخصص منفصل بیان می شود.

عقل: مانند «ان الله علی کل شی قدیر» در اینجا مخصص منفصل که عقل است بعضی را از تحت این کل خارج می کند عقل می گوید که خداوند قدرت بر ایجاد مثل خودش را از همه جهات ندارد. حس: مانند «اوتیت من کل شی» هر چیزی به من عنایت شده و بر آن قادر هستم حس این عام را تخصیص می زند به غیر عرش و کرسی. نیت: مثل اینکه کسی قسم می خورد که به زید سلام نکند و به جماعتی بر می خورد که زید هم داخل آنها می باشد وقتی به این جماعت سلام می کند نیت می کند که به زید سلام نکند اگر چه صیغه سلام را به شکل عام بکار می برد. فعل معصوم: مثل اینکه امام در حضور شخصی بعضی از افراد عام را که به حسب ظاهر ممنوع است انجام می دهد این نشان می دهد که همه افراد این عام ممنوع نیست و الا امام ان را مرتکب نمی شد مانند اینکه ادله ای وجود دارد که نباید به مخالفین احسان کرد ولی خود امام به عیادت یکی از مخالفین رفته اند این نشان می دهد که نهی از احسان مخالفین عام و کلی نیست. تقریر امام علیه السلام: عامی وجود دارد و در حضور امام کسی عملی انجام می دهد که منافی با عموم عام می باشد و امام منع نمی کنند و تقیه هم در کار نیست مانند مثال بالا کسی به مخالفی در حضور امام کمک می کند و امام منع نمی کنند. اجماع: مثل آیه قذف که می فرماید اگر به فردی نسبت زنا داده شود این فرد نسبت دهنده باید هشتاد تازیانه بخورد ولی اجماع این عام را در مورد عبد تخصیص می زند و می گوید عبد قاذف باید چهل شلاق بخورد. عرف استعمالی: مثل تخصیص دابه به هر حیوانی که چهار دست و پا -نه کمتر و نه بیشتر -داشته باشد در حالیکه لغة به هر چیزی که روی زمین حرکت کند دابه گویند. عرف شرعی: مثل تخصیص صلاة که معنایش در لغت دعا یا توجه می باشد در شرع به افعال مخصوصه. دلیل سمعی: مانند آیات و روایات در آیات مانند «خلق لکم فی الارض جمیعا» به تخصیص خورده است به آیه« لاتاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه» آیه اول می فرماید همه آنچه در زمین است برای شما حلال است و آیه دوم می فرماید مگر آنچه که نام خدا بر آن برده نشده است. و در روایات مانند «فی ما سقط من السماء العشر که تخصیص خورده است

 بعضی از این مصادیق مانند اجماع و نیت و عقل لبی هستند و بعضی دیگر لفظی می باشند.

 خلاصه مقدمه اول این شد که هر کدام از مخصص منفصل و متصل دارای اقسامی می باشند.

مقدمه: دوم اجمال مفهومی

 وقتی که مخصص اجمال مفهومی داشته باشد این اجمال تاره منشاش این است که مخصص ما یدور بین اقل و اکثر مثل اینکه می فرماید «فضل الله المجاهدین علی القاعدین الا من عصی منهم» مجاهدین بر غیرشان برتری دارد مگر مجاهدی که معصیت کند در اینجا مخصص ادات استثناء است و این مخصص اجمال مفهومی دارد و بین اقل و اکثر دوران دارد ما نمی دانیم عاصی کسی است که مرتکب گناه کبیره شود یا اگر کسی مرتکب یک گناه صغیره هم شد عاصی نامیده میشود.

 و گاهی منشا اجمال مفهوم مخصص این است که مخصص دوران امرش بین متباینین است و معلوم نیست مراد کدام یک ازمتباینین می باشد مانند اینکه مولی می فرماید «اکرم جیرانی الا بکرا» و این بکر مجمل است که کدام بکر بن سعید باشد یا بکر بن خالد.

بعد المقدتین فنقول

 اگر مخصص ما اجمال مفهومی داشته باشد و متصل به عام باشد مانند اکرام جیرانی الا بکرا و یا مثال دیگری که نقل شد آیا اجمال خاص در این صورت به عام سرایت می کند و عام را مجمل می کند که بعد از تخصیص ججت نباشد یا نه؟

 می فرمایند دراین صورت، اجمال خاص به عام سرایت می کند و عام مجمل می شود و در نتیجه ظهوری ندارد و قهرا حجت نخواهد بود زیرا لفظ مجمل حجت نیست زیرا حجیت قوامش به ظهور است یا نص بودن در نتیجه چه در متباینین و چه در اقل و اکثر اجمال خاص به عام سرایت می کند.

 و در اینکه اجمال سرایت می کند فرقی نمی کند که قائل به مبنای صاحب کفایه باشیم که کل و ادات عموم وضع برای عمومیت شده اند یا قائل به قول مرحوم نائینی رحمة الله علیه باشیم که ادات عام دلالت بر عموم مراد از مدخولشان دارند و از مقدمات حکمت این عموم بدست می آید.

 مرحوم صاحب کفایه نیز می فرمایند:

 کفایة الاصول ج 1 ص 339

«و اما الثانی (ای مخصص المتصل المجمل المفهومی) فلعدم انعقاد ظهور من راسا للعام»

 و اما المنفصل سیاتی

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo