< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

90/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
 در جلسات قبل اشاره شد که مرحوم آخوند می فرمایند اجمال و تبین دو وصف اضافی هستند که بر کلام ایشان بعضی اشکال کردند.
 و اما کسانی که موافق با مرحوم آخوند می باشند:
 مرحوم مشکینی
 حاشیه مشکینی ص 398 :«لکنها وصفان اضافیان»
 آقا ضیاء عراقی
 نهایة الافکار ج 2 ص 584 :«تنبیه لایخفی علیک ان الاجمال و التبيین فی الکلام امران اضافیان بالنسبة الی الاشخاص...»
 نتیجه اینکه جمعی از علماء با مرحوم آخوند مخالف هستند و این دو وصف را حقیقی می دانند و بعضی هم موافق ایشان می باشند.
 اقرب این است که این دو امر اضافی نیستند همچنانچه مرحوم اصفهانی و مرحوم آقای خوئی و عنایة الاصول فرمودند با همان ادله ای که در بیان این بزرگان بود.
 البته ممکن است بگوییم می شود بین این دو قول جمع کرد به بیانی که صاحب نهایة فرمودند که بگوییم بین این دو قول تنافی نیست زیرا اگر مراد اجمال ذاتی باشد باید به عرف مراجعه کرد و می گوییم این دو امر حقیقی هستند نه اضافی و اگر مراد اجمال عرضی باشد که بالعرض اجمالی برای اشخاص بوجود می آید می گوییم دو امر اضافی هستند.
 پس کسانی که می گویند این دو، امر واقعی هستند نظرشان به اجمال ذاتی است و کسانی که می گویند اضافی هستند نظرشان به اجمال عرضی می باشد.
 تنبیه
 صاحب عنایة الاصول می فرمایند چرا مرحوم آخوند اهمیتی که به بحث عام و خاص و مطلق و مقید داده اند و مفصلا بحث کرده اند به بحث مجمل و مبین نداده اند و خیلی خلاصه بیان کردند؟ سپس ایشان در مقام بیان وجه اهمیت آن دو مبحث و عدم اهمیت به این مبحث می می فرمایند:
 عنایة الاصول در ج 2 ص 398 «فان مباحثهما (مجمل و مبین) لیست مباحث کبرویة کمباحث العام و الخاص و المطلق و المقید بل کلها مباحث صغرویة مثل انه قوله تعالی السارق و السارقة فاقطعو ایدهما او قوله تعالی حرمت علیکم امهاتکم او لاصلاة الا بفاتحة الکتاب»
 می فرمایند مباحث مجمل و مبین مانند مباحث عام و خاص و مطلق و مقید مباحث کبروی نیستند در بحث عام و خاص با اثبات خاص بر عام، یک قاعده کلی و ثابت می شود اما در مجمل و مبین مباحث صغروی هستند مثل اینکه در آیه السارق...بحث در این است که آیا ید و قطع مجمل هستند یا مبین و یا در آیه حرمت علیکم...بحث می شود با توجه به اینکه عین خارجی نمی تواند متعلق تکلیف واقع شود متعلق تکلیف آیا مثلا نگاه به مادر است یا مسافرت یا ازدواج و یا در لاصلاة الا بفاتحة الکتاب خبر صححة می باشد یا کاملة
 و چون بحث در مجمل و مبین صغروی است به صورت اختیصار بیان شد و بحث صغروی نیاز به اطاله‌ی کلام ندارد بلکه با مراجعه به عرف و وجدان مشخص می شود که این جمله ظهور دارد یا نه
 مصباح الاصول ج 1 ص 625 نیز مانند عنایة می فرمایند بحث اجمال و تبیین بحث کبروی نیست و نمی توان ضابطه کلی ارائه کرد.
 مرحوم مظفر در اصول فقه ج 1 ص 201 مدعی هستند در این مواردی که گفتیم نزاع صغروی است در نوع اینها قرینه وجود دارد و بواسطه آن قرینه اجمال برطرف می شود در بعضی قرینه خاصه و در بعضی یا همه جا قرینه عام که مناسبت حکم و موضوع می باشد وجود دارد و ذوق سلیم این قرینه را درک می کند.
 حاصل مطلب
 بحث در این مثالهایی که ذکر شد مانند حرمت علیکم امهاتکم و مفرداتی که داخل بحث هستند مانند صعید و غنا بحث کبروی نیست و ضابطی برای رفع ابهام نداریم بلکه باید به عرف مراجعه کرد و غالبا قرینه ای که بوسیله آن ابهام برطرف شود وجود دارد بله در بعضی موارد قرینه وجود ندارد مانند روایتی که در بحث عیوب مرد وجود دارد.
  وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 229 باب 14 ح 2 «...و الرجل لایرد من عیب» این عبارت مجمل است لایرد اگر معلوم خوانده شود مراد از عیب، عیب زن می باشد یعنی اگر مردی ازدواج کرد و زنش عیبی دارد که می تواند عقد را فسخ کند در این صورت عقد را فسخ نکند بلکه طلاقش دهد تا کسی متوجه نشود که آن زن عیب دارد برای حفظ آبروی زن و خانواده اش مستحب است که او را طلاق دهد کما فی الوسائل اما اگر مجهول بخوانیم مراد عیب، عیب مرد می باشد یعنی روایت یک قاعده کلی را بیان می کند که زن بخاطر عیب مرد نمی تواند عقد نکاح را فسخ کند مگر در مواردی که دلیل خاص بر آن وجود دارد مانند عنین بودن مرد.
 خلاصه آنچه در مجمل و مبین بیان شد
  1. صاحب کفایه در این مبحث چهار امر بیان کرند 1- تعریف این دو: مبین آنچه که ظهور در معنایی داشته باشد و لفظ قالب برای معنایی باشد و مجمل خلافش است2- بعضی از الفاظ مردد است که مجمل است یا مبین مانند حرمت علیکم امهاتکم 3- اثبات اجمال و تبیین با وجدان است نه با برهان زیرا اثبات ظهور امر وجدانی است 4- این دو، دو وصف اضافی هستند.
  2. گفته شد که ممکن است مجمل و مبین فعلی باشند که از فاعلی صادر شده است و ممکن است لفظ باشد چه لفظ مفرد مانند سعید و یا مرکب ولی از نظر منشا اختلاف زیادی بین این دو بود اجمال فعل یک منشا دارد که وجه صدور فعل از فاعل مشخص نباشد اما اجمال لفظ منشأهای زیادی دارد چه مفرد باشد و چه مرکب.
  3. مجمل و مبین در نظر اصولیین اصطلاح خاصی ندارند بلکه بر معنای لغوی شان باقی هستند مبین چیزي است که در نظر عرف معنای واضح و روشنی دارد و این لفظ قالب است برای آن معنا و مجمل خلاف آن می باشد و در نظر اصولیین هم به همین معنا می باشند و گفته شد مبین هم شامل ظاهر است و هم صریح بخلاف بعضی از علماء عامه
  4. تقابل بین این اجمال و تبین، تقابل سلب و ایجاب می باشد و واسطه ای بین دو نیست، لفظ یا مجمل است یا مبین و گفتیم مجمل سه قسم دارد 1-ذاتی حقیقی 2- عرضی حقیقی 3- حکمی
  5. گفتیم آیا این دو، دو وصف حقیقی هستند یا اضافی؟ گفته شد دو قول است مرحوم آخوند فرمودند دو وصف اضافی هستد و محقق و اصفهانی و شاگردشان مرحوم آقای خوئی و عنایه فرمودند دو وصف حقیقی می باشند.
  6. مختار ما این است که دو وصف حقیقی می باشند و ممکن است بین این دو قول به بیان صاحب نهایه جمع شود که دو ملاک می باشد یکی ملاک اجمال ذاتی و یکی ملاک اجمال عرضی
  7. بحث از اجمال و تبیین بحث کبروی نیست زیرا یک معیار کلی وقاعده کلیه ای برای تعیین این دو وجود ندارد بلکه بحث صغروی است و گفته شد غالبا در مرکبات مجمل، قرینه بر تعیین وجود دارد.
  8. بعضی از مرکبات مجمل، وجود دارند که قرینه ای بر رفع اجمال در آنها وجود ندارد مانند «الرجل لایرد من عیب» قرینه ای بر اینکه لایرد معلوم است یا مجهول وجود ندارد در حالیکه در اکثر مرکبات این قرینه وجود دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo