< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

91/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حرمت شرعی تجری
 در جلسه قبل بر بیان مرحوم آقای خوئی در جمع بین روایات اشکالی بیان شد
 اما اشکال دوم بر بیان مرحوم آقای خوئی:
 در این نبوی نیت مقتول همراه با بعضی از مقدمات قتل بوده است و این شاهد جمع مرحوم شیخ می باشد نه برای جمعی که شما فرمودید زیرا قاعدة محال عادی است که دو نفر به یکدیگر برای قتل حمله کنند و یکی دیگری را بکشد و بگوییم مقتول فقط نیت قتل قاتل را داشته است و هیچ حرکتی برای کشتن قاتل انجام نداده است.
 این اشکال را بعد از درس با توجه به اینکه بخاطر ضبط کلاس در حین درس نمی شد اشکال کرد-در نجف اشرف خدمت مرحوم آقای خوئی بیان کردم ایشان در جلسه بعد از بیان جلسه قبلشان نسبت به نبوی شریف برگشتند ولی علت را این گونه بیان کردند که این نبوی ارتباطی به بحث تجری ندارد زیرا مورد روایت در صورت عصیان می باشد زیرا یکی از محرمات شاهر بالسیف می باشد هر کسی که با شمشیر در ملأ عام ظاهر شود و موجب ترس دیگران شود مرتکب حرام شده است لذا این روایت در مورد عصیان است نه تجری.
 ولی بر این بیان هم اشکال می شود که در روایت علت عقاب را نیت مقتول بیان کرده است نه اشتهار به سیف.
 نتیجه مطلب
 این نبوی شاهد بر جمع مرحوم شیخ می باشد مقتول در عذاب است بخاطر اینکه نیت تنها نبوده است بلکه همراه با مقدمات بوده است اگر چه خود مرحوم شیخ برای جمع خودشان به این نبوی استناد نکرده است.
 بنابر تقدیر تنزل، نبوی هم می تواند شاهد قول شیخ باشد زیرا مقدمات صورت گرفته است و هم جمع مرحوم آقای خوئی که این شخص خودش از نیتش برنگشته است و قاتل مانع او شده است.
 فتلخص که آنچه که مرحوم آقای خوئی در جمع بین روایات و شاهد بودن نبوی بر جمع خودشان بیان کرده اند از پنچ جهت مخدوش است
  1. این نبوی زمانی شاهد جمع می باشد و طرف معارضه قرار می گیرد که الغاء خصوصیت شود زیرا مورد نبوی قتل می باشد و در نفوس در شرع احتیاط زیادی شده است و الغاء خصوصیت، که قتل خصوصیت نداشته است و نیت همه محرمات را شامل شود بسیار مشکل است.
  2. بر فرض اینکه قبول کنیم که قتل خصوصیت ندارد و ملاک نیت سوء می باشد می گوییم این در صورتی است که نیت، نیت معصیت باشد زیرا مورد روایت نیت قتل است نه جائی که نیت امر مباحی باشد.
  3. شما فرمودید که نبوی اخص از روایات دیگر می باشد لذا مخصص روایات دیگر است زیرا این نبوی نص است و روایات دیگر ظاهر هستند و نص بر ظاهر مقدم می شود بر این کلام هم خدشه شد که نبوی هم ظاهر است در صورتی نص بود که حضرت می فرمودند لانه اراد قتل صاحبه و لم ینصرف عن نیته.
  4. این نبوی شاهد جمع جناب شیخ است نه جمع شما.
  5. این نبوی هم می تواند شاهد جمع شما و هم جمع مرحوم شیخ باشد.
 ان قلت:
 اینکه گفتید نبوی نص نیست و ظاهر است -بخاطر اینکه ممکن است فرد خودش منصرف شده است نه اینکه قاتل مانع او شده است - صحیح نیست زیرا اگر انصراف این مقتول به طیب نفس بوده باشد نباید عذابی داشته باشد زیرا انصراف از نیت یعنی توبه کرده است.
 قلت: این اشکال وارد نیست زیرا ما می گوییم ممکن است انصراف این مقتول به طیب نفس بوده باشد و ممکن است به منع قاتل بوده باشد و اینکه اگر کسی از نیتش برگشت عقاب نمی شود بخاطر ادله دیگر است و از خود نبوی استفاده نمی شود که انصراف از نیت موجب رفع عذاب می شود بلکه اگر ما بودیم و نبوی حکم می کردیم که حتی در صورت انصراف هم فرد عذاب می شود.
 نکتة:
 نسبت به جمع بین روایات ممکن است این اشکال مطرح شود که این جمع یک طرفش فقط نبوی بود چون بقیه ضعیف بودند و این نبوی با طائفه دوم معارض شده است حال این نبوی هم معارض با طائفه دوم می باشد و هم نبوی شاهد جمع می شود آیا ممکن است که یک روایت هم طرف معارضه باشد و هم شاهد جمع باشد.
 البته بنابر اینکه ملاک حجیت خبر، خبر موثوق به باشد با صحت نبوی کشف می کنیم بقیه روایات طائفه اول هم حجت هستند لذا طرف معارضه فقط نبوی نخواهد بود بلکه بقیه روایات طرف معارضه خواهند بود و نبوی شاهد جمع خواهد بود و اشکال به این نحو برطرف خواهد شد.
 خلاصه بحث اینکه این روایات دلالت ندارند که متجری بر نیتش معاقب است زیرا این روایات یا سندا مشکل دارند یا مانند نبوی دلالتش اشکال دارد.
 العنوان: حرمة الشرعی للتجری
 و ثانيا نية المقتول لقتل قاتل ايضا كانت توأم مع بعض المقدمات القتل قويا، يشهد عليه إخذه السيف و ملاقاته مع القاتل و احتمال ان المقتول مع وجود السيف لم يحرك ابدا و صبر حتي قتله القاتل بعيد جدا و عليه فيكون النبوي شاهداً لجمع الشيخ و ان لم نشير هو اليه و عليه فلا وجه لقوله بان جمع الذي اختاره الشيخ لا شاهدله فيكون جمعا تبرعياً .
 ثم لا يخفي ان الايراد الثانی القيتة اليه بعد اتمام الدرس في مسجد الخضرا بالنجف فسكت و لم يتكلم نفياً و اثباتاً ثم تعرض النبوي الليلة الآتية و افاد انه خارج عن محل الكلام -العقاب او عدمه علي النية السوء- و افاد ان العقاب في النبوي يكون علي الفعل الصادر منهما و هو خروجهما شاهراً بالسيف و الخروج الكذائي بنفسه حرام و معصية.
 هذا و لكنه مخالف لظاهر التعليل في النبوي بقوله ص:‹‹ لأنه اراد قتل صاحبه››.
 و الحاصل ان ظهور النبوي في كونه شاهدا لجمع الذي اختاره الشيخ اي النية مع اتيان بعض المقدمات اقوي من كونه شاهدا للجمع الذي اختاره السيد الخوئي او كونه خارجاً عن المبحث و غير مربوطاً بالطائفتين المتعارضين في العقاب علي النية و ارتباطه بباب المعصية كما افاده السيد الخوئي كما ذكر.
 و ثالثاً علي تقدير التنزل يكون شاهدا لکلا الجمعين.
 فتلخص ان ما افاده السيد الخوئي في الجمع بين الطائفتين و بيان ان النبوي يكون شاهدا لجمع الذي اختاره يكون مخدوشاً من وجوه خمسة:
  1. عدم الغاء خصوصية المورد في النبوي
  2. علي تقدير التنزل و الغاء خصوصية يكون في المورد المعصية
  3. عدم كون النبوي اخصاً عمّا تدل علي عدم المؤاخذه علي نية السوء، لعدم كونه نصاً في عدم رادع له من نفسه.
  4. ان النبوي شاهد جمع الشيخ
  5. ان النبوی شاهد جمع لكلا الجمعين
 ان قلت الخدشة الثالثة لا يكون تاماً إذ لو كان إنصراف المقتول بطيب نفسه لا يكون وجهً لدخوله النار علي النية التي انصراف عنها إذ الانصراف عن طيب النفس يكون توبة له من النية.
 قلت نعم ولكنّ العفوه بعد التوبة يستفاد من ادلة اخري لا من نفس النبوي .
 فالمختار في ما ذكر من الروايات هو عدم دلالتها علي ان العقاب في التجري علي مجرد القصد النية و حرمتها شرعاً .
 لضعف سندها نوعاً و عدم دلالة ما لم يكن سنده ضعيفا مثل النبوي لا لما ذكره المحقق الخوئي من عدم دلالته علي الحرمت الشرعية (إذ مفاده هو العقوبة و العذاب لا الحكم الشرعي ) بل لما ذكرنا من عدم امكان الغاء خصوصية المورد اي القتل لأهمية مسالة الدماء في الاسلام مضافا الي اختصاصه بالمعصية و قصد الحرام الواقعي الحرام الخيالي كما افاده المحقق الخوئي .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo