< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

91/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: امکان منع حجیت قطع
 اشکال بر کلام مرحوم آقای خوئی در رد استدلال به روایت ابان
 قبل از بیان اشکال دو مقدمه بیان می شود:
 مقدمه اول:
 در حجیت خبر واحد دو مسلک وجود دارد:
  • مسلک وثوق یعنی خبر ثقه که حجت است موضوعیت ندارد بلکه حجت است چون انسان اطمینان پیدا می کند که فرد ثقه دروغ نمی گوید و سخن امام علیه السلام را نقل می کند این مبنا را آیة الله سیستانی در الرافد ص 25 برسی کرده است.
 خلاصه این مبنا این است که آنچه حجت است وثوق و اطمینان است و عمل به وثوق و اطمینان که عقلاء به آن عمل می کنند از طرق مختلفی بدست می آید 1- رواة روایت ثقه باشند این باعث می شود که انسان وثوق پیدا کند که این روایت از امام صادر شده است 2- مضمون این خبر، مشهور بین علماء باشد 3- مفاد خبر مورد اجماع همه علماء باشد.
 نتیجه اینکه ثقه بودن راوی و یا مشهور بودن مضمون یا اجماع علماء بر طبق این خبر هیچ کدام نزد عقلاء موضوعیت ندارند بلکه این سه مقدمه برای حصول اطمینان می باشند 4- مسلک روحیة به این معنا که ما در اسلام اصول و قواعدی داریم که اگر خبری ولو روات آن ثقه نباشد و روایت ضعیف باشد ولی مطابق با اصول اسلامی ما باشد و موافق با روح اسلام باشد این موافقت هم موجب می شود که ما اطمینان حاصل کنیم که این خبر از امام صادر شده است و یا اطمینان پیدا کنیم که این روایت حجت نیست، اگر مخالف اصلی از اصول باشد مثلا اگر ظاهر روایتی جبر باشد ولو رواتش ثقه باشند ولی چون جبر مخالف با اصل مسلم تشیّع -که امر بین الامرین باشد- به این روایت نمی شود عمل کرد.
 نتیجه این مبنا این شد که خبر ثقه حجت است چون موجب اطمینان است و خود ثقه بودن موضوعیت ندارد.
  • مسلک التجزیئی به این معنا که خبر ثقه بما هو خبر ثقه حجت است و هم چنین شهرت و اجماع منقول بما هو شهرة و اجماع منقول حجت می باشند چه موجب وثوق باشند و چه موجب وثوق نباشند.
 صاحب عنایة الاصول ج 3 ص 250 قائل به مسلک اول می باشند و می فرمایند: «ان المناط کل المناط فی نظر العقلاء انما هو حصول الوثوق و الاطمینان من اینما حصلا»
 می فرمایند عقلاء در همه امور خود ملاکشان حصول وثوق می باشد.
 در ص 180 هم می فرمایند اینکه ما گفتیم بناء عقلاء بر حصول وثوق است نه ثقه بودن راوی بنابر این است که دلیل بر حجیت خبر، سیره عقلائیه باشد یعنی اگر مبنا سیره عقلائیه باشد باید مسلک اول را بپذیریم زیرا عقلاء به اطمینان عمل می کنند.
 اینکه ایشان فرمودند اگر مبنا سیره عقلائیه باشد باید مسلک اول را بپذیریم، شاید مرادشان این باشد که در بحث حجیت خبر بعضی از روایاتی که به آن برای حجیت خبر ثقه استدلال می شود ظهور در این دارند که ثقه بودن راوی خصوصیت دارد نه از این باب که موجب حصول اطمینان است کما اینکه از حضرت رضا علیه السلام سوال شد أ یونس بن عبد الرحمن ثقه آخذ عنه معالم دینی استفاده می شود که اصحاب ائمه قبول داشتند که خبر ثقه حجیت مسقل است نه از این باب که موجب اطمینان است لذا فقط سوال از ثقه بودن یونس شده است از حصول اطمینان از کلام یونس در نتیجه اگر ملاک حجیت خبر ثقه این روایات باشد باید مسلک دوم را بپذیریم نه مسلک اول را بخلاف اینکه ملاک حجیت خبر ثقه بناء عقلاء باشد که طبعا باید مسلک اول را پذیرفت.
 مقدمه دوم:
 از کلمات بزرگان از جمله کسانی که شرح بر مساله 20 عروه ج 1 زده اند استفاده می شود که اطمینان که همه عقلاء به آن عمل می کنند یک درجه از علم پایین تر است زیرا در اطمینان احتمال خلاف وجود دارد در همین مساله بیان می شود که اجتهاد مجتد از چند راه ثابت می شود 1- علم وجدانی 2- شیاعی که مفید علم باشد و همچنین اعلمیت مجتهد نیز از همین راه ها ثابت می شود.
 مرحوم خوانساری در توضیح کلام سید می فرمایند:
 «الظاهر کفایة الوثوق و الاطمینان»
 می فرمایند: لازم نیست حتما علم به اجتهاد یا اعلمیت پیدا شود بلکه اطمینان هم کافی است.
 حضرت آیة الله خلخالی نیز در تقریرات مرحوم آقای خوئی در کتاب فقه الشیعة ص 29 می فرمایند «لاریب فی ثبوت الاجتهاد و الاعلمیة بالعلم...کما لاریب فی ثبوتهما بالاطمینان اذ هو علم عادّی و حجة عند العقلاء»
 آقای کوکبی در مبانی الاستنباط در ج 1 ص 356 نیز می فرمایند که اطمینان از علم پایین تر است.
 در مصباح الاصول نیز ج 2 ص 201 می فرمایند که علم از اطمینان بالاتر است.
 و هم چنین آیة الله سیستانی در الرافد و صاحب عنایة الاصول و نهایة النهایة ج 2 ص 63 و منتقی الاصول ج 4 ص 186 می فرمایند اطمینان از علم پایین تر است ولی نزد عقلاء حجت است.
 ولی مرحوم مشکینی در حاشیه کفایه ج 2 ص 116 می فرمایند خبر موثوق به خبری که موجب اطمینان است ولو ضعیف باشد و خبر ثقه هر دو حجت می باشند زیرا نسبت به هر دو، دلیل بر حجیت داریم.
 مبانی الاستنباط ج 1 ص 413 که تقریرات درس آقای خوئی می باشد نیز می فرمایند که خبر ثقه در عرض خبر موثوق به می باشد و هر دو حجت می باشند.
 فنقول:
 ایراد اول آقای خوئی بر روایت ابان این بود که این روایت ضعف سندی دارد بر این اشکال خدشه می شود:
 اولا: بعضی از شاگردان خودتان مانند مبانی الاستابط ج 1 ص 98 می فرمایند سند روایت ضعیف نیست و روایت صحیح است.
 و ثانیا: طبق مسلک وثوق که مورد قبول خودتان هم می باشد این خبر حجت است اگر چه سندش ضعیف باشد زیرا به تعبیر آیه الله سیستانی موافقت روحیه با قواعد مذهب دارد و آن قاعده این است کما فی الجواهر ج 42 اجماع همه غیر ابن علیّه و اصم این است که دیه زن اگر از ثلث گذشته باشد نصف مرد است و اگر کمتر باشد دیه اش برابر با دیه مرد می باشد مضافا به اینکه مضومون روایت موافق اجماع نیز می باشد.
 العنوان: امکان منع حجیة القطع
 فنقول:
 ما افاده السید الخوئی ردا علی روایة ابان قابل للمنع
 مقدمتان:
 احدیهما: ان فی حجیة الخبر مسلکان علی ما فی الرافد ص 25 و غیره:
  • مسلک الوثوق و هو ان الحجة الواقعیة و المعتمد عند العقلاء انما هو الوثوق الناشی من مقدمات عقلائیه:
 منها: 1- کون الراوی ثقة 2- کون المضمون مشهورا 3- کونه مجمعا علیه و هذه العناوین ای خبر الثقة، الشهرة و الاجماع لاموضوعیة لها عند العقلاء و انما هی مقدمات للوثوق الذی هو الحجة 4- الموافقة الروحیة بمعنی موافقة مضون الخبر للاصل الاسلامیة و القواعد العقلیة و الشرعیة مثلا اذا کان الخبر ظاهره الجبر فهو مرفوض لمخالفته قاعدة الامر بین الامرین المستفادة من الکتاب والسنة ولو یکن نص لهذه المضمون.
  • مسلک تجزیئی و هو کون خبر الثقة حجة مستقلة و کذلک الشهرة و الاجماع المنقول حجتان مستقلتان -لو قیل بحجیتهما-.
 و هو ایضا مستفاد من عنایة ج 3 ص 250 حیث افاد ان المناط کل المناط فی نظر العقلاء انما هو حصول الوثوق و الاطمینان من اینما حصل و لکن صرح عنایة ان حجیة الوثوق یکون بناء علی ان الدلیل علی حجیة الخبر هو سیرة العقلائیة کما هو عمدة ادلة حجیة الخبر.
 اقول: لعله لظهور «أیونس بن عبد الرحمن ثقة آخذ عنه معالم دینی» فی حجیة خبر ثقة مسقلا لا لکونه مقدمة لحصول الوثوق
 و ثانیها: المستفاد من کلمات الاعاظم ذیل مسالة 20 من العروة ج 1 هو ان الاطمینان دون العلم
 مسالة 2 عروة: «یعرف اجتهاد المجتهد بالعلم الوجدانی...و الشیاع المفید للعلم و کذلک الاعلمیة تعرف بالعمل او الشیاع المفید للعلم»
 السید احمد خونساری: «الظاهر کفایة الوثوق و الاطمینان» ای فی الشیاع.
 فقه الشیعة ص 139: «لا ریب فی ثبوت الاجتهاد و الاعلمیة بالعلم کما لا ریب فی ثبوتها بالاطممینان اذ هو علم عادی و حجة عند العقلاء»
 و مثله فی مصباح الاصول ج 2 ص 201 مبحث حجیة خبر الواحد.
 و مثل الرافد و النهایة، نهایة النهایة ج 2 ص 63 و المنتقی ج 4 ص 186 و افاد مشکینی ج 2 ص 116 حجیة خبر الموثوق به و خبر الثقة کلیهما لقیام الدلیل علی حجیتهما و مثله تقریبا مبانی الاستنباط ج 1 ص 413
 فنقول: اما ایراده الاول لایصح الاعتماد علیها لضعف السند-
 یرد علیه اولا: انها صحیحة عند بعض من تلامذته -مبانی الاستنباط ج 1 ص 98-
 و ثانیا: علی مسلک الوثوق معتمد علیها و ان کان السند ضعیفا اذ موافقتها الروحیة یوجب حصول الوثوق بها لان من المسلم تنصیف دیة المراة اذا بلغت الثلث و یکون مضمونها موافقا لهذه القاعدة المسلمة مضافا الی موافقتها مع الاجماع راجع الجواهر ج 42 تجد اجماع المسلمین کافة الا من ابن علیّة و الاصم علی ان دیة المراة نصف الرجل و کذا اطرافها ما لم تقصر دیتها عن ثلث دیة الرجل فان قصرت عن الثلث تساویا قصاصا و دیة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo