< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

91/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: موافقت التزامیه
 بحث در موافقت التزامیه بود گفتیم بعضی می گویند موافقت التزامیه واجب است و بعضی فرمودند واجب نیست مانند مرحوم آخوند.
 ادله عدم وجوب:
 یکی وجدان بود که اشاره شد.
 دلیل دوم:
 مرحوم آقا ضیاء در نهایة الافکار و مصباح و تبیان دلیل دیگری غیر از وجدان برای عدم وجوب بیان کرده اند و فرموده اند دلیل شرعی و دلیل عقلی بر وجوب موافقت التزامیه نداریم.
 نهایة الافکار ج 1 ص 45 « المشهور العدم و هو المختار بانتفاء ما یقتضی ذلک شرعا و عقلا مضافا الی الوجدان»
 مصباح ص 52 :«اما الادلة الشرعیة فظاهرها البعث نحو العمل و الاتیان به خارجا لا الالتزام به قلبا و اما العقل فلا یدل علی ازید من وجوب امتثال امر المولی فلیس هناک ما یدل علی لزوم الالتزام قلبا»
 مرحوم آقای خوئی می فرمایند: نه دلیل شرعی بر وجوب داریم زیرا دلیل شرعی فقط اصل عمل را از ما می خواهد و کاری به التزام قلبی ندارد و نه دلیل عقلی بر وجوب داریم زیرا عقل هم فقط می گوید عمل خارجی را امتثال کن و چیزی که دلالت بر لزوم التزام قلبی کند نداریم.
 کما اینکه عبارت تبیان هم نیز مانند مصباح می باشد.
 اقول:
 اینکه فرمودند دلیل بر لزوم التزام قلبی نداریم و ادله فقط فعل خارجی را می گوید قهرا یک بحث اثباتی است یعنی در خارج دلیلی بر لزوم موافقت التزامیه نداریم و بحث اثباتی فرع مقام ثبوت می باشد و در ما نحن فیه موافقت التزامیه در مقام ثبوت مشکل دارد و ممکن نیست شارع آن را بر ما واجب کند لذا با اشکال در مقام ثبوت نوبت به بحث در مقام اثبات نمی رسد.
 توضیح مطلب:
 تهذیب ج 2 ص 117 و 119 و 122 و تبیان ج 3 ص 67 می فرمایند افعال جوانحی و آنچه بر نفس انسان عارض می شود مانند حب و بعض و خضوع و خشوع و ترس امور اختیاریه نیستند و با اراده و اختیار انسان در قلب انسان بوجود نمی آیند بلکه وجود این افعال در نفس تابع یک سری مقدمات و مبادی خارجیه می باشد مثلا علم به وجود باری تعالی و قهاریت خداوند عالم، موجب خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند متعال می شود و علم به رحمت خداوند متعال موجب امید و رجاء به رحمت و رأفت خداوند می شود.
 موافقت التزامیه و تسلیم قلبی نیز از افعال جوانحی می باشد که عارض بر قلت و نفس انسان می شوند و مانند حب و بغض وجودش معلول یک سری مقدمات و مبادی می باشد و تابع اراده انسان نیست لذا امکان ندارد متعلق وجوب قرار بگیرد.
 حاصل مطلب: کما اینکه تخلف این بخش از افعال قلبی از مقدمات و مبادی آنها ممتنع است وجودشان هم بدون مبادی ومقدماتشان ممتنع است پس وجهی برای قول به وجوب موافقت التزامیه نیست در نتیجه در مقام ثبوت وجوب موافقت التزامیه مشکل دارد زیرا تحت اراده ما نیست پس نوبت به مقام اثبات نمی رسد.
 ان قلت:
 شاید کسانی که موافقت التزامیه را واجب می باشد مرادشان تحصیل مقدمات و مبادی است که موجب بوجود آمدن التزام قلبی می شوند.
 قلت:
 این خلاف ظاهر کلام علماء است زیرا بحث وجوب را مستقیما روی نفس موافقت التزامیه برده اند.
 نتیجه بحث: وجوب موافقت التزامیه هم مشکل ثبوتی دارد زیرا تحت اراده انسان نیست و هم مشکل اثباتی دارد زیرا دلیل بر وجوب آن نداریم.
 دلیل بر وجوب موافقت التزامیه:
 نهایة الافکار در ج 1 ص 54 دو وجه بیان کرده اند:
  1. عقل حکم می کند که قیام بر شکر منعم واجب است و از طرف دیگر التزام به حکم مولی و تسلیم در مقام امتثال امر مولی از مراتب شکر منعم می باشد کما اینکه التزام و عقد قلبی نسبت به اصول عقاید و نسبت به آنچه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ابلاغ کرده است بخشی از شکر منعم می باشد پس همانطور که عقد قلبی نسبت به اصول عقاید چون مصداق شکر منعم است واجب می باشد التزام به احکام مولی هم مصداق شکر منعم است لذا باید واجب باشد.
  2. اگر موافقت التزامیه نداشته باشیم موجب تشریع و حرمت می شود و به عبارت دیگر اگر بگوییم التزام به حکم مولی و تسلیم در برابر حکم مولی واجب نیست معنایش این است که التزام به خلاف این حکم جایز است یعنی اگر شارع فرموده ماه مبارک را روزه بگیرید اگر ما بگوییم گرفتن روزه در ماه مبارک واجب نیست اشکالی ندارد در حالیکه این التزام به خلاف حکم شارع یقینا حرام است.
 العنوان: موافقة الالتزامیة
 و زاد فی الافکار و المصباح و التبیان دلیلا آخر و هو عدم دلیل شرعی و لا عقلی. الافکار ج 1 ص 54 نصه:« المشهور العدم و هو المختار لانتفاء ما یقتضی ذلک شرعا و عقلا مضافا الی الوجدان»
 و اضاف فی المصباح ص 52 ما نصه:«اما الادلة الشرعیة فظاهرها البعث نحو العمل و الاتیان به خارجا لا الالتزام به قلبا و اما العقل فلا یدل علی ازید من وجوب امتثال امر المولی فلیس هناک ما یدل علی لزوم الالتزام قلبا» و مثله التبیان.
 اقول:
 ما ذکر من عدم الدلیل علی لزوم الالتزام قلبا بحث اثباتی و هو متاخر عن الوجوب ثبوتا مع ان الثبوت لایوافق الوجوب
 توضیحه علی ما فی تهذیب ج 2 ص 117 و 119 و 122 و تبیان ج 3 ص 67 ان افعال الجوانحیة و العوارض النفسانیة مثل الحب و البغض و الخضوع و الخشوع لیست امورا اختیاریة و حاصلة للنفس بارادة منها و اختیار بل وجودها فی النفس تابعة لوجود مبادیها و نتائج قهریة لمقدماتها و مبادئها سواء ارادها الانسان ام لا مثلا العلم بوجود الباری و قهاریته یوجب الخشوع لدی حضرته و الخوف منه و العلم برحمته الواسعة یوجب الرجاء به.
 و حیث ان الموافقة الالتزامیة و التسلیم القلبی فعل من افعال القلبیة، لایمکن تحققها الا بعد تحقق مبادئها و مقدماتها و لیست تابعة لارادة الانسان و اختیاره حتی یتعلق الوجوب بها و الحاصل ان تخلفها عن المبادی یمتنع کما ان حصولها بدونها ایضا یکون ممتنعا و علیه فلا وجه للقول بوجوب الموافقة الالتزامیة و هذا هو المختار.
 ان قلت:
 لعل مرادهم من وجوب الالتزام انما هو وجوب تحصیل مقدمات الموافقة الالتزامیة
 قلت:
 و هو کما تری.
 و ذهب بعض الی الوجوب و استدل له علی ما فی نهایة الافکار ج 1 ص 54 بوجهین:
 احدهما: ان العقل یحکم بوجوب القیام بشکر المنعم و الالتزام بحکم المولی یکون من مراتب شکر المنعم کما ان الالتزام و عقد القلب باصول العقائد و بما جاء به النبی صلی الله علیه و آله من المراتب الشکر.
 و الثانی: ان عدم الالتزام بحکم المولی تشریع محرم او یقال ان عدم وجوب الالتزام بالحکم یقتضی جواز الالتزام بخلافه و هو تشریح محرم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo