< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

ویرایش دوم

92/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حجیت ظن/حجیت ظواهر/اقوال در مساله/قول چهارم
 اما قول چهارم:
 حجیت ظاهر غیر کتاب
 نسبت به این قول در دو مقام بحث صورت می گیرد.
 مقام اول:
 ادله اخباریین بر اینکه فقط ظاهر غیر کتاب حجت است.
 مقام دوم:
 ادله کسانی که می گویند ظاهر مطلقا حجت است چه ظاهر کتاب و چه ظاهر غیر کتاب.
 اما مقام اول:
 بیان چند مقدمه
  1. اصل کلام اخباریین آیا عبارت است از منع از عمل به تمام قرآن بخاطر اینکه همه آیات قرآن به نسبه به غیر معصومین جزء متشابهات می باشد و اخذ به متشابه بدون مراجعه به اخبار جایز نیست، یا منع از خصوص ظواهر قرآن می کنند نه همه آیات، مرحوم قمی در قوانین قوانين، ميرزاي قمي، ج1، ص393 در ابتداب مبحث کتاب، این دو قول را به اخباریین نسبت می دهد که بعضی از اخباریین می گویند همه آیات جزء متشابهات است و بعضی می گویند فقط به ظواهر قرآن نمی توان عمل کرد.
  2. آیا محل بحث در نظر اخباریین و مخالفینشان این است که عمل به ظاهر کتاب جایز نیست و دیگران می گویند جایز است یا مرکز بحث تشخیص ظهور برای قرآن می باشد که اخباریین می گویند آیات قرآن ظهور ندارند و لی دیگران می گویند ظهور دارند به عبارت دیگر آیات نزاع صغروی است یا کبری یعنی بحث در اصل ظهور است یا در حجیت ظهور، محقق ایروانی نهاية النهاية، محقق ايرواني، ج2، ص56 می فرمایند بحث در حجیت ظهور قرآن می باشد زیرا نسبت به امر دوم-قرآن برای ما ظهور ندارد و ظهور فقط برای معصومین می باشد-اصلا قائل ندارد و کسی آن را ادعا نکرده است.
  3. بعضی از ادله اخباریین منع از ظهور برای آیات قرآن می کنند نه اینکه مانع از اخذ ظهور قرآن باشند می گویند اصلا آیات قرآن برای ما ظهور ندارند پس این قسم از ادله اخباریین که منع از ظهور آیات می کند طبق آنچه محقق ایروانی فرمودند از محل بحث خارج است زیرا بحث در حجیت ظهور می باشد نه ثبوت و عدم ثبوت ظهور برای ما. حاشية الكفايه، مرحوم مشكيني، ص59
 بعد از بیان این مقدمات فنقول:
 مرحوم شیخ در رسائل در مقام بیان ادله اخباریین می فرمایند:
 «أحدهما: الأخبار المتواترة المدعى ظهورها فی المنع عن ذلك: مثل النبوی (صلى الله علیه وآله): من فسر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار». [1]
 یکی از دو وجهی که برای اخباریین استدلال شده است این است که اخبار متواتری داریم که ظاهرشان این است که عمل به ظاهر قرآن، تفسیر به رای می باشد و هر کس قرآن را تفسیر به رای کند جایگاهش در آتش خواهد بود.
 «الثانی من وجهی المنع: أنا نعلم بطرو التقیید والتخصیص والتجوز فی أكثر ظواهر الكتاب، وذلك مما یسقطها عن الظهور» [2]
 وجه دوم این است که بسیاری از آیات قرآن جزء مطلقات و عمومات می باشند و بسیاری از این مطلقات و عمومات تقیید و تخصیص خورده اند و تعدادی از آیات قرآن در معنای مجازی استعمال شده اند مثل ید الله فوق ایدهم و این تقیید و تخصیص و تجوز باعث می شود که آیات قرآن از ظهور بافتند.
 سپس در ادامه جناب شیخ می فرمایند:
 «العمدة فی منع الأخباریین من العمل بظواهر الكتاب هی الأخبار المانعة عن تفسیر القرآن» [3]
 می فرمایند از بین این دو وجه، دلیل عمده آنها همان وجه اول می باشد.
 کلام مرحوم آخوند
 مرحوم آخوند [4] چهار وجه دیگر برای اخباریین بیان کرده است که این چهار وجه با دو وجه مرحوم شیخ، شش وجه خواهد بود.
 یکی از چهار وجهی که مرحوم آخوند فرموده است اخباری است که مفادشان این است که فهم قرآن مختص به اهل البیت می باشد.
 منها: ما عن زید الشحام «قَالَ: دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع- فَقَالَ یا قَتَادَةُ أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ- فَقَالَ هَكَذَا یزْعُمُونَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع- بَلَغَنِی أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌ فَإِنْ‌ كُنْتَ‌ تُفَسِّرُهُ‌ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ إِلَى أَنْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَیحَكَ یا قَتَادَةُ- إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَیحَكَ یا قَتَادَةُ إِنَّمَا یعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه‌» [5]
 زید شحام می گوید که قتاد که از علماء اهل سنت بصره بوده است خدمت امام آمدند حضرت به فرمودند تو عالم اهل بصره هستی؟ عرضه داشت مردم اینگونه می گویند حضرت به او فرمودند به من رسیده است که شما قرآن را هم تفسیر می کنی قتاده گفت بله حضرت فرمودند اگر از روی علم تفسیر می کنی...بعد حضرت فرمودند وای بر تو ای قتاده اگر قرآن را به رای خودت تفسیر می کنی هم خودت و هم دیگران را هلاک می کنی و همچنین اگر از قول دیگران قرآن را تفسیر می کنی و بدان که قرآن را فقط کسی متوجه می شود که مخاطب آن می باشد.
 وجه دومی که صاحب کفایه فرموده است این است که در قرآن علوم مشکله ای وجود دارد و همه علوم در قرآن می باشد چنین قرآنی را فقط اهل بیت می باشند که آن را می دانند.
 التقریر العربی
 العنوان: حجیة الظن/ حجیة الظاهر/ قول الرابع
 و اما القول الرابع: حجیة ظاهر غیرالكتاب
 و البحث فیه تقع فی مقامین:
 احدهما: ادلة الاخباریین علی المنع،
 ثانیهما: ادلة المجوزین
 اما المقام الاول، لابد من بیان مقدمات:
 الاولی: ما هو كلام الخباریین؟ هل هو المنع من الاخذ بكل آیات الكتاب، اذ كلها متشابه بالنسبة الینا، و لایجوز الاخذ بها من دون المراجعة بالاخبار، او المنع عن الاخذ بخصوص ظواهر القرآن، نسب كل منهما الی الاخباریین علی ما فی القوانین [6] ، ابتداء مبحث الكتاب.
 الثانیة: ان محل النزاع هل هو جواز الاخذ بظاهر الكتاب، و عدمه، ام تشخیص ظهور القرآن و عدمه.
 افاد محقق الایروانی [7] ان محل النزاع هو الاول دون الثانی لعدم ادعاء احد اختصاص تشخیص ظهور بالمعصومین.
 الثالثة: بعض ادلة الاخباریین تمنع عن انعقاد الظهور للقرآن لا عن الاخذ بظهوره فتكون خارجا عن محل الكلام. [8]
 فنقول افاد الشیخ فی رسائل ما نصه: «أحدهما: الأخبار المتواترة المدعى ظهورها فی المنع عن ذلك: مثل النبوی (صلى الله علیه وآله): من فسر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار». [9]
 و «الثانی من وجهی المنع: أنا نعلم بطرو التقیید والتخصیص والتجوز فی أكثر ظواهر الكتاب، وذلك مما یسقطها عن الظهور» [10]
 ثم قال: «العمدة فی منع الأخباریین من العمل بظواهر الكتاب هی الأخبار المانعة عن تفسیر القرآن» [11]
 اما الكفایة [12] فقد اضاف علی الوجهین المذكورین عن الرسائل وجوها اربعة اخری، فیكون الوجوه عنده ستة:
 احدها: اخبار التی تدل ظاهرها علی اختصاص فهم القرآن، باهله و من خوطب به.
 منها: ما عن زید الشحام «قَالَ: دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع- فَقَالَ یا قَتَادَةُ أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ- فَقَالَ هَكَذَا یزْعُمُونَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع- بَلَغَنِی أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌ فَإِنْ‌ كُنْتَ‌ تُفَسِّرُهُ‌ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ إِلَى أَنْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَیحَكَ یا قَتَادَةُ- إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَیحَكَ یا قَتَادَةُ إِنَّمَا یعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه‌» [13]
 و ثانیهما ان القرآن مشتملة علی مطالب غامضة عالیة، و علم ما كان و ما یكون، و حكم كل شیء و لایعلمها الا الراسخون فی العلم و هم اهل البیت علیهم السلام.


[1] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص139
[2] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص150
[3] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص149
[4] كفاية الاصول، آخوند خراساني، ج1، ص282
[5] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج27، ص185، ابواب قضاء، باب13، ح1، ط آل البيت
[6] قوانين، ميرزاي قمي، ج1، ص393
[7] نهاية النهاية، محقق ايرواني، ج2، ص56
[8] حاشية الكفايه، مرحوم مشكيني، ص59
[9] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص139
[10] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص150
[11] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص149
[12] كفاية الاصول، آخوند خراساني، ج1، ص282
[13] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج27، ص185، ابواب قضاء، باب13، ح1، ط آل البيت

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo