< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

92/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/حجیت اجماع/اجماع منقول
بحث در حجیت اجماع از حیث نقل سبب بود عده ای فرمودند از این جهت هم اجماع حجت است نهایت اگر تام بود فبها و اگر ناقص بود منقول الیه آن را تکمیل می کند و گفته شد ممکن است گفته شود نقل سبب نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی و گفتیم این سبب اگر چه حکم شرعی نیست ولی لازمه اش که رای معصوم باشد حکم شرعی است لذا ادله حجیت خبر شاملش است.

ان قلت:
این جواب -که اگر چه سبب حکم شرعی نیست ولی مدلول التزامی اش حکم شرعی است- در صورتی تمام است که سبب که اقوال علماء می باشد در نظر منقول الیه سبب تام باشد اما اگر سبب ناقص باشد این سبب ناقص نه خودش حکم شرعی است و نه مدلول التزامی دارد که حکم شرعی باشد در نتیجه این جواب در جائیکه اقوال علماء سبب ناقص باشد تمام نیست.
قلت:
از این اشکال هم مرحوم آقای فاضل و مرحوم آخوند جواب داده اند.
تبیان[1] می فرمایند در هر دو صورت چه سبب تام باشد و چه ناقص مدلول التزامی دارد که همان رای معصوم علیه السلام باشد لذا ادله حجیت خبر شامل آن باشد با این فرق که اگر سبب تام باشد مدلول التزامی فعلی است یعنی با همین سبب تام بالفعل رای امام ثابت می شود و اگر ناقص باشد مدلول التزامی شرطی است به این معنی که مدلول التزامی ثابت می شود بشرط اینکه منقول الیه قول بقیه علماء را به آنچه ناقل نقل کرده است ضمیمه کند و همین مقدار کافی است که ادله حجیت خبر شامل این نوع از نقل سبب شود زیرا با همین مقدار اثر از لغویت خارج می شود و حجیتش لغو نیست و اثر دارد.
مرحوم آخوند در مقام جواب می فرمایند:
«ولا تفاوت في اعتبارٍ الخبر بين ما إذا كان المخبر به تمامه، أو ما له دخل فيه وبه قوامه ».[2]
می فرمایند در اینکه سبب ثابت می شود و حجت است فرقی نیست بین اینکه مخبر به(اقوال علماء) تمام سبب باشد یا دخیل در سبب باشد و قوام سبب به آن(مخبر به) باشد.
در ادامه شاهدی هم بیان می کنند و در واقع قیاس می کنند ما نحن فیه را به جائی که روات علاوه بر نقل کلام امام بعضی از خصوصیات را هم نقل می کنند مثلا می گویند که این راوی زارة بن اعین می باشد با این نقل اسم راوی هم ثابت می شود.
«كما يشهد به حجيته بلا ريب في تعيين حال السائل، وخصوصية القضية الواقعة المسؤول عنها، وغير ذلك مما له دخل في تعيين مرامه من کلامه»
می فرماید شاهد اینکه در مانحن فیه سبب اگر ناقص هم باشد حجت است این است که خبر در تعیین حال راوی حجت است مثلا راوی بگوید که سائل اهل مدینه می باشد و تعیین سائل هم در فهم روایت موثر باشد مثلا سائل از امام از مقدار رطل سوال می کند و امام جوابی ذکر می کنند حال وقتی راوی می گوید سائل اهل مدینه بوده است مشخص می شود مراد از رطل در روایت، رطل اهل مدینه می باشد و جواب امام هم ناظر به رطل اهل مدینه می باشد.
یا مثل اینکه از امام سوال شد که تعویض رطب به تمر چه حکمی دارد امام فرمودند آیا این رطب خشک می شود یا نه این نشان می دهد که مراد از رطب، خرمای تر می باشد و مراد از تمر خرمای خشک می باشد.
یا مثلا راوی بگوید که این راوی ابن اعین بوده است.
در مانحن فیه نیز از همین قبل می باشد که اگر چه نقل قول علماء حکم شرعی نیست اما دخالت در حکم شرعی دارد لذا ادله حجیت خبر شامل آن می شود.
منتقی[3] بر شاهدی که مرحوم آخوند فرمودند و ما نحن فیه را قیاس کردند به خصوصیاتی که در روایات ذکر می شود اشکال کرده اند که این قیاس مع الفارق می باشد و می فرمایند ادله حجیت خبر مثالهایی را که ذکر کردید شامل می شود اما در ما نحن فیه اینگونه نیست زیرا مدلول مطابقی همان قول علماء است که حکم شرعی نیست و اثر شرعی ندارد و مدلول التزامی که کشف رای معصوم باشد با ملازمه ثابت شده است و ملازمه حدسی است نه حسی و ادله حجیت خبر فقط شامل إخبار عن حس می شود نه إخبار عن حدس.
و فیه:
اولا: مرحوم آخوند که ما نحن فیه را قیاس به خصوصیات مذکور در روایات کردند در جائی بود که مخبر به ما که مدلول مطابقی بود جزء سبب باشد و منقول الیه بین مدلول مطابقی و رای امام قائل به ملازمه نباشد و شاهدش هم کلام مرحوم آخوند در صفحه 73 می باشد که می فرمایند:«وإلاّ لم يكن مثله (ای الخبر) في الاعتبار من جهة الحكاية وأما من جهة نقل السبب»[4] می فرمایند اگر منقول الیه بین این سبب و رای امام ملازمه نمی بیند، این نقل اجماع مثل آن خبر نیست و در ص 74 می فرمایند:«و لا تفاوت...بینما کان المخبر به تمامه او ما له دخل فیه»[5]
خلاصه اینکه فرض مرحوم آخوند در جائی است که ملازمه ای به نظر منقول الیه نباشد.
و ثانیا: غرض اینکه باید مخبر به یا حکم شرعی باشد و یا اگر موضوع است اثر شرعی داشته باشد تا ادله حجیت خبر شاملش شود، این است حجیت این خبر از لغویت خارج شود یعنی تعبد ما به این خبر از ناحیه شارع لغو نباشد لذا باید خبر یا حکم شرعی باشد و یا دارای حکم شرعی باشد و مدلول مطابقی که ناقل اجماع نقل می کند اگر چه در نزد منقول الیه تمام السبب نیست ولی دخیل در حکم می باشد باینکه اگر منقول الیه بقیه اقوال علماء را به آنچه ناقل اجماع نقل کرده است ضمیمه کند اثر خواهد داشت.

التقریر العربی
اجاب عنه: فی تبیان[6] بان مدلول الالتزامی ثابت کان تمام السبب او جزئه الا ان المدلول الالتزامی فی الاول یکون فعلیا، وفی الثانی شرطی ای اذا ضم الیه الضمیمة کان کاشفا عن رای المعصوم و یکفی هذا المقدار فی خروجه عن اللغویة و ثبوت الاثر.
و اجاب عنه: ایضا فی الکفایة بما نصه: «ولا تفاوت في اعتبارٍ الخبر بين ما إذا كان المخبر به تمامه، أو ما له دخل فيه وبه قوامه، كما يشهد به حجيته بلا ريب في تعيين حال السائل، وخصوصية القضية الواقعة المسؤول عنها، وغير ذلك مما له دخل في تعيين مرامه من کلامه».[7] مثل ما اخبر الثقة بان زرارة المذکورة فی سند هذه الخبر، هو ابن اعین.
و اورد علی الکفایة: منتقی[8] بما حاصله ان القیاس مع الفارق، لدخالة الاخبار عن حال السائل او خصوصیة العقلیة فی الحکم الشرعی، و ترتب اثر العملی علیه بخلاف ما نحن فیه.
و فیه:
اولا: کلام الکفایة و قیاسه مخصوص بما کان المخبر به جزء السبب، ولا یری المنقول الیه الملازمة بینه و بین رای الامام ما یستفاد من قوله: «وإلاّ لم يكن مثله (ای الخبر) في الاعتبار من جهة الحكاية وأما من جهة نقل السبب»[9] و المراد بقوله «و الا...» یعنی و ان لایری الملازمة المنقول الیه، و یستفاد ایضا من قوله المتقدم آنفا: «لا تفاوت... بين ما إذا كان المخبر به تمامه (ای تمام السبب)، أو ما له دخل فيه (ای السبب)».
و ثانیا: الغرض من کون المخبر به حکما شرعیا او موضوعا ذی اثر شرعی، انما هو اخراج التعبد عن اللغویة، و مدلول المطابقی الذی نقله ناقل الاجماع الذی لم یکن تمام السبب لدی المنقول الیه، یکون دخیلا فی الحکم مع الفارق عند ضم الضمیمه به و یخرج به عن اللغویة فلا یکون القیاس مع الفارق.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo