< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

92/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/شهرت/دلیل حجیت
دلیل دوم بر حجیت شهرت: آیات قرآن
منها: «ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین»
ان تصیبوا در واقع علت تبین می باشد و می فرماید اگر فاسقی خبر آورد تبین کنید چون اگر تبین نکردید ممکن است دچار جهالت شوید و جهالت به معنای سفاهت و اعتماد کردن به چیزی که نباید به آن اعتماد شود می باشد پس به هر چیزی که اعتماد به آن سفاهت باشد نباید اعتماد کرد مانند خبر فاسق و در شهرت فتوائیه وقتی بزرگان علماء در طول تاریخ به یک شکل فتوای داده اند، اعتماد به فتوای بزرگان سفاهت نیست بلکه مخالفتش نیاز به جرئت دارد پس بنابر این شهرت فتوائیه حجت می باشد زیرا آیه می فرماید آنچه سفاهت است حجت نیست و عمل به شهرت سفاهت نیست.
به عبارت دیگر اگر چه مورد این آیه خبر می باشد نه شهرت لکن علت اعم از نبا و غیر نبا می باشد و کرارا در اصول خوانده ایم که العلة تعمم و تخصص یعنی همانطور که علت، حکم را به بعضی افراد تخصیص می دهد حکم را به بعضی دیگر هم تعمیم می دهد[1].
و فیه:
خود مرحوم نائینی[2] از این استدلال جواب داده اند باینکه آنچه از این علت فهمیده می شود این است که تبین اختصاص به خبر ندارد بلکه هر چه که پیروی از آن سفاهت باشد نیاز به تبین دارد چه خبر باشد یا مثلا قول لغوی باشد پس معنای عموم علت در اینجا این است که تبین در خصوص خبر نیست بلکه هر چه را که عمل به آن سفاهت باشد شامل می شود و نیاز به تبین دارد ولی از این آیه استفاده نمی شود که هر چه سفاهت نباشد حجت است.
ضمن اینکه آنچه مهفوم دارد علت منحصره است و معلوم نیست که علت منحصره تبین در خبر فاسق، اصابه جهالت باشد شاید امر دیگری هم در وجوب تبین دخالت داشته باشد.
اقول:
مضافا باینکه معلوم نیست که جمله «ان تصیبوا» در مقام علت باشد زیرا عده ای قائلند که از سیاق آیه و قواعد عربی استفاده می شود که ان تصیبوا مفعول تبین می باشد یعنی تبین کنید تا اصابه به جهل نشود.

توضیح ذلک:
مرحوم مظفر[3] می فرمایند: ماده تبین به دو شکل استعمال شده است در بعضی موارد لازم می باشد و مفعول ندارد و در بعضی موارد متعدی است و این تبین در آیه متعدی است و اصابه مفعول تبین می باشد.
مرحوم محقق اصفهانی نیز مطالبی را راجع به این مطلب بیان کرده اند فراجع.
مرحوم آقای خوئی نیز بر استدلال به این آیه اشکال می کنند و می فرمایند اصلا ما صغری را قبول نداریم -خلاف للنائینی که کبری را رد کردند- و می فرمایند جهالتی که در این آیه آمده است یا به معنای جهل مقابل علم است(نادانی) یا به معنای سفاهت و فعل لایبنغی صدوره می باشد و عمل بر طبق شهرتی که دلیل بر حجیت آن ثابت نشده است و مشکوک الحجیة می باشد خارج از این جهالت نمی باشد زیرا فرض این است که حجیت شهرت هنوز ثابت نشده است و قرار است با خود این آیه حجیتش ثابت شود.
و فیه:
در چند جلسه قبل از آقای خوئی نقل کردیم که ایشان فرمودند که ما دلیل بر حجیت اجماع منقول نداریم اما جرئت مخالفت با آن را نداریم حال سوال ما این است که چه فرقی بین شهرت و اجماع منقول می باشد که شما بر خلاف شهرت عمل می کنید اما بر خلاف اجماع عمل نمی کنید.

التقریر العربی
و منها: عموم التعلیل فی ذیل آیة النباء «ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین»
بتقریب: ان المراد من الجهالة السفاهة و الاعتماد علی ما لاینبغی الاعتماد علیه و الاعتماد علی الشهرة لیست من السفاهة، فتکون الشهرة الفتوائیة حجة و دلیلا علی موردها.[4]
و بعبارة اخری مورد الآیة و ان کان هو الخبر الا انه یتعدی منه الی کل ما یکون العمل به سفاهة، لان التعلیل کما انه ربما یخصص مثل «لا تاکل الرمان لانه حامض» حیث یخصص الحکم بخصوص الحامض من الرمان، کذلک یعمم مثل «لاتشرب الخمر لانه مسکر» فیعم الحکم کل مسکر و ان لم یکن خمرا، و ما نحن فیه من قبیل الثانی.
و اجابه عنه محقق النائینی فی فوائده[5] بما حاصله منع الکبری و ان غایة ما یستفاد من عموم التعلیل، هو عدم جواز الاخذ بکل مایقتضی الجهالة و السفاهة خبرا کان او غیره، و هذا لا یقتضی وجوب الاخذ بکل ما لیس فیه جهالة، اذ لیس للتعلیل مفهوم حتی یدل علی انتفاء اذ استفادة المفهوم منه یتوقف علی کون العلة منحصرة و هو لم یثبت لاحتمال وجود علة اخری للحکم فی المنطوق مثل کون الشیء دما، او بولا، فلایکون علة الحرمة فی الخمر مثلا منحصرا حتی تدل علی الانتفاء عند الانتفاء.
و بعبارة اخری الآیة تدل بعموم علی مانعیت الجهالة عن الحجیة مطلقا کانت فی الخبر الفاسق او غیر الخبر، و اما وجود المقتضی للحجیة مطلقا فی کل شیء لم یکن فیه المانع فلاتدل علیه، لانه لیس من التمسک بعموم التعلیل کما هو المدعی، بل تمسک بعموم النقیض التعلیل، و معلوم عدم دلالتها علی عموم النقیض، لاحتمال وجود مانع آخر عن الحجیة.
اقول: هذا مضافا الی ان علیة «ان تصیبوا قوما بجهالة...» لایکون مسلمة، لذهاب بعض الی ان مقتضی اسلوب الآیة و سیاقها و ایضا قواعد العربیة، هو کونها مفعولا «لتبینوا» معناه «فتبینوا و احذورا اصابة قوما بجهالة».[6]
و اجاب محقق الخوئی مضافا الی منع الکبری، منع الصغری، و هو ان الجهالة اما بمعنی الجهل المقابل للعلم و اما السفاهة و فعل ما لا ینبغی صدورة لکونه بلا مصلحة و حکمة، و العمل بالشهرة التی لاحجة و لادلیل علی حجیتها لایخرج منها، فتکون سفهیا و عملا بغیر العلم لعدم افادة الشهرة العلم.
و فیه:
انه لو کان العمل علی طبق الشهرة الفتوائیة سفاهة لعدم الدلیل علی حجیتها، فکیف حکمه و صرح فی المصباح[7] و تقدم جلسة 5/11/92 بعدم الجرئة علی مخالفة الاجماع المنقول و لزوم الاحتیاط علی طبقه، مع ان الاجماع المنقول عنده مثل الشهرة فی عدم الدلیل علی حجیته، و الحاصل انه لا فرق بینهما من هذه الجهة.
لاسیما الشهرة الثابتة لدی القدماء و قبل عصر الشیخ الطوسی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo