< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نبا

در جلسه قبل مشخص شد که وجوب تبین نفسی نیست بلکه وجوب شرطی دارد و تبین بدون احتیاج به عمل، حرام شرعی می باشد.
مرحوم آقای خوئی تبعا لنهایة الافکار[1] می فرمایند از تعلیلی که در آیه ذکر شده است(ان تصیبوا) می فهمیم که وجوب تبین، نفسی نیست بلکه شرطی است -تبین کنید تا دچار جهالت نشوید- و قهرا مفاد آیه این خواهد شد که شرط عمل به خبر فاسق این است که تبین کنید و مفهوم این جمله این است که عمل به خبر غیر فاسق نیاز به تبین ندارد و این مفهوم، از ترتب تبین بر خبر فاسق بدست می آید در نتیجه از مجموع آیه بدست می آوریم که شرط عمل به خبر فاسق تبین است و مفهومش این است که عمل به خبر غیر فاسق تبین لازم ندارد پس خبر غیر فاسق حجت است بدون نیاز به مقدمه اینکه اگر خبر غیر فاسق بدون تبین حجت نباشد لازم می آید خبر عادل از فاسق اسوا حالا باشد(زیرا خبر فاسق با تبین پذیرفته می شود اما خبر عادل بدون تبین رد می شود) و اینکه عادل از فاسق اسوا حالا باشد بطلانش واضح است کما فی الرسائل[2].

محقق عراقی در نهایة الافکار[3] می فرمایند ما به این مقدمه ای که شیخ در رسائل فرموده است نیاز داریم یعنی بدون این مقدمه فهمیده نمی شود که بدون تبین می شود به خبر عادل عمل کرد به عبارت دیگر بر فرض اینکه بپذیریم وجوب تبین شرطی است ولی باز هم نیاز به مقدمه داریم.
توضیح ذلک:
ما در چند جا نیاز به تبین داریم:
1.در عمل به اصول عملیه که تا اصول لفظیه وجود داشته باشد به اصول عملیه عمل نمی شود.
2.در عمل به عمومات که تا خاص وجود داشته باشد به عام عمل نمی شود.
3.در عمل به خبر واحد
محقق عراقی می فرمایند معنای تبین در مورد سوم با دو مورد اول فرق می کند در مورد سوم مراد از تبین این که به دنبال علم یا اعم از علم و اطمینان بروید حال اگر مراد تحصیل علم باشد امر به تبین امر ارشادی است زیرا عمل بر طبق قطع و علم به حکم عقل می باشد و وجوبش ارشادی است نه مولوی تا بحث کنیم وجوبش نفسی است یا شرطی کما اینکه اگر اعم از علم و اطمینان هم باشد امر اینگونه است حال اگر قرار باشد در خبر فاسق با تبین بتوان به خبر وی عمل کرد ولی در خبر عادل نتوان باتبین به خبرش عمل کرد، خبر عادل اسوا حالا از خبر فاسق می باشد.

اشکال بر کلام آقای خوئی
اولا: مفهومی که شما ادعا کردید مفهوم وصف نیست بلکه فاسق لقب است نه وصف زیرا فرق لقب و وصف این است که اگر موصوف در کلام ذکر شده باشد و وصف هم آمده باشد این وصف است اما اگر موصوف در کلام نیامده باشد و فقط وصف ذکر شده باشد این وصف لقب خواهد بود و در آیه فقط وصف فاسق آمده است لذا داخل در مفهوم لقب می شود.
و ثانیا: این آیه ارتباطی به مفهوم ندارد زیرا مفهوم عبارت از انتفاء سنخ حکم و طبیعی حکم با بقاء موضوع، به عبارت دیگر مفهوم عبارت است از انتفاء سنخ حکم از موضوعی که در جمله ذکر شده است و در مانحن فیه انتفاء سنخ نیست زیرا موضوع در آیه مرکب از ذات و وصف می باشد و با انتفاء ذات، وصف هم از بین می رود زیرا موضوع مرکب می باشد و مرکب با از بین رفتن یک جزئش از بین خواهد رفت در نتیجه انتفاء حکم بخاطر انتفاء موضوع می باشد.

التقریر العربی
و تقدم ان و جوب التبین وجوب شرطی لا نفسی یقینا بل التفحص و التبین بعد احتیاج الی العمل بکون حراما.

ثم ان المحقق الخویی تبعا لنهایة الافکار[4] افاد ان تعلیل المذکور فی الآیة «ان تصیبوا قوما» یدل علی ان وجوب التبین شرطی فیکون مفاد الآیة: ان العمل بخر الفاسق یعتبر فیه التبین عنه، و یکون المفهوم بمقتضی التحقیق علی الوصف ان العمل بخبر غیر الفاسق لایعتبر فیه التبین فی مقام العمل.
و الحاصل ان مع التوجه الی ما ذکر فی المقدمه من عدم کون وجوب التبین نفسیا، یثبت حجیة خبر غیر الفاسق بعد احتیاج الی مقدمه: انه لو لم یثبت حجیة خبر غیر الفاسق بعد تبین یلزم رده و کونه اسوا حالاً من الفاسق هو واضح البطلان، هذه المقدمة ذکرها الشیخ عند استدلاله بآیة النباء.[5]
هذا و لکن افاد محقق العراقی علی ما فی نهایة الفکار[6] لزوم الاحتیاج الی مقدمة الاسوئیة و لو علی تقدیر نفی نفسیة وجوب التبین، سواء کان المراد من التبین هو خصوص تحصیل العلم الوجدانی، اذ ما یشمل الوثوق و الاطمینان ایضا. اذ علی الاول یکون الامر بالتبیّن ارشادا الی حکم العقل، بوجوب متابعة العلم و علی الثانی یدور وجوبه بین الشرطی و بین وجوبه الغیری و المقدمی للعمل بخبر الفاسق الموثق فراجع.

و اورد علیه:
اولا: لا یکون الآیة من مفهوم الوصف، بل من مفهوم اللقب. لان المسند الیه فی الآیة لیس هو الذات بل یکون الوصف، مثل «السارق و السارقة فاقطعوا».
و ثانیا: لا ربط له بالمفهوم اذ المفهوم عبارة عن انتفاء سنخ الحکم و طبیعی الحکم عند انتفاء الوصف او الشرط و فی المقام لیس کذلک اذ الموضوع فی مثل الآیة یکون مرکبا من الذات و الوصف و عند انتفاء الوصف ینتفی الذات ایضا و قهرا لا یکون حکم و هذا لیس من المفهوم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo