< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه/حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه سوال
خلاصه آنچه در آیه سوال ذکر شد:
1-مفسرین برای ذکر یک معنا گفته اند و لغویین معنای دیگری گفته اند معنای ذکر در تفسیر به معنای پیامبر، قرآن، کتب آسمانی و در لغت به معنای حفظ الشیء بود و گفته شد که معنانی تفسیری در واقع ذکر مصداق معنای لغوی می باشد زیرا شیء که بخشی از معنای لغوی ذکر می باشد لفظی است عام و شامل قرآن و کتب سماویه و پیامبر می شود که همه حافظ وحی الهی می باشند پس معنای جامع ذکر، همان حفظ الشیء می باشد.
2-تقریب استدلال به آیه سوال برای حجیت خبر واحد به دو بیان بود یکی از راه ملازمه بین وجوب سوال با وجوب قبول کما اینکه در آیه کتمان تقریب استدلال از باب ملازمه بود کما اینکه در آیه نفر هم یکی از سه وجه، از باب ملازمه بود؛ و یا از ارجاع مردم به اهل ذکر بود خود این ارجاع دلیل بر این است که قول اهل ذکر حجت است و باصطلاح برهان انی است از ارجاع به اهل ذکر کشف می شود حجیت قول اهل ذکر و خبر واحد.
3- برای کلمه اهل معانی مختلفی بیان شد ولی جامع بین همه معانی عبارت است از عالم و عارف.
4-سیاق کلام زمانی مانع ظهور کلام می شود و جلوی اطلاق را می گیرد که موجب ظهور کلام در یک جهت خاص یا فرد مخصوص باشد و الا مانع اطلاق نخواهد بود.
5- عنوان اهل ذکر دخیل در سوال نیست خلافا للرسائل و المنتقی
6- آیه سوال دلالت بر حجیت خبر مجتهد برای عامی و حجیت قول روای برای مجتهد دارد زیرا این آیه یک قاعده کلی را بیان می کند که رجوع جاهل به عالم در هر فن باشد، این قاعده شامل قول راوی و مجتهد نیز می شود و این آیه امضاء کرده است این سیره عقلائیه را تبعا لاستادنا المیلانی و خوئی کما ا ینکه دلالت آیه نفر هم امضائیه بود البته اگر کلمه لعل به معنای شاید و احتمال باشد کما عن محقق الاصفهانی و المیلانی
7- از ان کنتم لا تعلمون استفاده می شود که آثار علم بر قول مسئول عنه نه بار می شود نهبر علم وجدانی چرا که علم وجودانی اختیاری نیست و این همان قبول تعبدی می باشد در حالیکه مرحوم میلانی فرمودند حجیت تعبدیه از آیه استفاده نمی شود.

آیه اذن
یکی دیگر از آیاتی که بر حجیت خبر واحد استدلال شده است آیه اُذن می باشد.
«وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنين‌».[1]
تقریب استدلال به این آیه را رسائل بهتر از مصباح و کفایه بیان کرده است.
مرحوم شیخ می فرمایند:
«مدح الله عزوجل رسوله بتصديقه للمومنين بل قرنه بالتصديق بالله جل ذكره، فاذا كانت التصديق حسنا، يكونا واجبا».[2]
می فرمایند: در این آیه خداوند پیامبر را مدح کرده است که وی مومنین را تصدیق کرده است همانگونه که خدا را تصدیق می کند از این فهیمده می شود که تصدیق مومنین و خداوند حسن است و اگر حسن این کار فهیمده شود وجوب ثابت می شود.
در حاشیه رسائل در بیان علت اینکه اگر حسن ثابت شد وجوب ثابت می شود می فرمایند هر کسی که تصدیق را حسن دانسته است آن را واجب دانسته است.
بر استدلالی که در رسائل بیان شده است هم خود شیخ در رسائل و هم کفایه و هم محقق اصفهانی در نهايه الدرايه[3] و مصباح[4] اشکالاتی را ذکر کرده اند سیاتی انشاء الله

التقرير العربي:
خلاصة ما ذكر في آية السوال و ما هو المختار فيها:
1. معني الذكر تفسيرا: رسول الله، القرآن، كتب السماوية هو مصداق معناه لغة «حفظ الشيء» اذ الشيء اعم من وحي الاهي، و رسول الله و القرآن ذكر لحفظ الوحي بهما، فالمعني الجامع للذكر هو حفظ الشيء.
2. تقريب الاستدلال بالآية: اما من ناحية الملازمة بين وجوب السوال و وجوب القبول مثل ما في آية الكتمان و النفر وجه الثاني فيها، و اما من ناحية الارجاع الي اهل الذكر.
3. الجامع بين معاني «اهل»لغة هو العالم و العارف (كارشناس).
4. سياق الكلام، يمنع عن ظهور الكلام، لا مطلقا بل اذا كان موجبا لظهور اقوي.
5. عنوان اهل الذكر لا يكون دخيلا في السوال، خلافا للرسائل و المنتقي.
6. المختار: دلالة آية السوال علي حجية فتوي المجتهد للعامي، وحجية قول الراوي للمجتهد لكونها لبيان قاعدة كلية و هو رجوع الجاهل الي العالم في كل علم و فن و لكن دلالتهما امضائية لا تاسيسية خلافا لصاحب الرسائل و الكفاية و المنتقي و تبعا للاستاذ محقق الميلاني و الخوئي.
7. قلنا: استظهار ترتيب آثار العلم علي قول المسئول عنه لا العلم الوجداني لكونه غير اختياري. من كلمة «ان كمنتم لا تعلمون» كما افاده سيدنا الاستاد محقق الميلاني، هو بعينه قبول قوله تعبدا الذي انكره الاستاذ.

و من الآيات التي استدل بها علي حجية خبر الواحد: آية الاذن
«وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنين‌».[5]
تقريب الاستدلال بها علي ما في الرسائل و هو اتم من الكفاية و المصباح: «مدح الله عزوجل رسوله بتصديقه للمومنين بل قرنه بالتصديق بالله جل ذكره، فاذا كانت التصديق حسنا، يكونا واجبا».[6]
حاشيته: «فان كل من حشنه اوجبه».
و اورد علي الاستدلال في الرسائل و الكفاية، و نهاية الدراية[7] و المصباح[8]، بما يتوقف علي مقدمات:

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo