< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه/حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه سوال
بيان شد كه مرحوم شيخ و آخوند و محقق اصفهاني و محقق خويي، اشكالاتي بر حجيت خبر واحد بوسیله آيه اذن بيان كرده اند و قبل از بيان اشكالات بايد مقدماتي را ذكر كنيم.
1-منظور از حجیت خبر واحد این است که می خواهیم اثبات کنیم جمیع آثار خوب و بد بر این خبر جاری می شود و متعبد می شویم به ترتیب تمام آثار خبر بر خبر در این مقدمه تکیه بر دو امر است 1- جاری بودن تمام آثار 2- تعبدی بودن جریان تمام آثار
2-اینکه باید بعد از حجیت خبر، مخبر را تصدیق کنیم معنای تصدیق، تصدیق عملی است یعنی وقتی ثابت شد قول مخبر حجیت است باید عملا تمام آثار را بر خبر مخبر جاری کنیم نه اینکه معنای تعبد؛ اظهار تصدیق و عدم تکذیب باشد.
3-کلمه الله علم است برای ذات واجب الوجود که مستجمع جمیع صفات کمال است و تصدیق به ذات باری، تصدیق به همه این صفات است.
فنقول:
بر استدلال به این آیه برای حجیت خبر واحد رسائل[1] و كفاية[2] دو اشکال کرده اند و هر دو اشکال ناظر به مقدمه اول می باشد.

اشکال اول:
می فرمایند: مراد از تصدیق پیامبر به نسبه ی مومنین این نبوده است که پیامبر تعبدا قول مومنین را قبول می کرده اند بلکه به این معنی است که حضرت از قول مومنین قطع پیدا می کردند و به قطعشان عمل می کردند بنابر این اگر مومنی خبری برای حضرت نقل می کرد حضرت تمام آثار خوب و بد آن خبر را جاری می ساختند اما نه تعبدا بلکه بخاطر قطعی که برایشان حاصل می شد و بحث ما در جریان آثار خبر، تعبدا می باشد نه بعد از حصول قطع.
نص کفایه:
«أوّلاً : إنّه إنّما مدحه بإنّه أذن، و هو سريع القطع، لا الآخذُ بقول الغير تعبدا».[3]
اینکه خداوند پیامبر را مدح کرده است این معنایش این بوده است که حضرت سریع القطع بوده است و به قطعشان عمل می کرده اند.
بر این اشکال کفایه، مرحوم مشکینی در حاشیه دو اشکال کرده اند و فرموده اند:
اولا: «سرعة القطع ممدوحة في غير النبي و الوصي لا فيهما لانها منافية للعصمة»؛ و به صرح نهاية الافكار.[4]
وثانيا: «لا يجمع مع مورد الآية و هو اخبار النمام».
ثم قال: «يمكن ان يكون مراد الشيخ و الكفاية هو المدح علي ابرازه نفسه الشريفة بمنزلة سريع القطع»[5].
می فرمایند:
اولا: سرعت قطع ممدوح است اما در غیر پیامبر و وصی؛ زیرا با عصمت آنها سازگاری ندارد زیرا کسی که زود قطع پیدا می کند اگر متکلم مطالب غیر واقعی را هم بگوید مخاطب زود قطع پیدا می کند و این با عصمت پیامبر و وصی سازگاری ندارد.
ثانیا: اینکه پیامبر سریع القطع بوده اند با مورد آیه جمع نمی شود زیرا مورد آیه در مورد نمامی بوده است و معنا ندارد که به قول نمام قطع پیدا کنند.
بعد مرحوم مشکینی می فرمایند ممکن است مراد شیخ و کفایه این باشد که پیامبر بخاطر اینکه مجسمه اخلاق بوده است و دارای خلق عظیم بوده است و نمی خواسته اند به کسی که خلاف واقع می گفته بگویند دروغ نگو و ردعش کنند. خودشان را به گونه ای نشان می دادند که حرف او را قبول کرده اند و این از مکارم اخلاق است.
اشکال دوم: مراد از تصدیق پیامبر به نسبه ی مومنین این نبوده است که «مخبر به» را امر واقعی فرض می کنند و تمام آثار را بر آن جاری می سازند کما هو المطلوب فی حجیت الخبر بلکه مراد ترتیب آثاری که به نفع مومنین بوده است و به ضرر مومنین نبوده است نه اینکه آثاری هم که به ضرر مومنین بوده است آن را هم بر این خبر جاری سازند و این ارتباطی به حجیت خبر ندارد زیرا در حجیت خبر باید تمام آثار جاری شود نه بعض آثار
نص کفایه:
«وثانياً : إنّه إنّما المراد بتصديقه للمؤمنين، هو ترتيب خصوص الآثار التي تنفعهم ولا تضر غيرهم، لا التصديق بترتيب جميع الآثار، كما هو المطلوب في باب حجية الخبر».

التقرير العربي:
مقدمات:
الاولي: المقصود في باب حجية خبر الواحد، هو التعبد بترتب جميع آثار الخبر نافعا ام لا، علي الخبر.
الثانية: تصديق المخبر علي اخباره نباء علي حجيته بمعني ترتيب جميع الآثار عملا عليه، لا بمعني اظهار تصديقه و عدم تكذيبه مواجهة الذي هو امر اخلاقي.
الثالثة: لفظ «الله» علم لذات الواجب المستجمع لجميع صفات الكمال، فيكون التصديق بذاته تعالي تصديقا لجميع صفاته الكمالية و منها قوله تبارك و تعالي.

فنقول: اورد علي الاستدلال بها في الرسائل[6] و الكفاية[7] بايرادين:
احدهما: ان المراد بتصديقه للمومنين، انما هو التصديق بعد حصول القطع له من اخبار المومنين، لا التصديق تعبدا.
كفاية نصه: «أوّلاً : إنّه إنّما مدحه بإنّه أذن، وهو سريع القطع، لا الآخذُ بقول الغير تعبدا».[8]
و اورد عليه مشكيني: «اولا سرعة القطع ممدوحة في غير النبي و الوصي لا فيهما لانها منافية للعصمة»؛ و به صرح نهاية الافكار.[9]
وثانيا: «لا يجمع مع مورد الآية و هو اخبار النمام».
ثم قال: «يمكن ان يكون مراد الشيخ و الكفاية هو المدح علي ابرازه نفسه الشريفة بمنزلة سريع القطع»[10].

و ثانيهما: ان المراد بتصديقه للمومنين ليس جعل المخبر به واقعا و ترتيب جميع آثاره عليه كما هو المقصود في باب حجية الخبر، بل ترتيب آثار التي تنفعهم و لاتضر غيرهم.
نص كفاية: «وثانياً : إنّه إنّما المراد بتصديقه للمؤمنين، هو ترتيب خصوص الآثار التي تنفعهم ولا تضر غيرهم، لا التصديق بترتيب جميع الآثار، كما هو المطلوب في باب حجية الخبر».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo