< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجيت ظن/خبر واحد/ روايات
بيان شد كه رواياتي كه براي حجيت خبر واحد وارد شده است، تواتر اجمالي دارد مثل رواياتي كه در فضيلت شيعه يا فضيلت علم و عالم بيان شده است.
مرحوم آخوند در كفايه به مناسبت هاي مختلف در سه جا، به تواتر اجمالي با تفسيري كه شد، اشاره فرموده اند:
يكي به مناسبت بيان قاعده لاضرر؛[1]
يكي در بحث خبر واحد؛[2]
يكي هم در بعدها به مناسبتي تواتر اجمالي را بيان مي كنند و تفسير مي كنند. [3]

اما محقق نائيني و بعضي از علماء تواتر اجمالي را قبول ندارندو آن را انكار مي كنند. اين دسته دليل خودرا اينگونه بيان مي كنند: اين روايات متعددي كه در تواتر اجمالي داريم، به تنهايي و تك تك آنها حجت نيستند و احتمال صدق و كذب در آنها وجود دارد. پس در بين اين اخبار خبري كه مقطوع الصدور باشد، نداريم تا بگوئيم در تواتر اجمالي خبري كه مضمونش اخص از همه است، قدر متيقن است و از امام صادر شده است.
مرحوم آقاي خويي[4]و[5] از اين دليل واشكال بر تواتر اشكال جواب مي دهند به اينكه احتمال صدق و كذب كه شما مي گوئيد در تك تك روايات در تواتر اجمالي وجود دارد، در تواتر معنوي هم وجود دارد همچنين در تواتر لفظي هم وجود دارد. در اين دو همه به علم به صدور تك تك روايات نداريم و احتمال صدق و كذب در آنها وجود دارد. مثلا رواياتي كه در باب قرآن داريم كه راوي مي گويد اين آيه از آيات قرآن است، شايد اشتباه كرده است و در تواتر معنوي هم در داستاني كه از شجاعت اميرالمومنين ذكر كرده است، شايد اشتباه كرده است. پس اگر احتمال صدق و كذب تك تك مضر باشد در اين دو تواتر هم بايد مضر باشد، اما اگر بگوئيم مجموع روايات مهم است ديگر در هيچكدام از سه تواتر اين اشكال وارد نمي شود.

نتيجه تواتر اجمالي در مقام عمل:
مرحوم آخوند درباره نتيجه تواتر اجمالي مي فرمايند: « إلّا إنّها –ای الاخبار المتواتر اجمالا- لا تفيد إلّا فيما توافقت عليه»[6].
مي فرمايند: در اخبار متواتر اجمالي، آنچه كه همه روايات قبول دارد و نقطه اشتراك همه است، همان نتيجه تواتر اجمالي است.
همچنين ايشان در جاي ديگر مي فرمايند: «وقضيته وأنّ كان حجية خبر دلّ على حجيته أخصها مضموناً إلّا إنّه يتعدى عنه فيما إذا كان بينها ما كان بهذه الخصوصية، وقد دلّ على حجية ما كان أعم، فافهم»[7].
مي فرمايند: مقتضاي تواتر اجمالي، اگرچه حجيت خبري است كه مضمونا اخص باشد از بقيه روايات حال اگر همچنين اخباري وجود داشت و مفاد آن اين بود كه خبر ثقه مطلقا حجت است، حجيت خبر ثقه به اين خبري كه جزء اخبار تواتر اجمالي است ثابت مي شود.
مرحوم آقاي ميلاني نيز در درس همين حرف مرحوم آخوند را قبول داشته اند.
مرحوم آقاي خويي در مصباح تقريبا همين را قبول دارند و مي فرمايند: «وعليه فالقدر المتيقن منها هو الجامع للعدالة والوثاقة، فبناء على التواتر الاجمالي لا يستفاد منها الا حجية الخبر الصحيح الاعلائي».[8]
مي فرمايند: قدر متيقن از اخبار حجيت خبر واحد، روايتي است كه راوي عادل و ثقه باشد، در نتيجه مفاد اخبار حجيت خبر واحد حجيت خبر ثقه و عادل است و حجيت آن ثابت مي شود.
اما مرحوم امام در انوار[9] و مرحوم فاضل در تبيان[10]، دائره اخص مضموناً را ضيق تر مي كنند علاوه بر قيود كفايه، مي گويد دو قيد ديگر هم دارد، خبر بدون واسطه باشد و راوي هم از فقها باشد.

التقرير العربي:
و مثل ما ورد في بيان عظمة تحصيل العلم و طالب العلم و صرح الكفاية بما ذكر من تعريف تواتر الاجمالي[11]و[12]و[13].
و انكر محقق النائيني، التواتر الاجمالي بدعوي انا لو وضعنا اليد علي كل واحد من تلك الاخبار فراه محتملا للصدق و الكذب، فلايكون هناك خبر مقطوع الصدور.
و اجاب محقق الخوئي بان احتمال الصدق والكذب في كل خبر بخصوصه غير قادح في التواتر الاجمالي و العلم بصدور بعضها اجمالا و الا لكان مانعا عن التواتر المعنوي و اللفظي ايضا مثل ما في كتاب الواسئل الشيعه من الاخبار و مثل اخبار المتحققة في هذه البلدة في يوم و ليلة.[14]و[15]

و اما نتيجة التواتر الاجمالي في مقام العمل:
افاد صاحب الكفاية بالنصه: « إلّا إنّها –ای الاخبار المتواتر اجمالا- لا تفيد إلّا فيما توافقت عليه»[16].
و افاده في ما نحن فيه ما نصه: «وقضيته وأنّ كان حجية خبر دلّ على حجيته أخصها مضموناً إلّا إنّه يتعدى عنه فيما إذا كان بينها ما كان بهذه الخصوصية، وقد دلّ على حجية ما كان أعم، فافهم»[17].
و ما افاد صاحب الكفاية مختار الاستاذ المحقق السيد الميلاني.
و محقق الخوئي علي ما في المصباح نصه: «وعليه فالقدر المتيقن منها هو الجامع للعدالة والوثاقة، فبناء على التواتر الاجمالي لا يستفاد منها الا حجية الخبر الصحيح الاعلائي».[18]
فهو ايضا موافق لصاحب الكفاية ظاهرا.
و لكن مختار انوار[19] و تبيان[20] ان الاخص مضمونا هو خبر الصحيح الاعلائي مع كون الخير بلاواسطه و مع كون الراوي من الفقهاء.


[3] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص269.
[9] انوار الفقاهه، امام خميني، ج1، ص 310.
[10] تبیان الاصول، مرحوم فاضل، ج3، ص 173.
[13] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص269.
[19] انوار الفقاهه، امام خميني، ج1، ص 310.
[20] تبیان الاصول، مرحوم فاضل، ج3، ص 173.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo