< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد
بحث در کلام مرحوم شیخ در رسائل بود که فرمودند از اخبار حجیت خبر ثقه فهمیده می شود بشرط اینکه احتمال خلاف بسیار ضعیف باشد در حدی که عقلاء به آن اعتنا نکنند.
ایشان در چند صفحه بعد می فرمایند:
«هذا تمام الكلام في الأدلة التي أقاموها على حجية الخبر، وقد علمت دلالة بعضها وعدم دلالة البعض الآخر. والإنصاف: أن الدال منها لم يدل إلا على وجوب العمل بما يفيد الوثوق والاطمئنان بمؤداه، وهو الذي فسر به الصحيح في مصطلح القدماء، والمعيار فيه: أن يكون احتمال مخالفته للواقع بعيدا، بحيث لا يعتني به العقلاء ولا يكون عندهم موجبا للتحير والتردد».[1]
در این عبارت فرموده اند خبری که مفید وثوق و اطمینان باشد و احتمال خلاف هم خیلی ضعیف باشد -که قدماء از آن تعبیر به صحیح می کنند- این خبر حجیت است و نفرموده است که خبر ثقه حجت است اما در عبارت قبلی اسمی از حجیت خبر موثوق به بمیان نیاورده اند.

و اما عبارت صاحب کفایه:
ایشان هم مانند شیخ گاهی تعبیر به حجیت خبر ثقه کرده اند و گاهی تعبیر به حجیت خبر موثوق به.
«استقرار سيرة العقلاء من ذوي الاديان وغيرهم على العمل بخبر الثقة، واستمرت إلى زماننا، ولم يردع عنه نبي ولا وصيّ نبي».[2]
می فرمایند سیره عقلاء چه مسلمان باشند یا نه بر این است که به خبر ثقه عمل می کرده اند و هیچ پیامبر یا جانشین او این از این سیره منع نکرده است.
«بالسیرة علی الاعتبار خبر الثقة».[3]
در این عبارت تصریح می کنند آنچه حجت ا ست، خبر ثقه می باشد کما فی هذه العبارة؛
«لعدم اختصاص دليل اعتبار خبر الثقة».[4]
در اينجا هم موضوع را ثقه قرار مي دهند.
ايشان درجاي ديگر فرموده اند:
«لما عرفت من نهوض الادلة علی حجیة خبر یوثق بصدور و هو بحمدالله واف بمعظم الفقه».[5]
«و دخوله بذلک تحت ما دل علی حجیة ما یوثق به فراجع ادلة اعتبارها».[6]

اما در این دو عبارت تعبیر کرده اند که خبر موثوق به حجیت است.
مرحوم محقق عراقی در نهایة النهایة می فرمایند:
«نعم، لا يبعد أن يقال: انّ بناء العقلاء على العمل بخبر الواحد لا يختص بالخبر الحسّي، بل بنائهم على العمل بالخبر الموثوق به مطلقا... انّ بناءهم على العمل بما يثقون به، و هذا يحصل في الخبر الحسي بكون المخبر ثقة لا يتعمد الكذب».[7]
می فرمایند: به خبری عمل می شود که موثوق به باشد و طبعا اگر خبر حسی باشد یعنی خود راوی شنیده است و راوی هم ثقه باشد ما به این خبر وثوق پیدا می کنیم.
با این عبارت می خواهند بفرمایند آنچه معیار است وثوق به صدور می باشد الا اینکه این وثوق به طرق مختلفی محقق می شود یکی از راههای آن این است که راوی ثقه باشد لذا کسانی هم که می گویند خبر ثقه حجیت است از این باب است که ثقه بودن راوی موجب وثوق به خبر می شود.
در جائی دیگر می فرمایند:
«بل لا يبعد أن يكون بناؤهم بملاك حصول الوثوق و الاطمئنان بلا خصوصية في سببه».[8]
آنچه ملاک حجیت است خبری است که موجب اطمینان است و کاری به سبب آن نداریم آیا سبب عدالت راوی است یا ثقه بودن راوی است بلکه ملاک وثوق و اطمینان به صدور خبر می باشد.
در جائی دیگر می فرمایند:
«كون بناء العقلاء دائرا مدار الاطمئنان و سكون النّفس، بلا دخل شي‌ء من الأسباب فيه، من الواضحات التي لا تنكر، بل عملهم بالعلم أيضا بهذا الملاك لا بما هو علم، غير محتمل للخلاف».[9]
می فرمایند اینکه ملاک عقلاء در عمل به خبر، وثوق و اطمینان می باشد از واضحاتی است که قابل انکار نیست.
می فرمایند حتی عمل به علم توسط عقلاء بخاطر این نیست که احتمال خلاف در آن وجود ندارد بلکه بخاطر وثوق و اطمینان و سکونی است که در نفس آنها وجود دارد و کاری به سبب این اطمینان ندارند.
در جائی دیگر می فرمایند:
«انّ الاخبار كالآيات ليست في مقام تشريع حكم، بل وردت على العادة الجارية على العمل بخبر الثقة، و ليس مناط العادة الجارية هو العمل بالخبر بما هو خبر مطلق أو خبر مخصوص مفيد للوثوق، بل العمل على الوثوق و سكون النّفس، كان ذلك حاصلا من الخبر أو غيره، فصحّ دعوى انّ العمل بالخبر عند الإمامية جار مجرى العمل بالقياس في البطلان.
و بالجملة: مناط السيرة ما ذكرناه، و الأدلّة الاخر كلّها ظاهرة في تقرير السيرة لا تفيد جعلا تعبديا وراء ما جرت عليه السيرة».[10]
می فرمایند ملاک عمل عقلاء همان وثوق و اطمینان است از هر راهی بدست آید و با این بیان که خبر خصوصیت ندارد و ملاک عمل وثوق می باشد روشن می شود اگر کسی ادعا کند که در نزد شیعه اثنی عشریه عمل به خبر بما هو خبر مثل عمل به قیاس می باشد و چون عمل به قیاس باطل است عمل به خبر هم باطل است؛ می گوییم عمل به خبر بخاطر وثوق است نه بخاطر نفس خبر.
در ادامه می فرمایند: با توجه به اینکه ملاک وثوق می باشد همه ادله ای که وجود دارد امضاء عمل عقلاء می باشند.

التقرير العربي:
و لكنه صرح ما نصه: «هذا تمام الكلام في الأدلة التي أقاموها على حجية الخبر، وقد علمت دلالة بعضها وعدم دلالة البعض الآخر. والإنصاف: أن الدال منها لم يدل إلا على وجوب العمل بما يفيد الوثوق والاطمئنان بمؤداه، وهو الذي فسر به الصحيح في مصطلح القدماء، والمعيار فيه: أن يكون احتمال مخالفته للواقع بعيدا، بحيث لا يعتني به العقلاء ولا يكون عندهم موجبا للتحير والتردد».[11]

2. کفایة: «استقرار سيرة العقلاء من ذوي الاديان وغيرهم على العمل بخبر الثقة، واستمرت إلى زماننا، ولم يردع عنه نبي ولا وصيّ نبي».[12]
و «بالسیرة علی الاعتبار خبر الثقة».[13]
و «لعدم اختصاص دليل اعتبار خبر الثقة».[14]
و «لما عرفت من نهوض الادلة علی حجیة خبر یوثق بصدور و هو بحمدالله واف بمعظم الفقه».[15]
و «و دخوله بذلک تحت ما دل علی حجیة ما یوثق به فراجع ادلة اعتبارها».[16]

3. نهایة النهایة: «نعم، لا يبعد أن يقال: انّ بناء العقلاء على العمل بخبر الواحد لا يختص بالخبر الحسّي، بل بنائهم على العمل بالخبر الموثوق به مطلقا... انّ بناءهم على العمل بما يثقون به، و هذا يحصل في الخبر الحسي بكون المخبر ثقة لا يتعمد الكذب».[17]
وقال: «بل لا يبعد أن يكون بناؤهم بملاك حصول الوثوق و الاطمئنان بلا خصوصية في سببه».[18]
و قال: «كون بناء العقلاء دائرا مدار الاطمئنان و سكون النّفس، بلا دخل شي‌ء من الأسباب فيه، من الواضحات التي لا تنكر، بل عملهم بالعلم أيضا بهذا الملاك لا بما هو علم، غير محتمل للخلاف».[19]
و قال: «انّ الاخبار كالآيات ليست في مقام تشريع حكم، بل وردت على العادة الجارية على العمل بخبر الثقة، و ليس مناط العادة الجارية هو العمل بالخبر بما هو خبر مطلق أو خبر مخصوص مفيد للوثوق، بل العمل على الوثوق و سكون النّفس، كان ذلك حاصلا من الخبر أو غيره، فصحّ دعوى انّ العمل بالخبر عند الإمامية جار مجرى العمل بالقياس في البطلان.
و بالجملة: مناط السيرة ما ذكرناه، و الأدلّة الاخر كلّها ظاهرة في تقرير السيرة لا تفيد جعلا تعبديا وراء ما جرت عليه السيرة».[20]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo