< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

94/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بقیه فقرات حدیث/حدیث رفع/برائت/اصول عملیه
کلام در فقره مالایعلمون در حدیث رفع بود قبلا بیان شد که در حدیث رفع در دو مقام بحث صورت می گیرد.
مقام اول: فقره مالایعلمون
در این فقره گفتیم از سه جهت بحث می شود:
1-کیفیت استدلال به این فقره برای اثبات برائت در شبهه حکمیه.
2-اشکال هایی که بر استدلال شده است.
3-فقه الحدیث.
مقام دوم: بقیه فقرات حدیث رفع
در این مقام هم از چند جهت بحث می شود:
اول: معانی این فقرات
مراد از خطا و نسیان:
مراد از خطا و نسیان، عنوان این دو نیست بلکه مخطی و منسی می باشد یعنی آنچه خطا شده است یا فراموش شده است چه فعل باشد و چه ترک باشد حدیث رفع می گوید آنچه خطا شده است یا فراموش شده است مرفوع است.[1]
معنای ما اضطرو و ما اکرهوا عیله و مالایطیقون:
مراد از این عناوین هم حکم نیست زیرا اضطرار و اکراه یا عدم طاقت نسبت به حکم شرعی متصور نیست بلکه مراد فعلی است که شخص به آن مضطر شده یا مکره شده یا نمی تواند آن را انجام دهد یا اعم از فعل و ترک است البته نسبت به ترک قبلا اشکال شد که لازمه اش اثبات است و حدیث رفع اثباتی نیست.
معنای طیره:
مرحوم شیخ در رسائل می فرمایند:
«وأما " الطيرة " - بفتح الياء، وقد يسكن -: وهي في الأصل التشؤم بالطير، لأن أكثر تشؤم العرب كان به، خصوصا الغراب».[2]
می فرمایند طیره همان بفال بد گرفتن یا به فال نیک گرفتن می باشد و چون عرب نوعا به پرنده ها خصوصا کلاغ فال بد می زده است طیره گفته شده است.
طیره دو مرتبه دارد یکی تشئم غیر اختیاری است و مرتبه دوم بناء قلبی بر طبق طیره است که شخص طبق آن تصمیم می گیرد و این بناء، امر اختیاری است.[3]
معنای حسد:
حسد صفتی است که در نفس انسان است و از امراض روحی محسوب می شود و برای حسد مراتبی بیان شده است:
1-خود صفتی که در نفس است چه اظهار شود و چه اظهار نشود مانند شجاعت و سخاوت.
2-خطورات قلبیه که بخاطر این صفت در نفس انسان بوجود می آید.
3-بناء قلبی بر طبق خطوری که بر اثر حسد بوجود آمده است.
4-عمل جوارحی که بعد از تصمیم قلبی و بناء قلبی عملا اقدام شود.
مرحله اول و دوم غیر اختیاری و سوم و چهارم غیر اختیاری است و اطلاق حسد بر بعضی از این مراتب مانند مرتبه اول و دوم مجازی است و بر بعضی حقیقی است.
معنای تفکر در وسوسه یا وسوسه در تفکر علی اختلاف النسخ:
مرحوم شیخ[4] می فرمایند: تفکر در وسوسه اشتباه است که ممکن است از راوی صورت گرفته است و باید وسوسه در تفکر باشد.[5]
مراد از وسوسه در تفکر یا وسوسه در امر خلقت است که شیطان انسان را وسوسه می کند که در خلقت انسان تفکر کند و یا اینکه مراد وسوسه در کارهای مردم است و سوء ظن به کارهای مردم می باشد.

جهت دوم: آیا این فقرات عناوین اولیه هستند یا عناوین ثانویه می باشند؟
مرحوم آقای حکیم در حقایق می فرمایند:
«بعضها اولية كالطيرة والحسد والتفكر وبعضها ثانوية كما عداه».[6]
بعضی از این عناوین مانند وسوسه در تفکر عنوان اولیه می باشند.
جهت سوم: آیا این عناوین اختیاری هستند یا نه؟[7]

التقرير العربي:
اما بقية الفقرات
تقدم قبلا ان الكلام في حديث الرفع في مقامين:
احدهما: فقرة «ما لا يعلمون» و البحث فيها عن جهات ثلاثة: 1. كفية الاستدلال؛ 2. الايراد علي الاستدلال؛ 3. فقه الحديث
و ثانيهما: بقية الفقرات و قد تقدم الكلام في مقام الاول و سياتي اشارة الي ما هو المختار فيها.
و اما المقام الثاني:
و الكلام فيه عن جهات:
احديها: بيان معاني الفقرات
اما الخطاء و النسيان: المراد منهما هو المنسي و ما اخطاء، لا نفس عنوان الخطاء و النسيان فكل ما كان مخطئا او منسيا فعلا كان او تركا يكون مرفوعا.[8]
و اما ما اضطروا و ما استكرهوا و ما لا يطيقون فليس المراد بها الحكم لعدم تصورها بالنسبة اليه بل المراد الفعل او الاعم منه و من الترك مع ما في الترك من الاشكال تقدم الاشارة اليه.
و اما الطيرة: رسائل: «وأما " الطيرة " - بفتح الياء، وقد يسكن -: وهي في الأصل التشؤم بالطير، لأن أكثر تشؤم العرب كان به، خصوصا الغراب».[9]
و لها مرتبتان التشئم الغير الاختياري الوارد علي النفس والبناء القلبي الاختياري.[10]
و اما الحسد: فهو صفة كامنة في النفس و له مراتب:
1.نفس هذه الصفة الكامنة؛
2.الخطوات القلبية الواردة علي النفس بواسطتها؛
3.البناء القلبي الاختياري؛
4.اعماله بالجوارح.
و لا يخفي كونه مجازا في بعض هذه المراتب.
و اما التفكر في الوسوسة او الوسوسة في التفكر كما في بعض الروايات. افاد الشيخ في الرسائل[11] انه لعل الاول اشتباه من الراوي و كذا افاد مشكيني.[12]
و المراد به اما الوسوسة في امر الخلقة اي وسوسة الشيطان للانسان عند تفكرة في ام الخلقة، و اما الوسوسة في امور الناس بمعني سوء الظن بهم.[13]
و ثانيها كونها عناوينا اولية او لا؟
حقائق: «بعضها اولية كالطيرة والحسد والتفكر وبعضها ثانوية كما عداه».[14]
و ثالثها: كونها اختياريا ام لا؟
اما الخطاء و النسيان فان كانا حاصلا بالطبع فغير اختياري و ان كانا حاصلا من ترك التحفظ و سوء الاختيار فيكون اختياريا.[15]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo