< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

94/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه استدلال به برائت/حدیث رفع/برائت/اصول عملیه
خلاصه استدلال به برائت
1. بحث با اخباري صغروي است، به اين معنا كه اخباري مي گويد در شبهات تكليف به ما واصل شده است و اصوليين مي گويند كه تكليف به ما واصل نشده است. اما نسبت به كبري كه عدم استحقاق عقاب در وقت عدم وصول تكليف باشد، مورد اتفاق اصوليون و اخباريون است.
2. ادله اصوليين بر اثبات برائت و عدم استحقاق عقاب اگرچه براي اثبات كبري بود، مثلا در شبهه تحريميه عقابي نيست، اما بخاطر زيادي فائده در تعرض آن ادله، مشروحا بيان شده.
3. اصوليين برای برائت به ادله اربعه استدلال کرده اند.
4. از آياتي كه براي برائت استدلال شد، يكي اين آيه شريفه بود: «ما كنا معذبين».
5. تقريب استدلال به اين آيه مبني بر اين بود كه از آيه، نفي استحقاق در زمان عدم قيام حجت فهميده شود.
6. مختار صاحب كفايه، عدم تماميت استدلال به اين آيه بود. چون از آيه، نفي فعليت عقاب استفاده مي شود و نفي فعليت، اعم از نفي استحقاق يا ثبوت استحقاق است و اين نفي فعليت، منتي از طرف خداوند مي باشد.
7. ماده «كَون»، هرگاه با امثال «ما كنتُ» يا «ما كان الله» و يا «ما كنّا» بيان شود، دال بر زمان نمي باشد و افاده مي كند كه فعل واقع بعد از اين ماده، لايق به شأن خداوند عالم نمي باشد و عذاب در وقت استحقاق، لايق به شأن خداوند عالم مي باشد. در نتيجه مدلول مطابقي آيه فوق، اگرچه نفي فعليت عقاب است (همانطور كه مرحوم آخوند فرمود)، لكن بالملازمه دلالت بر نفي استحقاق عقاب مي كند.
8. مختار ما اين شد كه آيه فوق، بر نفي استحقاق عقاب دلالت مي كند، همانطور كه صاحب منتقي فرموده است. در نتيجه دليل بر برائت مي باشد.
اما خلاصه حديث رفع:
9. حديث رفع، با دو كيفيت بيان شد:
الف: «رفع عن امتي تسعة اشياء...».
ب: «وضع عن امتي تسعة خصال...».
10. بيان شد از نظر سند، اشكالي بر حديث رفع نمي باشد و كاملا معتبر است. چون از طرق صحيح وارد شده است و مشهور هم به آن عمل كرده اند.
11. بنا بر اينكه در حديث، كلمه «آثار» تقدير باشد، مرفوع آثار عناوين اوليه است نه آثار عناوين ثانويه.
12. مختار صاحب كفايه اين است كه حديث رفع دال بر برائت است و اين دلالت با فقره «ما لا يعلمون» مي باشد و اين حديث شامل شبهه حكميه و موضوعيه هر دو مي شود و افاده منت بر امت دارد. چون اگر حديث رفع نبود، در مورد شبهه، احتياط بر امت واجب بود و با آمدن حديث رفع، قائل به عدم وجوب احتياط مي شویم و اين منت بر امت مي باشد.
13. محقق عراقي در نهاية الافكار فرمودند كه حديث رفع محل اعتماد همه اصحاب در همه ابواب فقه مي باشد.
14. بحث در حديث رفع، اول در فقره «ما لا يعلمون» بود، و بعد در ساير فقرات بود.
15. استدلال به حديث رفع، براي برائت متوقف بر اين بود كه مراد به موصول «ما لا يعلمون» حكم باشد چه كلي و چه جزئي.
16. براي عدم دلالت حديث رفع بر برائت و اینکه مراد به موصول در «ما لا يعلمون» فعل است نه حكم، به پنج امر استشهاد شد.
17. ظهور وحدت سياقي در خصوص وحدت مراد استعمالي نمي باشد و ممكن است شامل وحدت در مراد جدي هم بشود.
18. صله موصول، قرينه متصله است كه باعث مي شود دائره مراد استعمالي از موصول تضييق شود.
19. سياق وصف (عدم العلم) مخالف با سياق موصول است، همانطور كه محقق عراقي مي گويد و يا متحد با آن است كه منتقي مي گويد.
20. اسناد، يا تحليلي است يا كلامي. و ميزان در مجاز يا حقيقي بودن اسناد، اسناد كلامي مي باشد.
21. انساد، به مجموع مركب ما هو له و غير ما هو له، اسناد به غير ما هو له خواهد بود.
التقرير العربي:
خلاصة ما ذكر من الامور المهمة من ابتداء الاستدلال علي البرائة بالآيات الي هيهنا
1.البحث مع الاخباري صغروي اي وصول التكليف في الشبهات الحكمية و عدمه و اما الكبري اعني عدم استحقاق العقاب عند عدم وصول البيان فهو مورد اتفاق.
2.ادلة الاصوليين علي اثبات البرائة و عدم استحقاق العقاب و ان كان لاثبات الكبري و لكن لكثرة الفائدة في التعرض لها نذكرها مشروحا.
3.استدل الاصوليين علي البرائة بالادلة الاربعة.
4.من الآيات آية: «ما كنا معذبين حتي نبعث رسولا».
5.تقريب الاستدلال بها يتفرع علي استفادة نفي استحقاق العقاب منها عند عدم قيام الحجة.
6.مختار صاحب الكفاية عدم تمامية الاستدلال بها اذ المستفاد منها نفي فعلية العقاب و هو اعم من نفي الاستحقاق و من ثبوته و نفي الفعلية كان منة منه تعالي.
7.مادة «كون» اذا ورد بامثال «ما كنت»، « ما كان الله»، «ما كنا» منسلخة عن الزمان و يفيد ان الفعل الواقع بعده غير لائق بشانه تعالي و العذاب عند الاستحقاق لائق به لا غير لائق فالمدلول المطابقي للآية و ان كان نفي فعلية العقاب و لكن بالملازمة تدل علي نفي الاستحقاق.
8.المختار هو دلالة الآية علي نفي الاستحقاق تبعا لصاحب المنتقي فتكون دليلا علي البرائة.
«حديث الرفع»
9.ذكر حديثين من الرفع احدهما: «رفع عن امتي تسعة اشياء...» و الاخرة «وضع عن امتي تسع خصال...».
10. لا اشكال فيه سندا لوروده من طريق صحيح، و عمل المشهور به.
11. علي تقدير دلالة الحديث علي رفع الآثار المرفوع هو آثار العناوين الاولية لا الثانوية.
12. مختار صاحب الكفاية هو دلالة حديث الرفع علي البرائة بفقرة «ما لايعلمون»و يعم الشبهة الحكمية و الموضوعية و تفيد المنة علي الامة اذ لولا هذا الحديث لوجب الاحتياط علي الامة.
13. نهاية الافكار: حديث الرفع محل اعتماد الاصحاب في جميع ابواب الفقه.
14. البحث فيه تارة في «ما لا يعلمون» من حيث الاستدلال و الايراد و فقه الحديث و اخري سائر الفقرات.
15. الاستدلال للبرائة يتوقف علي كون المراد بالموصول هو الحكم كليا كان او جزئيا و كليا.
16. استشهد بامور خمسة علي عدم دلالة علي البرائة و ان المراد بالموصول هو الفعل.
17. وحدة السياق غير ظاهرة في خصوص وحدة المراد الاستعمالي بل يمكن لشمولها للوحدة في المراد الجدي.
18. صلة الموصول، قرينة متصلة توجب تضييق دائرة المراد الاستعمالي من الموصول.
19. سياق الوصف (عدم العلم) مخالف مع سياق الموصول ام متحد اول نهاية الافكار و الثاني منتقي.
20. الاسناد كلامي و تحليلي و الميزان ف يمجازيه الاسناد و حقيقيته هو الاسناد الكلامي.
21. الاسناد الي مجموع كان مركبا من ما هو له و من غير ما هو له اسناد الي غير ما هو له.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo