< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

94/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه فقه الحدیث در حدیث رفع/حدیث رفع/برائت/اصول عملیه
خلاصه حديث رفع:
40. مرحوم آقاي ميلاني فرمودند: فوت، لازم عقلي ترك عمل است. در نتيجه اگر حديث رفع شامل حكم فوت بشود، اصل مثبت است. و همچنين بطلان نماز در زمان ترك قرائت چه نسيانا و چه اكراها، اثر عقلي است زیرا با انتفاء جزء، کل هم منتفی می شد در نتیجه اثبات بطلان هم اصل مثبت است.
41. مرحوم آقاي ميلاني فرمودند: واجب طبيعي قرائت است نه فرد خاص و همچنين در بقيه اجزاء نیز اینچنین است.
42. مرحوم اقاي ميلاني فرمودند: اثبات وجوب جزء با اثبات وجوب كل مي باشد و رفع وجوب جزء هم با رفع وجوب كل مي باشد.
43. مرحوم اقاي ميلاني فرمودند: وجوب اقل در مساله اقل و اكثر ثابت است و يقينا واجب است و شك در اين است كه وجوب اقل به شرط انضمام اكثر است و يا بدون شرط است. و اما در زمان نسيان جزء، اگر جزئي از نماز فراموش شد و شك کردیم وجوب نماز باقي است يا خير؟ چون واجب اقل به شرط انضمام است، پس وجوب قضاء با حديث رفع، رفع نمي شود و فرق ندارد متروك نسيانا باشد يا اكراها و چه اينكه تمام عمل باشد يا جزء عمل باشد، و اگر جزء عمل بود، جزء در وقت، برطرف شود يا در خارج آن.
44. محقق ميلاني مي فرمايند: ميزان كلي در جريان و عدم جريان حديث رفع در عناوين پنج گانه حديث رفع (خطاء، نسيان، اضطرار، اكراه و مالايطيقون)، ثبوت تكليف معين است (بايد تكليف معين باشد تا رفع شود) و تكليف معين به اين است که يا حكم استغراقي باشد و يا اگر بدلي است، وقت آن تمام شود.
45. محقق ميلاني فرمودند: اگر عناوين پنج گانه بالا، بر يكي از موانع نماز مثل «آمين» در پايان سوره حمد، وارد شوند مثلا در حال تقيه آمین گفته شود، حديث رفع جاري مي شود و حكم به صحت نماز مي شود، و حكم به صحت يا بخاطر اين است كه نماز در عالم تشريع مقيد به عدم آمين اختياري شده نه به اضطراري و يا بخاطر اين است كه آمين تعبدا محقق نشده است مثل اينكه گفته مي شود كثيرالشك، شاك نمي باشد.
46. محقق ميلاني: در موارد امتنان، حديث رفع اثر را مطلقا بر مي دارد، چه مترتب بر مكره بدون واسطه باشد مثل حرمت مترتب بر كذب و يا با واسطه باشد مثل وجوب مترتب بر وفاء در وقت اكراه بر اجراء صيغه بيع.
47. محقق ميلاني: ميزان كلي براي جريان حديث رفع، رعايت سه جهت مي باشد:
الف: مورد قابليت وضع تشريعي داشته باشد؛
ب: مورد امتناني باشد؛
ج: مورد بنفسه موجود باشد نه به طبيعتش.
در نتيجه شامل مانع مي شود اما شامل جزء و شرط نمي شود. چون در مانع تكليف استغراقي بود و هر فردي يك حكم داشت اما در جزء و شرط، طبيعت، مورد تكليف بود.
48. مراد به خطا و نسيان كه در حديث آمد، آنچه كه فراموش شده يا خطا شده مي باشد نه عنوان خطا و نسيان. و اما مراد به بقيه فقرات، مثلا «ما لا يعلمون» فعل جوارحي يا جوانحي مي باشد مثل طيره و حسد.
49. منتقي مي فرمايند نهايت چيزي كه از حديث رفع استفاده مي شود، اين است كه حديث در مورد تسهيل است و تسهيل مربوط به شخص مكلف است نه اينكه حديث در مورد امتنان باشد كه اگر امتنان بود، نوعي خواهد بود. بنابراين شامل ضمانات هم مي شود چون نوعي است.
التقرير العربي:
خلاصة ما ذكر من الامور المهمة في حديث الرفع
40. محقق الميلاني: الفوت، لازم عقلي لترك العمل فلو شمل حكم الفوت حديث الرفع يكون مثبتا و كذا البطلان الصلوة عند ترك القرائة نسيانا او مكرها لانه ايضا اثر عقلي لانتفاء الكل عند انتفاء الجزء.
41. محقق الميلاني: الواجب هو طبيعي القرائت لا الفرد الخاص كذا بقية الاجزاء.
42. محقق الميلاني: اثبات وجوب الجزء باثابت وجوب الكل و رفعه ايضا برفعه.
43. محقق الميلاني: وجوب الاقل ثابت في مسئلة الاقل و الاكثر و الشك انما هو في كونه بشرط الانضمام بالاكثر ام لا، و اما عند نسيان جزء من الاصلوة مثلا نشك في بقاء اصل وجوب الصلوة اذ الوجوب هو الاقل بشرط الانضمام، فوجوب القضاء لا يرفع بحديث الرفع مطلقا كان المتروك نسيانا او اكراها تمام العمل او جزئه و علي الثاني برفع العذر في الوقت او في خارج الوقت.
44. محقق الميلاني: ميزان الكلي في جريان حديث الرفع و عدمه في موارد العناوين الخمسة اي: الخطاء، النسيان، مااضطروا، مااستكرهوا و مالا يطيقون مطلقا انما هو ثبوت تكليف معين اما لكون الحكم استغراقيا و اما لخروج الوقت لو كان بدليا.
45. محقق الميلاني: لو عرضت عناوين الخمسة المذكورة علي الموانع مثل آمين بعد «و لا الضالين» بتقية يجري حديث الرفع و يحكم بصحة الصلوة اما لتقييد الصلوة في عالم التشريع بعدم آمين الاختياري لا الاضطراري و اما بمعني عدم تحقق آمين تعبدا مثل كثير الشك ليس بشاك.
46. محقق الميلاني: في موارد الامتنان، حديث الرفع يرفع الاثر مطلقا كان كان مترتبا علي المكره مثلا بلاواسطة مثل الحرمة الترتب علي الكذب او مع الواسطة مثل الوجوب المترتب علي الوفاء عند الاكراه علي اجراء صيغة البيع.
47. محقق الميلاني: تمام الكلام و الميزان الكلي، لجريان حديث الرفع هو رعاية جهات ثلاثة: 1. كون المورد قابلا للوضع التشريعي؛ 2. كونه امتنانيا؛ 3. كونه موجودا بنفسه لا بطبيعته و لذا يشمل المانع دون الجزء و الشرط كما تقدم.
48. المراد من الخطاء و النسيان هو المنسي و ما اخطئ، لاعنوانهما و المراد من البقية سواء «ما لا يعلمون» انما هو الفعل الجوارحي مثل ما اضطروا و ما استكرهوا و ما لا يطيقون او جوانحي مثل الطيرة حسد، و الوسوسة في التفكر و بعض مراتبها اختياري دون بعض.
49. منتقي: غاية ما يستفاد من حديث الرفع، هو وروده مورد التسهيل و هو شخصي لا الامتنان الظاهر في النوعية و عليه فيشمل الضمانات.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo