< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

94/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: /حدیث سعه/برائت/اصول عملیه
بحث در حدیث سعه بود که مقام اول که فقه الحدیث باشد، تمام شد.
نکته: نسخه های رسائل در نقل حدیث متفاوت است.
مقام دوم: تقریب استدلال به حدیث
آیا استدلال به این حدیث برای برائت تمام است یا خیر؟
آنچه از کفایه استفاده می شود این است که استدلال به این حدیث برای برائت تمام است. ایشان می فرماید: «ومنها : قوله ( الناس في سعة ما لا يعلمون ) فهم في سعة ما لم يعلم، أو ما دام لم يعلم وجوبه أو حرمته».[1]
می فرمایند: چه «ما» موصوله باشد یا زمانیه باشد، می توان به آن برای برائت تمسک کرد.
رسائل هم تقریبا مثل کفایه است و می فرمایند: «ومنها: قوله (عليه السلام): " الناس في سعة ما لم يعلموا "فإن كلمة " ما " إما موصولة أضيف إليه السعة وإما مصدرية ظرفية، وعلى التقديرين يثبت المطلوب».[2]
می فرمایند: چه «ما» موصوله باشد و مضاف الیه «سعة» و چه مصدریه، اثبات برائت می کند.
دراسات[3] می فرماید اگر «ما» موصوله باشد، مفاد آن مثل حدیث رفع است و اگر «ما» زمانیه مصدریه باشد، مفاد آن، مفاد «قبح عقاب بلابیان» است که اگر در جایی بیان نبود، تکلیف نیست و عقاب قبیح است و در حدیث هم مفادش این می شود که زمانی که فرد نمی داند، چیزی بر گردن او نمی باشد.
بعد ایشان می فرمایند: بنا بر اول که «ما» موصوله باشد، با ادله احتیاط معارضه می کند اما بنا بر دوم که «ما» مصدریه زمانیه باشد، ادله احتیاط حاکم بر حدیث می باشد. چون این حدیث در جایی است که بیان نباشد، احتیاط می گوید من بیان هستم و احتیاط واجب است.
مرحوم مشکینی در حاشیه خود بر کفایه، مثل رسائل و کفایه می گویند استدلال به این حدیث برای اثبات برائت صحیح است، ایشان می فرماید: «الثانية: لا إشكال في أصل دلالته على البراءة».[4]
می فرمایند: حدیث سعه دال بر برائت است و اشکالی در آن نیست.
تبیان هم قائل به دلالت حدیث سعه بر برائت می باشند، ایشان می فرمایند: «قوله «الناس في سعة مالا يعلمون» و لا شك في دلالته علي البرائة».[5]
می فرمایند: شکی در دلالت حدیث سعه بر برائت نمی باشد.
نهایة الافکار[6] هم مثل کفایه و رسائل می فرماید این حدیث دال بر برائت است، چه «ما» موصوله باشد و چه مصدریه زمانیه.

اما مصباح،[7] قائل به تفصیل بین جائی که «ما» موصوله است و بین جائی که «ما» مصدریه زمانیه است ؛ می فرمایند اگر موصوله باشد، مفاد این حدیث، مفاد حدیث رفع است و استدلال آن بر برائت صحیح است و معنا می شود: «الناس فی سعة من الحکم المجهول» و حکم مجهول شامل حکم کلی (حکمیه) و حکم جزئی (موضوعیه) هر دو می شود. و اگر مصدریه زمانیه باشد، استدلال به این حدیث برای برائت صحیح نمی باشد. چون مفاد این حدیث، بنابر این فرض که «ما» مصدریه باشد، مفاد «قاعده قبح عقاب بلابیان» است و ادله دال بر وجوب احتیاط، حاکم بر این حدیث می باشند. به اینکه حدیث می گوید در زمانی که بیان ندارید، چیزی بر شما نمی باشد اما ادله احتیاط می گوید من بیان هستم و حاکم بر حدیث سعه است.
بعد خود مصباح می فرمایند که «ما» باید موصوله باشد. چون «ما»ی زمانیه مصدریه به حسب استقراء، مدخول آن فعل مضارع نمی باشد و باید مدخول آن فعل ماضی (چه معنوی و چه لفظی و معنوی) باشد و در حدیث سعه، مدخول آن مضارع است.
بعد ایشان اضافه می کنند اگر احیانا «ما»ی مصدریه زمانیه بر فعل مضارع گاهی داخل می شود، در این صورت خیلی شاذ است و این در صورتی صحیح است که قرینه بر آن باشد.
در ادامه می فرمایند اگر مدخول «ما» فعل جحد باشد، برای این احتمال که «ما»ی مصدریه بر فعل مضارع بیاید، وجهی است. چون معنای آن ماضی می شود و می تواند بعد «ما» واقع شود.
التقرير العربي:
و اما المقام الثانی
الظاهر من الکفایة یمکن ان یکون «ما» موصوله و یمکن ان یکون مصدریه الزماینه و علی ای حال یصح الاستدلال به للبرائة، نصه: «ومنها : قوله ( الناس في سعة ما لا يعلمون ) فهم في سعة ما لم يعلم، أو ما دام لم يعلم وجوبه أو حرمته».[8]
و مثله رسائل، نصه: «ومنها: قوله (عليه السلام): " الناس في سعة ما لم يعلموا "فإن كلمة " ما " إما موصولة أضيف إليه السعة وإما مصدرية ظرفية، وعلى التقديرين يثبت المطلوب».[9]
دراسات: و علی الاول (کونه موصول) «فيفيد ما كان‌ يفيده‌ حديث‌ الرفع‌ من‌ التوسعة عند الجهل بالواقع»[10]، و علي الثاني يفيد ما يفيد قبح عقاب بلابيان و بعبارة اخري مفاد الخبر مفاد قبح العقاب بلابيان و علي الول «فتقع المعارضة بينه و بين أدلة الاحتياط» و علي الثاني يكون ادلة الاحتياط حاكمة عليه لكونها بيان.
و مثلها في الدلالة علي البرائة المشكيني، نصه: «الثانية: لا إشكال في أصل دلالته على البراءة».[11]
و تبيان ايضا نصه: «قوله «الناس في سعة مالا يعلمون» و لا شك في دلالته علي البرائة».[12]
و مثله ايضا نهاية الافكار[13] في الدلالة علي البرائة كانت «ما» موصولة او مصدرية.
و لكن مصباح[14] فصل بين كون «ما» موصولة اضيفت «السعة» فيكون مثل حديث الرفع و يصح الاستدلال به علي البرائة فيكون المعني ان الناس في سعة من الحكم المجهول و باطلاقه يشمل الشبهات الحكمية و الموضوعية و بين كون «ما» مصدرية زمانية فلايصح الاستدلال به علي البرائة اذ مفاده عليه هو مفاد قاعدة قبح العقاب بلابيان و تكون ادلة وجوب الاحتياط حاكمة عليه.
و لكنه استظهر الموصولة لان ما الزمانية حسب الاستقراء لا تدخل علي الفعل المضارع.
و لو سلم دخوله علي المضارع احياء لا ريب في شذوذه فلاتحمل عليه الا مع القرينة نعم لو كان المضارع مدخولا لكلمة «لم» لكان للاحتمال المذكور وجه باعتبار كون هذا الفعل ماضيا بحسب المعني.



[5]. تبيان، مرحوم فاضل، ج3، ص 219.
[12]. تبيان، مرحوم فاضل، ج3، ص 219.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo