< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

95/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخبار من بلغ/ تنبيهات/ شبهه حكميه تحريميه/ اصالت البرائة/ اصول عمليه

بحث در اين بود كه استكشاف امر مولوي از ثواب كه برهان ان مي باشد، در دو مورد است كه هيچكدام در ما نحن فيه نمي باشد، نسبت به مورد اول جلسه قبل بيان شد.

اما نسبت به مورد دوم (مولا با بيان ثواب در مقام ترغيب و تحريص بر عمل باشد):

منتقي[1] مي فرمايد: اين مورد هم در ما نحن فيه نمي باشد. چون اخبار من بلغ در مقام ترغيب به اتيان علم نمي باشند، بلكه در مقام بيان تفضل و احسان خداوند عالم هستند كه اگر كسي به داعي آن ثواب عملي انجام داد (اگرچه ثواب از ناحيه معصوم بيان نشده است)، چون به اين اميد كه اين عمل را انجام داده، خداوند آن ثواب را به او خواهد داد. و رواياتي كه در مقام بيان تفضل هستند، ديگر اجازه به برهان ان نمي دهند و جاي استكشاف امر مولوي هم نمي باشد.

و برفرض كه بگوئيم اخبار من بلغ در مقام بيان تفضل نمي باشند، لا اقل شك داريم كه در مقام ترغيب بر عمل مي باشند كه برهان ان جاري است و يا در مقام بيان تفضل هستند كه برهان ان جاري نمي شود، و در زمان شك اخبار مجمل هستند و به خبر مجمل هم نمي توان استدلال كرد. چون شما از اين اخبار مي خواهد برهان ان درست كنيد و امر مولوي كشف كنيد در حالي كه به خبر مجمل دال بر اين نمي تواند باشد.

ايشان در ادامه مي فرمايند: اين اشكالي كه بيان كرديم همانطور كه در امر دوم جاري است، در امر اول (برهان ان در جايي است كه ملازمه عرفيه بين ثواب و امر مولوي باشد) هم جاري است. به اينكه زماني كه اين اخبار در مقام بيان تفضل هستند و بر تقدير تنزل، مجمل هستند، ديگر دلالت عرفيه بر اين ملازمه هم نمي باشد.

پس هيچكدام از دو مورد منطبق بر اخبار من بلغ نمي باشد و عمده اشكال اين شد كه اخبار من بلغ در مقام بيان تفضل است.

صاحب منتقي در صفحه بعد مي فرمايند: «وبعد أن عرفت ما ذكرناه ، تعرف أنه لا وجه لما أورده المحقق الأصفهاني على الشيخ : بان ثواب الله سبحانه مطلقا تفضل منه وإحسان ، إذ كونه تفضلا لا استحقاقا لا ربط له بما ذكرناه من وروده مورد بيان التفضل لا الترغيب في العمل».[2]

مي فرمايند: بعد از اين حرفهايي كه گفتيم معلوم مي شود كه وجهي براي ايراد محقق اصفهاني بر شيخ نمي باشند، ايشان گفته: تفضل هميشه از خداوند مي باشد و ما طلبي از خداوند نداريم و در اخبار من بلغ و غير من بلغ كه خداوند امر كرده، اين تفضل و احسان وجود دارد. در جواب مي گوئيم: اين ربطي به بحث ما ندارد. چون ما مي گوئيم در اخبار من بلغ امر مولوي وجود ندارد و نمي تواند ثواب بخاطر امر استحبابي باشد.

نتيجه: از اخبار من بلغ استحباب شرعي استفاده نمي شود.

مرحوم شيخ در رسائل هم ثواب اخبار من بلغ را حمل بر تفضل كرده اند و استحباب از آن فهميده نمي شود.

 

التقرير العربي

منتقي: « وأما الثاني : فلأن أساسه على فرض المولى في مقام الترغيب. وهذا غير ثابت فيما نحن فيه ، لأن الظاهر من ترتيب الثواب هاهنا انه في مقام التفضل والإحسان وبيان ان المولى الجليل لا يخيّب من أمله ورجاه ، ولا يضيّع تعب من تعب لأجل الثواب الّذي تخيله أو رجاه تفضلا منه ومنة ، فلا ظهور له في الترغيب نحو العمل ـ وان حصلت الرغبة فيه بعد ملاحظة هذا الوعد ـ. وهذا كثيرا ما يصدر عرفا فيقول القائل : « ان من قصد داري بتخيل وجود الطعام فيه لا أحرمه من ذلك وأطعمه » ، فانه في مقام بيان علو همته وطيب نفسه وكمال روحيته ، وليس في مقام الترغيب إلى قصد داره ، بل قد يكون كارها له لضيق ما في يده ، ولكنه يتحلى بنفسية تفرض عليه عدم حرمان من أمّله وقصده.

ولو لم نجزم بظهور الأخبار فيما ذكرناه بملاحظة ما يشابهها من الأمثلة العرفية ، فلا أقل من الشك الموجب لإجمال الأخبار فلا تتم دلالتها على الاستحباب.

وهذا كما يكون إشكالا على الوجه الثاني يكون إشكالا على الوجه الأول ، لأنه إذا كان في مقام التفضّل والإكرام ، فلا دلالة عرفية ولا عقلية على ان الثواب على العمل من جهة تعلق الأمر به ، إذ لا ملازمة عرفا ولا عقلا بين الثواب التفضلي والأمر. وإنما يستكشف الأمر إذا فرض كون ترتيب الثواب بعنوان الجزاء والاستحقاق. فلاحظ.

فعمدة الإشكال على استفادة الأمر من هذه الاخبار هو ، انها مسوقة في مقام بيان تفضل الله سبحانه وتعالى على العباد وهو ، لا يلازم ثبوت الأمر عقلا ولا عرفا».[3]

ثم افاد: «وبعد أن عرفت ما ذكرناه ، تعرف أنه لا وجه لما أورده المحقق الأصفهاني على الشيخ : بان ثواب الله سبحانه مطلقا تفضل منه وإحسان ، إذ كونه تفضلا لا استحقاقا لا ربط له بما ذكرناه من وروده مورد بيان التفضل لا الترغيب في العمل».[4]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo