< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

96/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: متباینین/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

منتقی[1] و عنایه[2] به آخوند می فرمایند شما می فرمایید اگر تکلیف فعلی از تمام جهات بود، یعنی اگر ملاک تکلیف قوی بود، اصل در بعضی از جهات جاری نمی شود، حال ما از کجا بفهمیم این حکمی که معلوم به علم اجمالی است، ملاکش قوی است یا قوی نیست؟ طریق تشخیص ملاک چیست؟

قبلا هم از منتهی[3] جواب گفته شد که ایشان می فرمایند راه تشخیص ملاک، همان استظهار فقها است، از ادله حکمی که معلوم به علم اجمالی است، از استظهار فقها می فهمیم که ملاک قوی است یا قوی نیست. کما اینکه از استظهار فقها فهمیده می شود که عبارات در روایات ظهور دارد یا صریح است و...

از جمله چیزیهایی که از استظهار فقها فهمیده می شود، تشخیص ملاک است.

ولی مرحوم آقای میلانی می فرمودند راه تشخیص ملاک، شبهات موضوعیه معلوم به علم اجمالی است، اگر در شبهات موضوعیه اش، شارع احتیاط را واجب کرده باشد، مثل مسئله دماء، و اعراض و اموال، و همچنین مسئله حلیت و حرمت غذا، معلوم می شود که ملاک خیلی قوی است، چون در شبهه موضوعیه نوعا برائت جاری می شود و اگر چنانچه در باب دماء، در صورت شبهه موضوعیه که نمی دانم سیاهی که از دور دیده می شود یک مومنی است که کشتن جایز نیست یا حیوانی است که کشتنش جایز است می گویند باید احتیاط کنی چون شاید مومن باشد.

یا مثلا در تاریکی نمی داند که این زن خودش است یا زن بیگانه است، شهبه موضوعیه است که اگر زن خودش باشد تمتع، حلال است و الا حرام است، در اینجا هم می گویند باید احتیاط کنی.

بهر حال در جایی که در شبهه موضوعیه آن، احتیاط واجب است، معلوم می شود ملاک قوی است.

اما در احکامی که در شبهه موضوعیه آن احتیاط واجب نیست مثل مسئله نجاست و طهارت، مثلا نمی دانم این فرش نجس است یا آن فرش که در شبهه موضوعیه باب نجاست که احتیاط واجب نیست و تا یقین نیامده نیاز به اجتناب نیست، از این فهمیده می شود که ملاک نجاست در شریعت خیلی قوی نیست.

پس راه تشخیص اینکه ملاک حکمی که معلوم به عمل اجمالی است، قوی است یا نیست، شبهه موضوعیه آن است که اگر در آن احتیاط واجب است، ملاک قوی است و الا ملاک قوی نیست.

در نتیجه راه تشخیص اینکه ملاک قوی است تا فعلی از تمام جهات باشد به قول مرحوم آخوند یا ملاک قوی نیست، احتیاط در شبهات موضوعیه آن است که اگر احتیاط لازم باشد، ملاک قوی است و الا ملاک قوی نیست.

حاصل مطلب اینکه تا اینجا معلوم شد دلیل مرحوم آخوند به اینکه اگر معلوم به علم اجمالی فعلی از جمیع جهات بود، همانطور که اصل در تمام اطراف جاری نمی شود، در بعضی از اطراف آن هم جاری نمی شود، دلیلش اجتماع ضدین است. با این فرق که اگر اصل در تمام اطراف جاری شود قطع به اجتماع ضدین است و اگر اصل در بعضی از اطراف جاری شود، احتمال به اجتماع ضدین است و قطع و احتمال به اجتماع ضدین محال است.

و همچنین کلام مرحوم نائینی که فرمودند تکلیف به وسیله علم بر مکلف منجز شده و شارع خواسته که معلوم انجام شود مثلا علم به وجوب نماز دارد که این منجز می باشد منتها در قصر و تمام بودن شک دارم، حال شارع که این تکلیف را منجز کرده است، امکان ندارد بگوید در اجرای اصل، مجالی است که این معنایش می شود تکلیف منجز نیست و این تناقض گویی می شود، خدشه ای ندارد.

حال زمانی که اصل در بعضی از اطراف هم جاری نشد، باید گفت که علم اجمالی علت تامه تنجز است، یعنی هم باعث حرمت مخالفت قطعیه است و هم باعث وجوب موافقت قطعیه می شود.

نتیجه بحث این است که علم اجمالی هم علت تامه حرمت مخالفت قطعیه است و هم علت تامه وجوب موافقت قطعیه است، یعنی علم اجمالی عینا مثل علم تفصیلی است.

همچنین معلوم شد که اشکالات دراسات بر مرحوم آخوند، با توجه به بیان منتقی، وارد نیست.

همچنین معلوم شد که نظر مرحوم میلانی هم این است که علم اجمالی علت تامه حرمت مخالفت قطعیه و وجوب موافقت قطعیه می باشد.

منتقی الاصول بعد از این بحث بیان دیگری دارند که در آخر آن می فرمایند این بیان را فقط ما بیان کرده ایم و کسی دیگر آن را بیان نکرده است.

عبارت منتقی: «وبعد ذلك نوقع البحث في تحقيق أصل المطلب ، فنقول وعلى الله الاتكال ومنه نستمد القوة والعون ».[4]

می فرمایند: بعد از این بحثها چگونه باید بحث را بیان کنیم که اشکالی به آن وارد نباشد، از خداوند کمک می خواهم که بتوانیم این بحث را مطرح کنیم.

قبل از تقریب کلام منتقی، لازم است چند مقدمه از کلام ایشان بگوئیم:

مقدمه اول: برائت یا عقلی است یا شرعی است، برائت عقلیه قبح عقاب بلابیان است که در جایی که از طرف مولا دستور و بیانی نرسیده و بخواهد عقاب کند که چرا این کار را کرده ای و یا چرا نکرده ای، عقل می گوید قبیح است. برائت شرعیه هم مثال مشهورش رفع ما لا یعلمون است در جایی که نمی دانی چیزی بر گردن فرد نیست.

حال در برائت عقلیه حکم ظاهری در بر طبق آن جعل نمی شود، یعنی برائت عقلیه جاری است اما حکمی بر طبق آن جاری نمی شود اما در برائت شرعیه دو قول است:

قول اول: مفاد شرعیه مثل برائت عقلیه است و حکم ظاهری جعل نمی شود. یعنی از روایات برائت شرعیه بیش از قبح عقاب بلابیان فهمیده نمی شود.

قول دوم: بر طبق برائت شرعیه، حکم ظاهری اباحه جعل می شود یعنی اقدام مباح است، آنچه که نمی دانی برای تو مباح است و این اباحه حکم ظاهری است و در وقت شک مباح برای مکلف است، چه منشاء اباحه، مصلحت برای مکلف باشد یا اینکه نه مصلحت باشد و نه مفسده. یعنی در منشاء آن هم دو قول است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo