< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

96/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقام چهارم/ متباينين/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

بیان شد که اگر طرفی از اطراف علم اجمالی مورد ابتلاء نباشد و نهی یا امر به آن تعلق بگیرد، یا استهجان است یا تحصیل حاصل یا لغو.

فرق بین استهجان و تحصیل حاصل و لغویت: خطاب مستهنجن امتناع عقلی ندارد و عرفا قبیح است که متکلم حکیم طوری سخن بگوید که در نظر عرف، قبیح باشد. اما طلب حاصل، عقلا ممتنع است و لغویت هم مثل استهجان، منافی با حکمت است و عقلا هم بر شخص حکیم، محال است حکیم سخن لغو بگوید.

در نتیجه، ابتلاء، شرط صحت تکلیف است، چه اینکه تکلیف به چیزی که مورد ابتلاء نیست، به تعبیر مرحوم شیخ استهجان است و به تعبیر مرحوم آخوند تحصیل حاصل یا لغویت است.

اشکال نقضی بر شرطیت ابتلاء برای تکلیف:

مورد اول: نسبت به معصیت کاران مسلمانان و اراده اطاعت را ندارد، به این فرد گفته می شود نماز بخوان با اینکه اراده نماز خواندن را ندارد.

مورد دوم: تکلیف کفار، به این فرد گفته می شود که احکام را انجام بده با اینکه اراده به اطاعت تکلیف ندارد اما تکلیف هم درست است.

مورد سوم: نسبت به مسلمانی که مطع دستورات مذهبی خودش است، اما نسبت به تکالیفی که انجام می دهد، مولا امر کند که این کار را بکن، مثلا به پدر و مادرش انفاق می کند و شارع هم امر کند که انفاق بکن. یا شارع نهی کند از خوردن حشرات و سایر چیزها در حالی که اصلا نمی خورد، و این تکالیف صحیح می باشد.

پس لغویت و طلب حاصل، مانع از تکلیف نمی باشد.

البته در این سه موردی که نقضا اشکال شد، با ما نحن فیه (شرطیت و ابتلاء) فرقی دارد اما موجب عدم وارد بودن نقض ندارد. فرق این است که بین موارد نقض با ما نحن فیه که شرطیت ابتلاء باشد، در هر دو به حسب ظاهر، تکلیف باید لغو باشد، ولی منشاء تکلیف و لغویت در اینجا فرق می کند و در عدم ابتلاء، منشاء لغویت، بُعد مسافت است و مکلف نمی تواند این مسافت را طی کند. اما در موارد نقض، منشاء لغویت خطاب، وود صارف نفسانی است و خود مکلف مایل به انجام آن نیست و این عدم میل باعث عدم اطاعت می شود. و این فرق در مهم نیست و مهم لغویت خطاب است و که در آن هم فرقی بین عدم ابتلاء با موارد نقض نیست.

مرحوم نائینی از موارد نقض جواب می دهند و می فرمایند: ما نحن فیه با موارد نقض فرق می کند، به اینکه در ما نحن فیه، لغویت یا استهجان، وجود دارد اما در موارد نقض، لغویت لازم نمی آید.

قبل از توضیح کلام محقق نائینی، باید یک مقدمه گفت: در اصول فقه مرحوم مظفر[1] در بحث تعبدی و توصلی آمده که برای هر فردی یک تقسیمات اولیه وجود دارد و یک تقسیمات ثانویه، تقسیمات اولیه با قطع نظر از امر مولا وجود دارد و بعد از آمدن امر مولا، دارای یک اقسامی است مثلا با قصد امر مولا اتیان می شود یا بدون قصد مولا و یا اینکه مکلف اراده اتیان می کند یا نمی کند.

بعد از این مقدمه باید گفت مرحوم نائینی می فرمایند قیاس ما نحن فیه با موارد نقض، قیاس مع الفارق است. چون عدم القربه که در ما نحن فیه است، مثل بلوغ و عقل است که اصلا نمی تواند مورد امر و نهی واقع شود و از قبیل تقسیمات اولیه است اما در موارد نقض، در تقسیمات ثانویه است به اینکه اراده و عدم اراده از تقسیمات ثانویه است. و تقسیمات اولیه امکان ندارد شرط یا جزء موضوع باشد اما تقسیمات ثانویه خیر و موجب خلف می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo