< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

96/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقام چهارم/ متباينين/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

بحث در اين بود که آيا ابتلاء به جميع اطراف علم اجمالي، شرط در تنجز است يا خير.

بيان شد که کساني که شرط مي دانند چند دليل بيان کرده اند و بعد اين قول به امر و نهي کافر يا عاصي يا مطيع نقض نشده است.

از اين جواب نقضي، دو جواب داده شده است:

جواب اول: تقابلي که بين اطلاق و تقييد است، طبق مسلک مرحوم نائيني و امثال ايشان، از قسم تقابل عدم و ملکه است و در تقابل عدم و ملکه در اصول در بحث امر به شيء مقتضي نهي از ضدش است يا خير، گفته شد جايي که ملکه نباشد، عدم هم نيست، در ما نحن فيه هم اگر تقييد به اراده ممکن نباشد، اطلاق هم نخواهد بود. پس اينکه شما فرموديد که مقيس عليه اراده مکلف نيست يا هست از تقسيمات ثانويه است و تقييد تقسيمات ثانويه ممکن نيست، ما مي گوئيم اطلاق هم نيست. چون اطلاق و تقييد تقابل ملکه عدم را دارد در حالي که اطلاق است.

جواب دوم: مدعاي فرد مقابل اين است که بين بعث و انبعاث، تضايف است، يعني بعث در جايي امکان دارد که انبعاث ممکن باشد و الا معروف است که گفته مي شود بعث و انبعاث متضايفات هستند و متضايفان قوةً و فعلاً متکافئان هستند، يعني اگر فعليت هست، در هر دو است، اگر بالقوه هستند، در هر دو هست. و در ما نحن فيه، فرض اين است که انبعاث ممکن نيست، پس بعث هم نبايد ممکن باشد. پس کما اينکه در ما نحن فيه که بحث ابتلاء بود، اگر يک طرف مورد ابتلاء نبود، علم موثر نيست، يعني بعثي در کار نيست و آن موارد نقض هم همچنين است و فرقي بين آنها نيست.

تکملة:

اول: مرحوم شيخ در رسائل براي ابتلاء يک معنا بيان کرده اند و مرحوم آخوند معناي ديگري. معنايي که به مرحوم شيخ نسبت داده شد و قبلا بيان شد، اين بود که عدم ابتلاء در جايي است که عمل بنفسه متروک است و مکلف دخالتي در آن ندارد. اين معنا از فرمايش مرحوم شيخ در رسائل، تنبيه سوم استفاده مي شود «ولعل السر في ذلك: أن غير المبتلي تارك للمنهي عنه بنفس عدم ابتلائه، فلا حاجة إلى نهيه، فعند الاشتباه لا يعلم المكلف بتنجز التكليف بالاجتناب عن الحرام الواقعي».[1]

ظاهر اين عبارت اين است که وقتي عملي مورد ابتلاء نبود، متروک بنفسه است و مکلف در آن دخالت ندارد و وقتي متروک بنفسه بود، ديگر جاي نهي نيست.

دوم: مرحوم آخوند فرمودند ملاک در ابتلاء اين است که اگر در نفس عبد امکان پيدا شدن داعي نسبت به عمل پيدا شود، معلوم مي شود که ابتلاء وجود دارد. صحت انقداح داعي نسبت به يک فعلي در نفس عبد، ملاک ابتلاء است.

مرحوم شيخ در رسائل مي فرمايند صحت نهي و حسن نهي، معيار در ابتلاء است.

عبارت مرحوم شيخ در رسائل نسبت به اينکه ملاک در ابتلاء صحت و حسن نهي است، اين است: «والمعيار في ذلك وإن كان صحة التكليف بالاجتناب عنه على تقدير العلم بنجاسته وحسن ذلك من غير تقييد التكليف بصورة الابتلاء واتفاق صيرورته واقعة له، إلا أن تشخيص ذلك مشكل جدا».[2]

مي فرمايند معيار در ابتلاء اين است که صحت و تکليف و حسن تکليف مي باشد. يعني اگر علم به نجاست پيدا کرد، اگر تکليف صحيح و حسن باشد، معلوم است ابتلاء است و الا ابتلاء نيست. بله اين تشخيص مشکل است.

اما مرحوم آخوند معيار را انقداح داعي در قلب عبد در نظر گرفته اند.

حال کلام اين است که اين دو معياري که بيان کرده اند، معناي ابتلاء نيست، بلکه اين دو، دو طريق براي اثبات ابتلاء مي باشد که مرحوم آخوند مي فرمايند راه اينکه بفهميم ابتلاء است يا نيست، اين است که اگر داعي در قلب عبد نسبت به عمل پيدا مي شود، معلوم مي شود ابتلاء است و شيخ مي گويد طريق اين است که اگر نهي اش حسن باشد، ابتلاء است و الا نيست.

اما خود معناي ابتلاء، بيان شد که در نظر شيخ، عمل، في نفسه مطلوب باشد، مورد ابتلاء است و اگر في نفسه متروک باشد، مورد ابتلاء نيست.

اما در نظر مرحوم آخوند، قدرت معناي ابتلاء، قدرت عادي بر عمل است که اگر مقدمات عادي براي اتيان عمل فراهم شده، مورد ابتلاء است و الا مورد ابتلاء نيست و اين معنا در ابتداي تنبيه دوم است که بيان کرديم قبلا.

شاهد بر اينکه اين دو، دو راه هستند نه خود ابتلاء: عنايه مي فرمايد: «أقول و مرجع المعيارين هو إلى شي‌ء واحد فصحة النهي و حسنه مسببان عن صحة انقداح الداعي إلى الفعل في نفس العبد و حدوثه فيها فالشيخ جعل المعيار المسبب و المصنف جعل المعيار السبب».[3]

مي فرمايند: مرجع اين دو معيار به يک چيز است، صحت نهي و حسن نهي اي که شيخ فرمود، مسبب از انقداح داعي است که مرحوم آخوند فرمودند. و مرحوم شيخ مسبب را در نظر گرفته اند و آخوند سبب را در نظر گرفته اند.

چه اينکه اگر اين دو معياري که بيان کرده اند، ديگر مرجع آنها به شيء واحد نيست. چون سبب و مسبب دو شيء هستند نه يک شيء، پس معلوم مي شود که اينها دو چيز نمي باشند و طريق ابتلاء مي باشند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo