< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقام چهارم/ متباينين/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

چند مطلب به عنوان مقدمه باید بیان شود:

مقدمه اول: مرحوم آقای میلانی می فرمودند که در جایی که ما شک در ابتلاء داریم بر سه قسم است:

قسم اول: در اصل شرطیت ابتلاء شک داریم که آیا همه اطراف در تکلیف دخالت دارد یا خیر؟

قسم دوم: ابتلاء دخالت دارد و بعضی از اشیاء، از محل ابتلاء خارج هستند، نهایت شک ما در سعه و ضیق چیزی است که از محل ابتلاء خارج است می باشد، به اینکه آیا افراد زیادی را شامل می شود یا خیر؟

به تعبیر دیگر، نسبت به خارج شک در اقل و اکثر داریم. مثلا ماهی در اقیانوسها از محل ابتلاء خارج است و شک داریم که ماهی در دریای خزر هم از محل ابتلاء خارج است یا خیر؟

قسم سوم: شک بخاطر این است که شبهه، شبهه مصداقیه است. در خانه زید، عصیر عنبی است، شک دارم که آیا این عصیر عنبی که در خانه زید است، خارج از محل ابتلاء است یا خارج نیست؟

پس سه قسم شک در ابتلاء داریم.

مقدمه دوم: اگر در مقام اسناد و ربط، کلام مولا اطلاق داشت، این اطلاق کلام در مقام اسناد، کاشف از این است که مراد جدی مولا هم، همان حکم مطلق است و الا کلامش به نحو اطلاق بیان نمی شد.

به تعبیر دیگر اطلاق در مقام اثبات، کاشف از اطلاق در مقام ثبوت است.

مقدمه سوم: اگر اطلاق ثابت شد، اخذ به اطلاق می شود و مراد مولا هم همان اطلاق است، نسبت به امتثالات اولیه است نه امتثالات ثانویه، یعنی با اطلاق کلام، ثابت می شود که ثبوتا مراد مولا همان مطلق بوده، پس با اطلاق، ثابت می شود که قبل از آمدن بیان مولا، متعلق مطلق بوده است.

به بیان دیگر، تقسیمات بر دو قسم است یا تقسیمات اولیه است که قبل از آمدن امر مولا است مثل نماز رو به قبل و پشت به قبله و یا تقسیمات ثانویه است که بعد از آمدن امر مولا است، مثلا نماز یا به قصد مولا امتثال می شود یا بدون قصد امر مولا، حال اطلاق که کاشف از مقام ثبوت است، نسبت به تقسیمات اولیه است، وقتی کلام مطلق بود، گفته می شود که مراد مولا، مطلق است و چیزی که قبل از آمدن امر است، مطلق است.

مقدمه چهارم: کلمات مرحوم آخوند در مقام رد اخذ به اطلاق (مرحوم شیخ قائل به اخذ اطلاق بودند)، مختلف است، یعنی ایشان ابتلاء را شرط چه می دانند؟

ایشان در حاشیه خود بر رسائل می فرمایند ابتلاء شرط تنجز تکلیف است و بدون ابتلاء، امر مولا بر مکلف منجز نمی شود.

ایشان در فوائد الاصول خود می فرمایند ابتلاء شرط فعلیت امر و نهی مولا است، می فرمایند این خطاب گاهی فعلیت پیدا می کند یا نمی کند و بعد از فعلیت یا منجز است یا منجز نیست.

اما در کفایه می فرمایند ابتلاء شرط صحت اصل خطاب مولا است، یعنی بدون ابتلاء، خطاب مولا ممکن وصحیح نیست.

حال بنابر آنچه که در حاشیه خود بر رسائل یا در فوائد الاصول فرموده اند که ابتلاء شرط تنجز یا فعلیت است، نمی توان اخذ به اطلاق کرد و گفت تکلیف بدون ابتلاء منجز یا فعلی است. چون تنجز یا فعلیت خطاب در مرتبه بعد از آمدن خطاب است، پس از تقسیمات ثانویه می باشند، وقتی که خطاب مولا صادر شد، این دو صورت دارد، گاهی فعلی است و گاهی فعلی نیست، گاهی منجز است گاهی منجز نیست، پس فعلیت و تنجز، بعد از آمدن خطاب است و از تقسیمات ثانویه است که در مقدمه گفتیم اطلاق کاشف از مطلق بودن کلام در تقسیمات اولیه است نه ثانویه.

و بنا بر آنچه که در کفایه گفته اند که ابتلاء شرط صحت و امکان اصل خطاب است، یعنی بدون ابتلاء خطاب مولا صحیح نیست، باز هم جای اخذ به اطلاق نیست. چون تمسک به اطلاق در جایی درست است که برای مولا امکان بیان کلامی باشد و بیان او محرز باشد، وقتی که ما شک داریم ابتلاء در حسن کلام مولا دخالت دارد یا نه، با بودن این شک، حسن کلام مولا احراز نشده است، کلامی که امکان دارد درست نباشد، چون از اطلاق آن مراد جدی مولا و حسن کلام ایشان را در مقام ثبوت استکشاف کنیم؟

مقدمه پنجم: تقیید بر دو قسم است:

قسم اول: تقیید متعلق تکلیف، مثلا حکم وجوب است و متعلق آن اکرام است، گاهی اکرام مقید است مثلا یجب علیک الاکرام بالاطعام، اکرام مقید به اطعام شده است. و یا تقیید موضوع حکم، مثلا اطعام با گوشت گوسفند باشد.

قسم دوم: تقیید خود حکم است، مثلا اگر مستطیع شدی، حج کن، حکمی که وجوب حج است، مقید به استطاعت است.

حال اطلاقی هم که در کلام است، یا در مقابل قسم اول است و یا در مقابل قسم دوم است.

مرحوم آقای میلانی می فرمودند مقصود شیخ از اطلاق در ما نحن فیه که گفتند اخذ به اطلاق می شود، اطلاق در مقابل تقیید حکم می باشد.

شاهد: شیخ می فرماید اگر ابتلاء، قید خود حکم باشد، و شرط همین حکم باشد، مثلا مولا گفت لا تشرب الخمر و این را به ابتلاء مقید نکرد، از اینکه کلام مولا مقید نشده، کشف می شود که ابتلاء دخالتی در وجوب صوم یا حرمت شرب ندارد، پس اگر شک کردیم که آیا ابتلاء دخالت دارد در اصل حکم مولا یا خیر، به اطلاق دلیل مراجعه می کنیم و می گوئیم حکم مطلق است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo