< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/06/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حکم ملاقی / تنبیه چهارم / تنبیهات / متباینین/ اصالت الاشتغال/ اصول عملیه

بحث در اشکالات بر کلام شیخ انصاری بود.

اشکال سوم از شاگرد مرحوم نائینی بود که این کلیت ندارد و در جایی است که در ملاقی، معارض وجود داشته باشد، اصلها با هم تعارض می کنند و ساقط می شوند و اجتناب از ملاقی هم لازم می شود.

بعد جواب مرحوم نائینی داده شده که این در جایی است که اصلی که معارض با اصل در ملاقی شده، با اصلی که مسبب برای طرف دیگر است موضوع آن از بین نرفته باشد اما اگر موضوع از بین رفته باشد، دیگر اصلی در طرف دیگر نیست که با اصل در طرف ملاقی درگیر باشد.

مثلا دو ظرف غذا است که یکی سفید و دیگری سیاه و یقین داریم که هر دو غذا پاک است و خوردن آن حلال بعد قطره ای خون به یکی از این دو ظرف رسید، حال علم اجمالی دارم که غذای یکی از دو ظرف نجس و حرام است و اصالت الطهاره در هر دو ظرف جاری می شود و تساقط می کنند و اصالت الحل که در واقع مسبب از طهارت باشد جاری می شود و این اصل در طرف ملاقی با طرف دیگر تعارض می کنند و تساقط می کنند و باید اجتناب شود و مرحوم نائینی فرمودند این حرف در جایی است که اصل مسبب از طرف دیگر ملاقی، با سقوط اصل الطهاره از سببها، موضوعش باقی باشد تا جاری شود و فرض این است که با سقوط اصل در سبب (طهارت)، موضوع مسببش که حلیت باشد از بین رفت. اما اگر موضوع ملاقی از بین نرود، اصل در آن جاری می شود و معارضی هم ندارد.

ثمّ أفاد الاستاذ محقق المیلانی (ره): أنّ هذا الجواب الذی افاده الاستاذ محقق المیلانی متینٌ جدّاً کما لا یخفی.

إن قلت ما الفرق بین وحدة الموضوع و تعدّده؟

قلت : أنّ التعارض بینهما حیث کان باعتبار المؤدی فعند وحدة المؤدی و المجعول یسقط تمام الاصول فی فرض وحدة مجعولها مع التعارض مع غیرها و لو کان بعضها سببیّاً و بعضها مسبّبیّاً مثل قاعدة الطهارة و استصحاب الطهارة فی طرف واحد مع کون الاستصحاب سبباً لها و هذا بخلاف تعدّد مجعولها حیث أنّه مع التعدّد لا یسقط جمیع الاصول بل خصوص أصل السببی.

ان قلت: چه فرقی است بین وحدت موضوع با تعدد موضوع که فرمودند اگر موضوع سبب با مسبب دو چیز باشند، اشکال سوم وارد است اما گر موضوع سبب با مسبب یک چیز باشد، اشکال سوم وارد نیست؟

قلت: فرق امکان دارد این باشد که بعد از سقوط استصحاب طهارت، در صورت یکی بودن موضوع در سبب و مسبب، دیگر موضوعی باقی نمی ماند تا اصل جاری شود و با اصل در ملاقی تعارض کند، اما اگر چنانچه موضوع دو تا بود یکی مربوط به سبب و دیگری مربوط به مسبب، با رفتن موضوع سبب با تعارض اصل، موضوع مسبب باقی است و اصل در آن جاری می شود.

منها روایة فی فروع الکافی «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ وَقَعَتْ فَأْرَةٌ فِي خَابِيَةٍ فِيهَا سَمْنٌ أَوْ زَيْتٌ فَمَا تَرَى فِي أَكْلِهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَأْكُلْهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ الْفَأْرَةُ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ أَنْ أَتْرُكَ طَعَامِي مِنْ أَجْلِهَا قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّكَ لَمْ تَسْتَخِفَّ بِالْفَأْرَةِ وَ إِنَّمَا اسْتَخْفَفْتَ بِدِينِكَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْمَيْتَةَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ».[1]

اشکال چهارم: روایتی که تهذیب نقل می کند که از این روایت استفاده شده که فرمایش مرحوم شیخ که اجتناب از ملاقی لازم نیست، مخدوش است.

راوی می گوید کسی نزد امام باقر آمد و سوال کرد موشی در ظرف بزرگی که در آن روغن یا روغن زیتون بود، آیا می توان از آن استفاده کرد یا خیر؟ حضرت فرمودند: از این روغن استفاده نکن، سائل گفت: موش کمتر از این است که بخاطر آن این روغن را بیرون بریزم. حضرت فرمودند: تو برای یک موش استخفاف قائل نشدی، اما به دینت استخفاف قائل شدی، چون خداوند میته را از هر چه که باشد، حرام کرده است چه موش باشد و چه غیره و چه بزرگ باشد و چه کوچک.

از این روایت استفاده شده که فرمایش مرحوم شیخ که اجتناب از ملاقی لازم نیست، مخدوش است.

 


[1] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص420.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo