< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حکم ملاقی / تنبیه چهارم / تنبیهات / متباینین/ اصالت الاشتغال/ اصول عملیه

بحث در فرمایش منتقی بود راجع به نجاست ملاقی.

بیان شد که ثبوتا چهار وجه دارد:

وجه اول و سوم، در جلسه قبل رد شد.

«الاول: ان المستفاد من ملاحظة اعتبار الرطوبة فی الانفعال و اعتبار العصر فی التطهیر و عدم کفایة مجرد النضح مع عدم النص علیه بالخصوص... و تعلیل البعض الحکم فی تلک الموارد بالسرایة العرفیة و عدمها مع عدم التزامهم بالسرایة الحقیقیة جزما... کون الملحوظ فی الاجتناب عن النجس هو نظر العرف ایضا و لا یخفی ان العرف یری ان الاجتناب عن ملاقی القذر من شئون الاجتناب عن نفس القذر و لو تعددت الوسائط... فایکال الامر فی النجاسات الشرعیة الی النظر العرفی یستلزم ثبوت نظره فی القذارات الصوریة فیها».[1]

اما وجه دوم: وجه دوم این بود که یک حکم بیشتر نیست و آن هم حکم طرف علم اجمالی است که اجتناب از آن لازم است و منشاء آن هم علم اجمالی اول است و اجتناب از ملاقی هم که امر مسلمی است، به خاطر این است که اجتناب از آن، از شئون اجتناب از طرف علم اجمالی است، یعنی اجتناب از طرف علم اجمالی زمانی متحقق می شود که از ملاقی هم اجتناب شود.

می فرمایند: این وجه، با دو تقریبا اثباتا ثابت می شود:

تقریب اول: از بعضی از موارد استفاده می شود که در باب اجتناب از نجس، نظر عرف ملاک است، مثل اینکه در باب انفعال از نجاست، رطوبت معتبر است، یعنی اگر نجاستی به دست ما برخورد کرد، زمانی دست ما نجس می شود که یا دست رطوبت داشته باشد یا نجس و الا اگر هر دو خشک باشند، نجاست، به دست سرایت نخواهد کرد.

یا مثلا اگر پارچه ای نجس شد و برای تطهیر آن اقدام شد، با پاشیدن آب روی این پارچه، پاک نخواهد شد و زمانی این پارچه پاک می شود که آب داخل این پارچه وارد شود و بعد با فشار دادن، آب از آن خارج شود.

در اینجا نص خاصی بر فشار دادن نداریم اما می فرمایند در این مورد و نظائر آن، حکم شرعی، منوط به این است که گفته شود نجاست، عرفا سرایت کرده است یا عرفا سرایت نکرده است.

از این گونه موارد که زیاد هست و ما فقط دو مورد را به عنوان شاهد بیان کردیم، معلوم می شود که ملاک، نظر عرف است و دلیل خاصی ندارد.

منتقی می فرماید: از اینکه در انتقال نجاست رطوبت لازم است و از اینکه در تطهیر پارچه نجس، آب پاشیدن کافی نیست و فشار لازم است در حالی که نصی ندارد، معلوم می شود این افراد می گویند دلیل نظر عرف است، یعنی از این موارد استفاده می شود که عرف، اجتناب از ملاقی قذر را از شئون خود نجس و قذر می داند اگرچه چند واسطه خورده باشد. مثلا اگر یک مقدار خون باشد و دستم به خون خورده و لباسم به دستم خورده باشد، عرف می گوید اجتناب از خون در زمانی است که از همه اجتناب کنید، هم از خون، هم دست، هم لباس و...

حال وقتی در ملاکات شرعیه، ملاک نظر عرف بود، در قذارات صوریه هم ملاک نظر عرف است.

پس در باب اجتناب علم اجمالی منجز، عرف می گوید این علم اجمالی زمانی امتثال می شود که هم از طرف علم اجمالی و هم از ملاقی اگرچه متعدد باشد، اجتناب شود.

در نتیجه اجتناب از ملاقی، از شئون اجتناب از طرف علم اجمالی است و الا اگر از اطراف علم اجمالی اجتناب شود اما از ملاقی اجتناب نشود، به علم اجمالی عمل نشده است.


[1] منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج5، ص150.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo