< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه دوم / اقل واكثر / اصالت الاشتغال/ اصول عملیه

بحث در طریق اولی بود که مرحوم آخوند بیان فرمودند که دو امر داریم، یک امر عام که شامل ذاکر و ناسی هر دو می شود و یک امر خاص که مخصوص ذاکر است.

اشکالاتی شده است که گفته شد شاید وارد نباشد.

نعم یبقي ما اشار الیه محقق النائیني في الفوائد من الاشكال علیه وهو عدم دلالة ذاك الخطاب المختص بالذاكر بارتباط هذا الجزء ببقیة اجزاء العمل المامور بها بالامر المشترك فلا یكون الاخلال به عمدا موجبا لبطلان سائر الاجزاء بل یدل علی وجوب الجزء فلیكن من قبیل الواجب في ضمن واجب الاخر بلا ارتباط بینهما.

مرحوم نائینی اشکالی بر این طریق اول می کنند: متعلق امر عام در طریق اول، عمل ناقص است، مثلا عمل به نماز بدون جلسه استراحت و این عمل برای ناسی تمام است اما برای ذاکر، این عمل ناقص است و یک جزء آن که جلسه استراحت باشد، به توسط امر دوم بیان می شود. پس چیزی که مامور به ناسی است که مثلا نماز بدون جلسه استراحت باشد، با یک امر بیان شده و آن امر عام باشد و آنچه که مامور به ذاکر است، با دو امر بیان شده است: یکی امری عام و یکی امر مخصوص به خودش. حال اشکال این است که مفاد امر مخصوص به خود ذاکر این است که برای ذاکر، جلسه استراحت واجب است اما این اعم از این است که این جلسه جزء نماز است یا یک واجب مستقلی در بین نماز می باشد و شما می خواهید اثبات کنید که امر به ذاکر، جزء بودن جلسه استراحت را ثابت می کند در حالی که اعم است و امکان دارد واجب مستقل باشد و یا جزء باشد.

این مثل این است که کسی نماز می خواند و فرد بالغ و عاقل به او سلام می کند، می گویند در اثناء نماز باید جواب سلام را بدهد که این می شود واجب در واجب. حال در جلسه استراحت هم مثل جواب سلام است که بر تو که ذاکر هستی، واجب است این کار را بکنی و نمی گوید جزء نماز است.

و لكنه (ره) اجاب عنه «بان الارتباطیة بین الاجزاء تنشاء من وحدة الملاك القائم بمجموع الاجزاءفرب ملاك لایمكن ان یستوفی بخطاب واحد بل یحتاج الی خطابین... ولایكون لوحدة الخطاب وتعدده دخل بارتباطیة الاجزاء وعدم الارتباطیة».[1]

خود مرحوم نائینی از این اشکال جواب می دهند: آنچه که اجزاء نماز را به یکدیگر ربط می دهد و آنها را در تحت یک امر و یک حکم قرار می دهد، وحدت خطاب نیست که بگوئیم اگر امر یکی بود، اجزاء متعلق این امر به هم مربوط است و اگر دو تا بود، به هم مربوط نیست، بلکه آنچه که اجزاء عمل را به هم ربط می دهد، وحدت ملاک است که اگر ملاک یکی بود، اجزاء عمل چه کم و چه زیاد، اجزاء یک عمل است و اگر ملاک دو تا بود، اجزاء هم، اجزاء دو عمل خواهد بود. چون هر ملاکی یک اقتضاء و یک اثری دارد. پس اگر چنانچه ملاک یکی باشد، اجزاء این عمل به یکدیگر ربط پیدا می کنند و وقتی که یکی بود، دیگر فرقی نیست بین اینکه اجزاء مرکب با یک امر بیان شود یا با دو امر بیان شود. چون ربط بین اجزاء و عدم ربط، تابع وحدت امر و تعدد آن نیست، بلکه تابع وحدت ملاک و تعدد ملاک است. ملاک اگر یکی بود، اجزاء به هم مربوط است اگرچه هر جزء با یک امر بیان شود و در ما نحن فیه از همین قبیل است، مثلا نماز بر شخص ناسی 9 جزء دارد چون ملاک بر همین است و نماز شخص ذاکر 10 جزء دارد چون ملاک متوقف بر همین ده جزء است.

پس امر ذاکر به جزء مخصوص به خودش، بیان کننده این است که جلسه استراحت جزء است نه اینکه خارج از جزء باشد.

و الحاصل صحة بیان الاول من الكفایة ثبوتا ویحتاج الی دلیل اثباتا كما ثبت الدلیل في الصلوة.

حاصل مطلب: طریق اول که مرحوم آخوند بیان کردند که خطاب عام باشد و مامور به عمل ناقص باشد، اما برای ذاکر یک دلیل خاصی آمده و جزء مشکوک را واجب کرده است، این طریق ثبوتا قابل تصور است و انقلاب موضوع هم لازم نمی آید اما اثباتا نیاز به دلیل دارد و در نماز این دلیل وجود دارد بخاطر حدیث لا تعاد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo