< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:جزء لا بشرط اصطلاحی است

بحث در این بود که اگر جزئی از اجزاء عبادات اضافه شد، مثلا سوره را دوبار خواند، مرحوم آخوند فرمودند این هم داخل در اقل و اکثر است، چون شک می کنیم عدم سوره دوم، قید برای سوره اول است یا خیر و این دوران بین اقل و اکثر است.

اشکال شد که به سوره دوم، زیادی صدق نمی کند.

اقول: مع عدم امکان تصویر وجه ثالث ثبوتا کما تقدم التصریح به جلسة 27/11/97 عن محقق النائیني فلابد من تصویر فرض ثالث وهو اللا بشرط الاصطلاحي الراجع الی رفض القیود بمعنی اللابشرط من حیث الزیادة وعدمها قبال لا بشرط الوحدة و التعدد.وببیان آخر یکون لا بشرط علی قسمین:1. لا بشرط من حیث الزیادة وعدمها.2. لا بشرط من حیث الوحدة والتعدد.

منتقی فرمودند اصلا جای این اشکال نیست، چون منشاء اشکال اینکه به سوره دوم زیادی صدق نمی کند، فرمایش مرحوم شیخ است که فرموده اند جزئی که جزءِ دیگری بر آن اضافه می شود، نسبت به جزء اضافی یا بشرط لا است و یا لا بشرط است و در هر دو صورت، زیادی صدق نمی کند.

منظور شیخ از لا بشرط، لا بشرط اصطلاحی است نه غیر اصطلاحی در حالی که آقایان گفته اند غیر اصطلاحی است و لذا اشکال می کردند.

ثم افاد المنتقی: «ان محل الكلام في بطلان الصلاة (مثلا) بزيادة الجزء هو هذا الفرض (لا بشرط الاصطلاحی) خاصة دون الفرضين الأولين ، لما عرفت من عدم تصور الزيادة فيهما».[1]

اقول: اما بشرط لا فواضح واما لا بشرط من حیث الوحدة والتعدد فلان الجزء هو الطبیعة الصادقة علی الواحد وعلی المتعدد كلما یوتی به من الافراد یكون مقوما للجزء لا زائدا علیه لصدق الجزء علی المجموع فلا تتصور الزیادة فیه ایضا وهذا بخلاف وجه الثالث لابشرط الاصطلاحی اذ الجزء فیه عبارة عن ذات العمل مثل السورة وصرف وجودها فلا دخل لتكراره وعدمه فی جزئیته ولایكون التكرار مضرا بجزئیته مثل الاول ولا دخیلا مثل الثانی وفی هذا الفرض تتصور زیادة الجزء لتحققه بصرف الوجود فالاتیان به ثانیا یكون زیادة له.

منتقی در ادامه حرف دیروز می فرمایند: محل بحث ما در زیادی سوره، لابشرط اصطلاحی است نه لا بشرط غیر اصطلاحی یا بشرط لا، چون آن سوره که جزء نماز است، نسبت به سوره دوم، اگر به شرط لا باشد، سوره دوم موجب زیادی که نیست بلکه موجب نقیصه صلات می شود و باعث از بین رفتن جزء نماز می شود. چون سوره ای که بعد از حمد جزء نماز است، عبارت است از سوره بدون تکرار و بدون سوره بعدی.

پس جزء نماز، مرکب از دو بخش است، یکی خود سوره، یکی عدم اضافه شدن سوره دیگر.

این دو بخش اگر با هم بودند، سوره ای که بعد از حمد، جزء نماز است، محقق می شود، اما اگر دو بخش نبود یا یک بخش فقط بود، جزء نماز اتیان شده است، چون اگر مقید به قید، قیدش نباشد، خود مقید هم نیست، پس اگر بعد از سوره، بشرط لا باشد، سوره دوم زیادی که نیست بماند، بلکه موجب از بین رفتن جزء سوره اول می شود و قطعا نماز باطل می شود. و اگر نسبت به سوره دوم، لا بشرط غیر اصطلاحی باشد، بازگشتش به این است که آنچه که بعد از حمد به عنوان سوره، جزء نماز است، خصوص یک سوره نیست بلکه طبیعت سوره است و طبیعت سوره با چند سوره هم می سازد و نماز صحیح است و سوره دوم را نمی توان گفت زیادی است. پس سوره دوم، زیادی سوره که نیست بماند، بلکه مکمل نماز است.

پس بر سوره دوم زیادی صدق نمی کند چه سوره اول نسبت به سوره دوم بشرط لا باشد یا لا بشرط غیر اصطلاحی است.

پس همان اشکالی که بر آخوند شده که بر سوره دوم، زیادی صادق نیست چه سوره اول بشرط لا باشد، چه لا بشرط، همینجا است که اگر سوره اول بشرط لا باشد یا لابشرط غیر اصطلاحی باشد، به هیچ عنوان به سوره دوم زیادی گفته نمی شود اما اگر گفتیم سوره اول نسبت به دوم، لا بشرط اصطلاحی است که برگشت آن به عدم القید است، معنایش این است که جزء نماز، صرف الوجود است و با آمدن سوره دوم، زیادی صادق است و داخل در اقل و اکثر است.

پس نتیجه اشکال این است که مراد مرحوم شیخ مشخص نشده است.

به بیان دیگر، سوره ای که بعد از حمد، جزء نماز است، یا طبیعت سوره است یا مصداقی از طبیعت است، اگر طبیعت بود، سوره دوم و سوم، زیادی سوره نیست، اما اگر جزء نماز، مصداق طبیعت بود، یکبار سوره جزء نماز، نسبت به دوم بشرط لا بود، زیادی نیست و نقیصه است و اگر لا بشرط بود مرکز بحث است که زیادی صادق است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo