< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حدیث ( لا تعاد)

وجه الخدشه فیها ما تقدم من عدم شمول _اعادة_ صورة العمد فلا یمکن قبول ما افاده من اطلاق الطائفه الاولی.وکذا في ما افاد في_ لاتعاد_ اولا لابد من تبدیل کلمة_بالاخلال السهوی بالاخلال لعذر.ثانیا بالنسبة الی عدم شمول لا تعاد للعمد نقول بل لمکان مادة _العود و الاعادة_ و هو مقدم علی الظهور الذی ادعاه لحدیث لا تعاد لو کان ذاک الظهور للقرینة او السیاق.

بیان شد که از گذشته وجه خدشه در کلام مصباح معلوم می شود.

چه اینکه قبلا بیان شد که اعاده، شامل صورت عمد نمی شود، وقتی گفتیم نماز اعاده شود، این شامل جایی که خلل در نماز عمدا واقع شده باشد، نمی شود.

پس اینکه مصباح فرمود طائفه اولی از روایات اطلاق دارد و شامل صورت عمد می شود، این حرف قابل قبول نیست، چون در طائفه اولی، کلمه اعاده است و این کلمه جلوی اطلاق من زاد را می گیرد و من زاد اختصاص به جایی پیدا می کند که زیادی عن عمد نباشد و بلکه عن سهو یا عن عذر باشد.

بعد ایشان نسبت به لا تعاد فرمودند که لا تعاد اختصاص به صورت سهو دارد و به حکم ظهور لا تعاد می گوئیم شامل عمد نمی شود، این فرمایش هم مخدوش است، بلکه باید گفت که لا تعاد اختصاص به صورت عذر دارد چه سهو باشد و چه غیر سهو باشد.

و اینکه فرمودید لا تعاد به حکم ظهور این حدیث شریف، شامل عمد نمی شود، این هم قابل خدشه می باشد، چه اینکه ما هم قبول داریم که لا تعاد شامل عمد نمی باشد، اما نه بخاطر ظهورش، بلکه بخاطر خود ماده عود و اعاده که از لا تعاد فهمیده می شود و خود این ماده شامل عمد نمی باشد، ولی ظهوری که شما ادعا کردید که بخاطر ظهور است، ممکن است این ظهور بخاطر قرینه خارجیه یا به خاطر سیاق کلام باشد و این دو بعد از ماده می باشند، چه اینکه ظهور از اوصاف لفظ است و رتبه ماده قبل از ظهور است و خود ماده اعاده با عمد نمی سازد، در نتیجه نوبت به ظهور نمی رسد.

و اما المقام الثاني (نسبة حدیث لا تعاد مع سائر الروایات):

حاصل ما افاده في تقدیم لا تعاد علی بعضها لکونه اظهر و تقدیم لا تعاد علی بعضها الاخر مثل «من زاد في صلوته فعلیه الاعادة» ومثل « اذا استیقن انه زاد في» بدون کلمة رکعة وعدم تعارض بین الحدیث وبین بعضها الثالث مثل «لکل زیادة ونقیصة تدخل علیک تسجد سجدتی سهو» لعدم التنافي بین عدم الاعادة وبین لزوم سجدة السهو.

اما مقام دوم: نسبت حدیث لا تعاد با سایر روایات

قبلا گفتیم که مرحوم آقای میلانی در روایت می گویند بحث ما در دو مقام است، مقام اول فقه الحدیث بود که بیان شد.

مقام دوم، نسبت حدیث لا تعاد با سایر روایاتی است که در باب زیادی به آنها استناد شده است.

در مقام دوم، حاصل کلام مرحوم آقای میلانی این است که بعضی از روایاتی که در این مبحث عنوان شد، بر لا تعاد مقدم است، بخاطر اظهریت آنها از لا تعاد و باز لا تعاد بر بعضی دیگر از آن روایات مقدم است مثل روایاتی که می گوید «من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة» که بدون رکعت آمده است.

و بین لا تعاد با طائفه سوم (لکل زیادة ونقیصة تدخل علیک تسجد سجدتی سهو)، هیچ تعارضی نیست و هر کدام مربوط به یک جهتی هستند و اختلاف و درگیری ندارند. لا تعاد می گوید اعاده نمی خواهد اما این روایات می گوید سجده سهو انجام بده و این تنافی ندارد.

ومثل ما تتضمن کلمة_رکعة_ لعدم شمول حدیث (لا تعاد) مورد الرکعات مثل «اذا استیقن انه زاد في الصلوة المکتوبة رکعة» ومثل «من اتم في السفر یعید لانه زاد في فرض الله» مضافا الی کونه اظهر من لا تعاد.

والوجه في عدم شمول لا تعاد زیادة الرکعة سهوا هو کون سوقه بالنسبة الی الاجزاء فقط لا الاعم منها ومن الرکعات.

و همچین اگر در حدیث من زاد، کلمه رکعت باشد، لا تعاد با آن تعارضی ندارد، چون لا تعاد در جزء است و در رکعات نمی باشد و شامل نقصان رکعت نمی باشد.

و همچین لا تعاد با روایات باب سفر (من اتم في السفر یعید لانه زاد في فرض الله) هم تعارض ندارد، چون لا تعاد شامل زیادی و نقصان رکعت نمی باشد.

پس از نظر نسبت سنجی، لا تعاد در یک طرف قرار می گیرد و سایر روایات سه دسته می شوند که یک دسته لا تعاد بر آنها مقدم است و یک دسته است که بر لا تعاد مقدم هستند، دسته سوم هم تنافی با لا تعاد ندارند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo