< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

90/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

بعد از تعطيلات بسيار و تأخير نزديك به آخر وقت امروز ولى امروز به واقع ترافيك جورى بود كه همين درب مدرسه وضعيَّت ترافيك گرفتار كننده بود ولى در هر حال درستش اين است كه پيش بينى ترافيك هم بشود با عذر خواهى عرض مى‌كنيم كه آخرين بحثى كه از فهرست مربوط به تفسير كلامى آيات شريفه قرآن در مباحث توحيدى مطرح شد اين بود كه از آيات شريفه به خوبى استفاده مى‌شود كه خداوند فاعل مختار است «وله أنْ يَفْعَل وله ألاَّ يَفْعَل» و اين مطلب به وضوح از آيات شريفه قرآن استفاده مى‌شود كه بخشى از آن آيه‌ها قرائت شد و تكرارش مناسب نيست فقط آيه‌اى كه ابتداء مى‌خواندم به مناسبت اينكه دنباله بحث گفته شود قرائت مى‌شود كه ﴿إِنَّ اللهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ﴾[2] و لغت مشيَّت و اراده و أمثال اين معانى را كه در قرآن كريم بررسى كنيم معنايى كه گفتيم به خوبى مشخّص است بالنَّتيجه اين چنين است كه به حقيقت ذات مقدَّس حضرت حقّ در ارتباط با هر چيزى اين چنين است كه «له أنْ يَفْعَل وله ألاَّ يَفْعَل».

و اين فاعل مختار بودن به معنايى كه عرض شد منافاتى با اين مطلب ندارد كه كار بر خلاف مصلحت هرگز انجام نمى‌شود، يعنى خداوند متعال كارى را كه در آن كار مصلحت نيست يا كارى كه در آن كار ظلم است هرگز انجام نمى‌دهد و به هيچ صورت آن‌چه را كه حكمت در آن نيست و يا ظلم و ستمى در آن هست از حضرت حقّ تحقّق‌پذير نيست ولى اين نه به اين معنی است كه نمى‌تواند بلكه مى‌تواند و انجام نمى‌دهد پس توانايى بر فعل و ترك حتّى در آن مواردى كه حتما هم فعلى را انجام نمى‌دهد به خاطر اينكه ظلم است، حتما انجام نمى دهد چون خلاف مصلحت كارى انجام نمى‌دهد حتما انجام ندادن با فاعل مختار بودنى كه «لَهُ أنْ يَفْعَل وَلَهُ ألاَّ يَفْعَل» منافاتى ندارد، مقصود از عبارتى كه مى‌گفتيم فاعل مختار است مشخّص است در مقابل هر مبناى ديگرى باشد كه اگر چنانچه به اين صورت فكرى باشد كه بايستى انجام بگيرد فعل و امكان ترك ندارد نه به جهتى كه گفتيم، الآن عرض شد از نظر اينكه مصلحت در آن هست كه انجام بگيرد و أمثال آن كه اشاره شد خير، به خاطر اينكه ذات در ارتباط با فعل است و فعلش در ارتباط با ذات او است و ذات او كه ازلى است، فعلش هم أزلى و بايد انجام بگيرد اگر مبنايى به اين صورت باشد آن مبنا مبنايى است كه با آنچه كه از اين آيات صريحه واضحه قرآنى استفاده مى‌شود سازگار نیست، اين مطلبى است كه در جلسات قبل هم به صورتى گفته شد در ارتباط با اين مطلب كه حالا فرصتى هم نيست بحث را تمامش مى‌كنيم با اين چند كلمه تا ان‌شاءاللّه‌ باز از هفته آينده مسأله ديگرى در ارتباط با مسائل توحيدى كلامى قرآن كريم مطرح شود.

به اينجا مى‌رسيم كه فاعليّت حضرت حقّ در ارتباط با خلقت فاعل بالإِرادة است او كه «لَهُ أنْ يَفْعَل وَلَهُ ألاَّ يَفْعَل» يعنى ^إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ%[3] ^إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَديدٍ%[4] در ارتباط با اراده او است آن‌چه كه انجام مى‌شود، مشيَّت او و مشيّت او هم محدثه است كه در رواياتمان هم فراوان اين مطلب آمده «خَلَقَ اللهُ الْمَشِيَّةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ‌ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيَّة»[5] مختصرى تغييرى در عبارت ممكن است باشد ولى مطلب همين است وهم چنين «الْمَشِيَّةُ مُحْدَثَة»[6] فراوان گفته شده است اراده، مشيَّت بر اين مبناى وحيانى به وضوح استفاده مى‌شود كه صفت فعل است از صفات فعل الهى است و بالنتيَّجه خلقت در ارتباط ‌با اراده حضرت حقّ است همين طور كه اين آيه‌هايى خوانديم دلالت مى‌كند همين كه الآن خوانده شد ^إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَديدٍ% ^إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ% كه فراوان است، خلقت در ارتباط با اراده است.

بنابراين به بياناتى اگر برخورد كرديم كه خلقت در ارتباط با اراده نيست و در ارتباط با اراده بودن مشكل دار و صحيح نيست آن مبنا مبنائى است كه از اين آيات شريفه‌اى كه گفتيم آن مبنا استفاده كه نمى‌شود كه هيچ بلكه بر خلافش استفاده مى‌شود پس با توجّه به آن‌چه كه گفتيم، فاعل فاعل بالأرادة است نه آنكه ذات علّت باشد بلكه اراده‌اش علّت خلقت است آن‌وقت اين تعبير ديگر تعبير مناسبى نيست كه در نهايه صفحه 163 اين تعبير گفته شده و اين تعبير با آن‌چه كه گفتيم سازگار نيست و ان‌شاءاللّه‌ تفصيل بيشترى به خاطر اينكه فرصت گذشته است براى جلسه بعد باشد و حالا اين بحث البتّه معطلَّش شديم بحث خوبى است يعنى بحثى است كه جا دارد مقدارى مبسوط‌تر صحبت شود و آن عبارت اين است در صفحه 163 نهاية الحكمة «فقد تحصل من جميع ما تقدم أن المعلول يجب وجوده عند وجود العلة التامة» و ذات مقدَّس ذاتش علّت تامّه است نه با اراده، اراده اصلاً به معناى اينكه صفت فعل باشد اصلاً وجود ندارد اراده عين علم است، علم هم عين ذات است بر اين مبنا نتيجه اين مى‌شود كه نفس ذات مقدَّس علّت تامّه است و بايستى معلول تحقّق پيدا كند آن‌وقت می‌فرمایند «وبعض من لم يجد بدا من إيجاب العلة التامة لمعلولها» اگر يك كسى مى‌بيند كه بله علّت كه تامّه شد از معلولش كه منفكّ نمى‌شود ذات مقدَّس حضرت حقّ هم كه علَّت تامّه است چه جورى بخواهد جورش كند كه نگويد كه ذات مقدَّس حضرت حقّ علّت تامّه‌اى است كه يجب معلول تحققّ پيدا كند قائل به اراده شده آن‌وقت می‌فرمایند اين حرف باطل است «وبعض من لم يجد بدا من إيجاب العلة التامة لمعلولها قال ب‌أن علة العالم هي إرادة الواجب» همين كه قرآن داد مى‌زند ^إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ% ^إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ% بيست تا آيه در اين رديف است، اگر كسى چنين بگويد كه «قال بأن علة العالم هي إرادة الواجب دون ذاته ( تعالى ) . وهو أسخف ما قيل في هذا المقام»[7] ما مى‌خواهيم بگوئيم كه همين كه ايشان فرمودند «أسَخفُ ما قيل» أصحُّ ما قيل است، نصّ آيات شريفه است ان‌شاءاللّه‌ توضيحش براى بعد.

 


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - سوره حج: 18.
[3] - سوره یس: 82.
[4] - سوره فاطر: 16.
[5] - التوحيد (للصدوق) ص148 باب صفات الذات و صفات الأفعال.
[6] - التوحيد (للصدوق) ص147 باب صفات الذات و صفات الأفعال.
[7] - نهایة الحکمة، ص163 المرحلة الثامنة فی العلة و المعلول، الفصل الثالث في وجوب وجود المعلول عند وجود علته التامة و وجوب وجود العلة عند وجود معلولها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo