< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

94/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/مقام سوم(ادله وجوب) /آیات

خلاصه مباحث گذشته:

بعد از بررسی مناقشات عام استدلال به آیه 110 سوره آل عمران، اینک به بررسی مناقشات خاصه می پردازیم.

مناقشه خاصه تقریب اول

در تقریب اول گفته شد که از ارداف«تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» با «تومنون بالله» که از اوجب واجبات است فهمیده می شود که این فریضه مانند ایمان به خدا از واجبات است.

این تقریب ناتمام است زیرا

الف) عدم دلالت ارداف بر وجوب

ارداف هیچ گونه دلالت و ظهوری بلکه هیچ گونه اشعاری بر هم سنخی در مطلوبیت و وجوب ندارد بلکه هیچ اشکالی – عقلا، عرفا و شرعا- در ذکر صفات مختلف با هم در وجوب و استحباب اما مهم که نشان دهنده بزرگی و مدح موصوف بوده، در کنار هم وجود ندارد. در کتاب وسنت موارد متعددی از این قبیل داریم مثل «اغسل للجمعه و الجنابة » که با یک صیغه مشترک هم به واجب وهم به مستحب امر شده است.

آیه 17 سوره آل عمران:

«الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار»

صبر در واجبات[1] ، صدق و بعض افراد انفاق از واجبات بوده و در کنار استغفار در سحر که از مستحبات بوده ذکر شده است.

آیه 112سوره توبه:

«التائبون العابدون الحامدون الصالحون الراکعون الساجدون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله و بشر المومنین»

آیه 5 سوره تحریم:

«عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَ أَبْكَاراً »

ثیبوبت و بکارت و برخی از افراد عبادت از واجبات نیست اما در کنار آنها ذکر شده است.

ب) واجب شرعی نبودن ایمان به خدا

با پذیرش دلالت ارداف باز استدلال ناتمام است زیرا اصل ایمان به خدا از واجبات شرعیه نبوده و مستلزم دور است البته مراتب عالیه ایمان به خدا می تواند از واجبات شرعیه باشد.به عبارت دیگر اصل ایمان به خدا از اوجب واجبات عقلیه بوده و از باب شکر منعم و دفع ضرر محتمل فحص از وجود خدا و ایمان به او عقلا واجب است. بنابراین نهایت چیزی که ارداف بر آن دلالت خواهد داشت لزوم عقلی این فریضه است.

مناقشه خاصه تقریب دوم

در تقریب دوم گفته شد که هر چند در آیه مبارکه دوال بر وجوب مثل صیغه و ماده امر به کار نرفته است اما جملات خبریه آن در مقام انشاء است مثل یعید الصلوة، یسجد سجدتی السهو

در مقام انشاء بودن جملات خبریه در آیه به سه نحو قابل بیان است:

تقریب دوم به بیان اول

«کنتم خیر امة اخرجت للناس» در مقام انشاء است یعنی کان فرموده است«کونوا خیر امة» و جملات«تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»«تومنون بالله» از جملات اخباری و وصفی هستند.

مناقشات

این بیان تمام نیست زیرا

الف) عدم استعمال جمل خبریه در مقام انشاء

برخی مثل مرحوم نراقی در مستند الشیعه، استعمال جمل خبریه در مقام انشاء بعث و طلب را قابل التزام نمی دانند.

ب) دلالت جمل خبریه در مقام انشاء بر بعث نه وجوب

هر چند بسیاری از بزرگان استعمال جمل خبریه در مقام انشاء بعث و طلب پذیرفته اند. چراکه هم در روایات وهم در عرف و لغت های مختلف چنین استعمالی وجود دارد اما تنها بر اصل بعث و طلب دلالت دارد و دلالتی بر وجوب ندارد.

ج)دلالت برخی از جمل ماضیه در مقام انشاء بر وجوب

هر چند بسیاری از بزرگان مثل مرحوم آخوند و شهید صدر امکان دلالت جملات خبریه بر وجوب را پذیرفته و برای آن مناشی چون اقربیت به معنای خبریه و مقدمات حکمت ذکر کرده اند اما مرحوم نائینی در اجود التقریرات این ویژگی را تنها برای جملات فعلیه مضارعیه یا فعلیه ماضیه جزاییه – اذا قهقه اعاد صلوته - قایل است.

شهید صدر فرمایش مرحوم نائینی را اینگونه نقد کرده اند:

«فلا ينبغي الإشكال في استعمال فعل الماضي في الطلب من دون سياق الشرط أيضا كما في قولك (غفر اللَّه لك أو رحمك اللَّه أو عافاك اللَّه) نعم لا إشكال في عدم اطراده في مقام الطلب فلا يقال صليت أو صمت بل يقال تصلي و تصوم و السر في ذلك ان الطلب الحقيقي لا يناسب فعل الماضي الّذي يدل على الفراغ عن تحقق الفعل و مضيه بخلاف الدعاء نعم إذا ما قلب الماضي إلى المضارع بإيقاعه في سياق الشرط أصبح مناسبا مع مقام الطلب الحقيقي. و كالماضي الجملة الاسمية من حيث النكتة التي أشرنا إليها»[2]

علی ای حال چه فرمایش مرحوم نائینی و چه فرمایش شهید صدر را بپذیریم برای جمله «کنتم خیر امة» ظهوری در انشاء نخواهد داشت.

تقریب دوم به بیان دوم

آیه شریفه ابتدا با جمله خبریه «کنتم خیر امة» آغاز می شود و بعد از آن به وسیله جمله خبریه، به این فریضه و ایمان به خدا بعث می کند. در حقیقت با جمله خبریه «کنتم خیر امة» زمینه را برای بعث آماده می کند.

مناقشات

این بیان نیز ناتمام است زیرا

الف) انکار ظهور انشا به خاطر احتفاف بما یصلح للقرینیة

جملات «تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»«تومنون بالله» در مقامی آمده که صلاحیت برای وصفیت و حالیت را دارد لذا با این احتفاف، ظهوری برای انشا پیدا نمی کند.

ب) ظهور جملات در وصفیت

این جملات منسلخ و منقطع از قبل خود نیستند بلکه در واقع وصفیت این جمل برای جمله قبل، منسبق به ذهن و متبادر عرفی است. به عبارت دیگر ظهور این جملات در اخبار است.

ج) روایت

در تفسیر علی بن ابراهیم، روایتی- علی فرض صحته- بود که این جملات را وصف می دانست.

تقریب دوم به بیان سوم

هر سه جمله در مقام انشاء باشند لذا هر دو بیان گذشته در این جا وجود دارد البته با اشکالات بیان شده، ناتمامی این بیان نیز واضح می گردد.

مناقشه خاصه تقریب سوم

در تقریب سوم گفته شد که محبوبیت و مطلوبیت این فریضه از آیه مبارکه فهمیده می شود پس تا مادامی که ترخیصی ا زجانب شارع احراز نشود باید عقلا و عقلائیا به آن عمل کرد.

مناقشه آن در جلسات گذشته گذشت.

 


[1] وسائل الشيعة؛ ج‌3، ص: 489 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ قَاسِمٍ الصَّيْقَلِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرِّضَا ع أَنِّي أَعْمَلُ أَغْمَادَ السُّيُوفِ- مِنْ جُلُودِ الْحُمُرِ الْمَيْتَةِ فَتُصِيبُ ثِيَابِي فَأُصَلِّي فِيهَا- فَكَتَبَ ع إِلَيَّ اتَّخِذْ ثَوْباً لِصَلَاتِكَ- فَكَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع- أَنِّي كَتَبْتُ إِلَى أَبِيكَ ع بِكَذَا وَ كَذَا فَصَعُبَ عَلَيَّ ذَلِكَ- فَصِرْتُ أَعْمَلُهَا مِنْ جُلُودِ الْحُمُرِ الْوَحْشِيَّةِ الذَّكِيَّةِ فَكَتَبَ ع إِلَيَّ كُلُّ أَعْمَالِ الْبِرِّ بِالصَّبْرِ- يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَإِنْ كَانَ مَا تَعْمَلُ وَحْشِيّاً ذَكِيّاً فَلَا بَأْسَ.
[2] بحوث فی علم الرجال ج2 ص57.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo