< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

96/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر مراتب قلبی و یدی /مفهوم شناسی مراتب /امر به معروف

خلاصه مباحث گذشته:

بحث، در تفاسیری بود که برای مرتبه‌ی قلبی بیان شده، هفت تفسیر بیان شد. از جمله شهید در «دروس» عدم رضایت قلبی را تکلیفی جدا از امر به معروف دانسته بودند[1] .

 

تفسیر هشتم: نفس اظهار کراهت

تفسیر هشتم، نفس اظهار کراهت است اگرچه در قلبش کراهت نداشته‌باشد.

صاحب جواهر فرموده: «و ظاهر المنتهى و ما تسمعه من المتن أنه إظهار الكراهية[2] »، محقق در «شرائع» فرموده: «و يجب دفع المنكر بالقلب أولا كما إذا عرف أن فاعله ينزجر بإظهار الكراهية و كذا إن عرف أن ذلك لا يكفي و عرف الاكتفاء بضرب من الإعراض و الهجر وجب و اقتصر عليه.[3] » ، مرحوم احسایی هم فرموده: صورت خود را عبوسانه نشان بدهد. «و مراتب الإنكار في الابتداء القلب كالمقاطعة، و إظهار الكراهية، و تغيير عادة التعظيم و الملاقاة، و التعبيس في الوجه[4]

از فقهای معاصر هم مرحوم محقق حکیم در «منهاج الصالحین» فرموده‌اند: «الأولى: الإنكار بالقلب، بمعنى إظهار كراهة المنكر، أو ترك المعروف، إما بإظهار الانزعاج من الفاعل، أو الاعراض و الصد عنه، أو ترك الكلام معه، أو نحو ذلك من فعل أو ترك يدل على كراهة ما وقع منه.»[5] محقق خوئی هم همین را فرموده[6] ، و شهیدصدر هم همین مطلب مرحوم حکیم را تقریر و امضا کرده ‌است.

تفسیر نهم: بغض مرتکب معصیت

طبق تفسیر نهم، مرتبه‌ی قلبی این است که باید نسبت به عاصی بغض داشته باشد. فیض کاشانی در «مفاتیح الشرائع» فرموده:

«للإنكار مراتب: أولها بالقلب و هو أن يبغضه على ارتكاب المعصية[7] ». در نسخه های دیگر، و در ادامه عبارت دیگری دارد یه این تعبیر که «و هو البغض فی الله المأمور به فی السنة المطهرة[8] :یعنی این مرتبه از انکار قلبی همان وظیفه ای است که در روایات به عنوان حبّ و بغض فی الله از آن تعبیر شده است.

تفسیرهای ترکیبی

برخی از فقها، برای تبیین مرتبه‌ی قلبی، چند عنصر را با هم ترکیب کرده‌اند:

تفسیر دهم: اعتقاد به وجوب معروف و عدم‌ رضایت نسبت به معصیت

طبق این تفسیر، مرتبه‌ی قلبی، ترکیب از دو چیز است: اعتقاد به این که مأمور، واجب را ترک کرده، و ثانیاً در قلبش هم راضی به این کار نباشد. بعضی مثل علامه در «قواعد» عنصر عدم رضایت را به کراهت تغییر داده اند[9]

تفسیر یازدهم: کراهت نسبت به معصیت و تصمیم بر انکار آن

طبق این تفسیر، مرتبه‌ی قلبی، دو عنصر دارد: کراهت‌داشتن نسبت به قبیحی که انجام شده، و این که عزم داشته باشد که هر وقت ممکن شد، امربه‌معروف کند. مرحوم ابوالصلاح حلبی فرموده‌اند: «فيقتصر على ما يختص القلب من كراهية القبيح و العزم على إنكاره متى تمكن منه.[10] ». از آنجائی که ایشان «قلب» را مرتبه‌ی اول قرارنداده‌است، به وسیله عبارت «فیَقتصر» فرموده: باید این کارها را بکند، اگر نشد، باید اقتصار بر این وظیفه نماید.

تفسیر دوازدهم: اعتقاد به وجوب و دعا از درگاه خدا برای هدایت گناهکار

علاوه بر اعتقاد به وجوب یک واجب، می‌بایست از خدای متعال بخواهد تا زمینه هدایت تارک آن را فراهم آورد. مرحوم فاضل مقداد بنا بر تلقی جناب صاحب جواهر قائل به این نظریه هستند و میفرمایند «الاعتقاد بالوجوب و الحرمة، مع الابتهال إلی الله تعالی فی إهداء العاصی[11] »، اما با مراجعه به تنقیح مرحوم فاضل مقداد در می یابیم که که اساسا ایشان مرتبه قلبی را در زمره مراتب امر و نهی قبول نداشته‌اند لکن میفرمایند اگر کسی بخواهد مرحله قلبی را بپذیرد، می‌بایست با ابتهال الی الله جمع نماید.

ایشان میفرماید بین اصحاب در تفسیر مراتب نهی از منکر اختلاف است. البته علامه در صدد حل این اختلاف و پایین آوردن آن تا حد یک نزاع لفظی بوده لکن اختلاف حقیقی است «للأصحاب في ترتيب كيفيات الإنكار عبارات: ما قاله المصنف و اختاره العلامة عبارة الشيخ يجب أولا باللسان ثم باليد ثم بالقلب عبارة سلار و هو يترتب باليد أو لا فان لم يمكن فباللسان فان لم يمكن فبالقلب[12]

ایشان در ضمن اولین اشکال (از مناقشات جهارگانه) به مرحوم علامه میفرمایند: اگرچه انکار قلبی تکلیفی مستقل از امر و نهی است لکن اما اگر خواستیم آنرا به امر به معروف الحاق و نهی از منکر الحاق نمائیم، باید لااقل این «ابتهال» را به آن اضافه کنیم چراکه به خاطر مشابهت امر به معروف ونهی از منکر با این کار (کراهت نفسانی با دعا برای محقق نشده معصیت) در غایت (محقق نشدن معصیت در خارج) میتوان با مسامحه به عنوان مرتبه ای از امر و نهی به شمار آورد

«و فيه نظر: أما أولا- فلان اعتقاد الوجوب ليس من الأمر و النهي في شي‌ء، و التقسيم‌ لمراتب الأمر و النهي فلا يكون القلب منهما. على أن نقول: اعتقاد الوجوب لا يكفي في وظيفة القلب، بل وظيفته الابتهال الى اللّه بقلبه أن يوفق ذلك الشخص و يهديه الى فعل المعروف و الانتهاء عن المنكر حتى يكون له مدخل في الأمر و النهي و ان لم يكن منهما.»[13] .

البته عده ای اشکال نموده اند که برای تصحیح این الحاق، میبایست اظهار کراهت بدان اضافه شود نه دعا و ابتهال از خداوند.

تفسیر سیزدهم: تضرع و عدم رضا و اعتقاد به قبح

محقق اردبیلی در مجمع الفائده نهی از منکر قلبی را مرکب از سه رکن دانسته اند:

    1. اراده ایجاد معروف و ترک منکر

    2. عدم رضایت به تحقق معصیت

    3. اعتقاد به قبح نحقق معصیت

«و الحاصل ان المرتبة الأولى بالحقيقة، هو إظهار الكراهة على النحو الذي تقدم: و يجب إرادة إيجاد المعروف و ترك المنكر و عدم الرضا بعدم الأول و فعل الثاني بالقلب، مع اعتقاد قبحهما.[14] »

تفسیر چهاردهم: انزجار قلبی و طلب

مرحوم امام در تحریرالوسیله فرموده‌اند: آمر و ناهی باید کاری کنند که دو مطلب فهمیده شود: یکی انزجار قلبی و دیگر اینکه از آن عاصی طلب کند که ترک معصیت نماید: «القول في مراتب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر؛ فان لهما مراتب لا يجوز التعدي عن مرتبة إلى الأخرى مع حصول المطلوب من المرتبة الدانية بل مع احتماله. المرتبة الأولى- أن يعمل عملا يَظهر منه انزجاره القلبي عن المنكر، و أنه طلب منه بذلك فعل المعروف و ترك المنكر[15] » البته این کاری که باید بکند، مراتبی مانند چشم بستن، عبوسی، چهره د رهم کشیدن، روی برگرداند، ترک مراوده و... دارد: «و له درجات كغمض العين، و العبوس و الانقباض في الوجه، و كالاعراض بوجهه أو بدنه، و هجره و ترك مراودته و نحو ذلك[16]

نکته مهم اینکه با توجه به این طلب محقق شده در رفتار، الحاق آن به مراتب امر به معروف مسامحه هم ندارد.

 

اگرچه در مفهوم شناسی مراتب نهی از منکر قلبی به همین تعداد اکتفامی‌کنیم، اما با جستجو در عبارات فقها به تفاسیر دیگری هم پیدا شود. دیدن کلمات فقها بعضاً موجد سرنخ‌های جدیدی شده تا متفطّن مطالب تازه‌ای شویم.

تفسیر مرتبه‌ی لسانی

مرتبه‌ی لسانی معلوم است، ولی این مرتبه اصنافی از قبیل نصیحت و وعظ و امر و نهی دارد.

تفسیر مرتبه‌ی یدی

ید دو تفسیر دارد:

    1. امر و نهی به وسیله اعمال قدرت که مشهور همین معنی را در نظر گرفته اندو قهراً قائل به انواع و اصناف، و ترتّب در هر دو هستند.

    2. اسوه شدن و الگوسازی برای افراد مختلف با رعایت واجبات و ترک محرمات . مانند بانویی که در عین فعالیتهای اجتماعی و درسی مراعات حجاب و پوشش را می‌کند تا الگویی برای همسالان خود باشد. در جلسات گذشته شیخ طوسی را به عنوان قائل بدین تفسیر ذکر نمودیم. ایشان فرموده همین اولین مرحله امر به معروف ونهی از منکر است و اصلا تا این کار تاثیر دارد باید بدان اکتفاء نمود

برای بررسی این فصل ابتدا باید دو بحث را بررسی کنیم:

بحث اول این است که: امربه‌معروف آیا انواع دارد؟ مشهور فقها فرموده‌اند: بله انواعی دارد. به نظر صاحب مبانی منهاج الصالحین امر به معروف و نهی از منکر انواع ندارد و تنها یک نوع است؛ زیرا معنای امر و نهی روشن است و بر قلب با همه تفاسیرش نهی صادق نیست حتی اگر مظهری هم داشته باشد. نهی نسبت به مرتبه قلبی صحت سلب دارد. مثلاً اگر نذر کرده‌ باشد که می‌خواهد هیچ وقت امر و نهی نداشته باشد، آیا با چهره در هم کشیدن، حنث نذر کرده است؟ فاضل مقداد هم مرتبه قلبی را از مراتب امر به معروف و نهی از منکر ندانست.

همچنین مرتبه یدی هم با هر دو تفسیرش امر و نهی نیست. لذا امر به معروف تنها منحصر در لسانی است و نوع دیگری ندارد.

بله؛ امر و نهی قلبی و یدی هر دو واجب هستند؛ اما نه به عنوان امر به معروف؛ بلکه ممکن است تکالیف دیگری باشند.

بحث دوم این است که: چند نوع است که ان شاء الله در جلسه بعدی پی خواهیم گرفت.

 


[9] و يجبان بالقلب مطلقا، و أقله اعتقاد وجوب ما يتركه، و تحريم ما يفعله، و عدم الرضا به/ قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام‌، حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى‌، ج1، ص525.
[13] - همان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo