< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

97/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مراتب امربه‌معروف (تکالیف قلب / تفسیر دهم: ابتهال / روایات دعا)

خلاصه مباحث گذشته:

در تکلیف قلب نسبت به گناه صادر از دیگران، به تفسیر دهم رسیدیم: ابتهال؛ با تضرع، دعاکنیم که خداوند شخص گناهکار را گناهش بازدارد. دلیل مرحوم فاضل مقداد که فرموده بود: «چون یک حالت قلبیِ صرف، امربه‌معروف نیست، پس باید دعایی هم به آن ضمیمه کنیم تا تسبیباً امربه‌معروف کرده‌باشیم.» را نپذیرفتیم. استدلال به روایات حقوق هم تمام نبود. بحث امروز ما، استدلال به روایات دعاست؛ از روایات «دعا» آیا می‌توانیم تفسیر دهم را استفاده کنیم؟

 

0.0.0.0.1طریق دوم: روایات دعا

روایات دعا، سه طایفه است:

طایفه‌ی اول، روایاتی است که آثار و کیفیت دعا را بیان می‌کنند. این طایفه، ربطی به بحث ما ندارد و لذا این طایفه را بررسی نمی‌کنیم.

طایفه‌ی دوم، روایاتی است که امر به دعا می‌کند، پس به اطلاقش شامل دعا برای اخوان هم می‌شود.

طایفه‌ی سوم، روایاتی است که به خصوصِ دعای برای اخوان امرفرموده‌است.

0.0.0.0.1.1طایفه دوم: امر به دعا

روایات بسیاری داریم که امرکرده‌اند دعاکنید؛ مثل «وَ عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ»[1] که به اطلاقش شامل دعا برای دیگران هم می‌شود. بعضی شرّاح احادیث هم این اطلاق را از این روایات فهمیده‌اند؛ مثلاً مرحوم ملاصالح مازندرانی در شرح «کافی» در ذیل هین روایت فرموده‌است: «علیکم بالدعاء لأنفسکم و لأخیکم»، پس ایشان از این روایت اطلاق فهمیده‌است.[2]

بعضی جواب‌هایی که در روایات سابق گفتیم، نظیر همان جواب‌ها در این روایات هم وجود دارد:

0.0.0.0.1.1.1مناقشه اول: عدم شهرت وجوب دعا

یکی از جواب‌ها این بود که حضرت امام فرمودند: چنین حقوقی از جمله دعاکردن اگر واجب بود، به خاطر «کثرت ابتلاء» مشهور می‌شد، ولی می‌بینیم که حتی متشرعینِ شدیدالعنایت به شرع هم خودشان را موظف نمی‌دانند که برای همه دعاکنند و لذا «وجوب دعا برای همگان» معهود از شریعت و متشرعه نیست، پس دعاکردن برای دیگران واجب نیست.

0.0.0.0.1.1.2مناقشه دوم: احتمال معتدٌّبه وجود قرینه، مانع اطلاق است

آن مبنای شهیدصدر و محقق همدانی، در غایت متانت است؛ که در مواردی که شواهدی باعث می‌شود احتمال عقلایی معتدٌّبه بدهیم که شاید قرائن حافّه‌ای به این کلام بوده که مانع انعقاد اطلاق می‌شده و مخاطبین ائمه اطلاق نمی‌فهمیده‌اند، در این موارد، اصالت عدم قرینه جاری نشده مقدمات حکمت تمام نبوده و درنتیجه اطلاق منعقد نمی‌شود.

در مانحن‌فیه دو قرینه آوردیم برای ابداع چنین احتمالی: اولاً صاحب جواهر فرموده: احدی فتوا به وجوب ابتهال نداده‌است؛ در طول تاریخ فقط یک نفر پیداشده که با توجیهی که نپذیرفتیم، چنین فتوایی داده‌است.[3] ثانیاً همان فرمایش حضرت امام: اگر واجب بود، باید آشکار می‌شد، پس باید قرینه‌ی حافه‌ای وجود داشته که متشرعه از این روایات «وجوب» نمی‌فهمیده‌اند.

در جواب اول گفتیم: دعاکردن اصلاً واجب نیست. در جواب دوم می‌گوییم: واجب است ولی اطلاقی ندارد تا این وجوب شامل همه‌ی موارد بشود.

0.0.0.0.1.2طایفه سوم: دعا برای اخوان

فقط به یکی دو روایت برخوردکردم که به دعای برای اخوان امرکرده‌است.

جامع احادیث شیعه باب 9 حدیث 27 از مستطرفات ابن ادریس: «عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ؛ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ. يَقُولُهَا ثَلَاثاً.»[4] .

برتری این طایفه بر طایفه‌ی سابق، این است که در استدلال به این طایفه، برای شمول «دعا» برای «اخوان»، نیازی نیست تمسک به اطلاق کنیم؛ چون منطوق این روایت درباره‌ی «دعا برای اخوان» است.[5]

0.0.0.0.1.2.1مناقشه اول: ضعف سند

این روایت، مرسل است؛ چون ابن‌ادریس (م598هـ.ق.) سند خودش را به ابن‌قولویه نفرموده.

بین ابن‌قولویه (معاصر صدوق) تا حمران[6] بن اعین (اصحاب امام باقر و امام صادق) هم ارسال وجود دارد.

ممکن است ارسال اول را جواب بدهیم؛ اخبار ابن‌ادریس محتمل الحس و الحدس است. در این صورت، با ضمیمه‌کردنِ این کبری که: «با اخبار محتمل الحس و الحدس از کسانی که در آن زمان بوده‌اند، معامله‌ی اخبار حسی کنیم.»[7] این ارسال قابل حل است. اما ارسال دوم را نمی‌شود جواب داد؛ ابن‌قولویه نگفته: «حمران گفت» که بگوییم: اسناد جزمی است، بلکه گفته: «از حمران نقل شده که گفت»، لذا اسناد ابن‌قولویه جزمی نیست.[8]

مناقشه‌ی دوم بماند برای جلسه‌ی آینده، إن‌شاءالله یکشنبه.


[1] - الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌8، ص: 4.
[2] - البته باید دقت بشود که: اولاً آیا «علیکم بالدعاء» در مقام بیان هست؟ یا در مقام ترغیب به اصل دعاست؟ ثانیاً بر فرض اگر در مقام بیان باشد، خصوص دعا برای اخوان ثابت نمی‌شود، بلکه با دعا برای خود هم ساقط می‌شود. پس اگر من دیدم کسی گناهی کرد، و دعاکردم که خودم به آن گناه مبتلانشوم، امر «علیکم بالدعاء» را امتثال کرده‌ام. و ثالثاً امری که بالاطلاق شامل افراد متعددی می‌شود، به اولین امتثال ساقط می‌شود. مقرر.
[3] - و أغرب من ذلك زيادة الابتهال الذي لا مدخلية له في الأمر بالمعروف، بل لا قائل بوجوبه. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 376.
[4] - السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى؛ ج‌3، ص: 637.
[5] - البته دقت بشود امری که بالاطلاق شامل افراد متعددی می‌شود، به امتثال اول ساقط می‌شود؛ مثلاً اگر مولا گفت: «أکرم عالماً»، بالاطلاق شامل تمام علما می‌شود، ولی اکرام اولین عالم باعث می‌شود اکرام علمای دیگر واجب نباشد. پس اگر کسی فقط یک بار برای برادر دینی‌اش دعاکرد و مثلاً یک صلوات فرستاد، پس از آن، وقتی با گناهی مواجه می‌شود، ابتهال نسبت به آن واجب نیست. مقرر.
[6] - نسخه‌ای که استاد داشتند، «حَمدان بن اعین» بود و لذا گفتند مجهول است، ولی نسخ موجود در نرم‌افزار «جامع فقه» حُمران است. استاد ابتدای جلسه‌ی بعد فرمودند که تمام نسخ دیگر (غیر از جامع احادیث شیعه) «حمران» است و لذا ظاهراً «حُمران» صحیح است. مقرر.
[7] - البته محقق خوئی، بعضاً در این کبری اشکال می‌کنند، ولی بعضی جاها اشکال نکرده چنین ارسالی را قادح ندانسته‌است.
[8] - جمله‌ی اخیر را استاد در ابتدای جلسه‌ی بعد در پاسخ به اشکال یکی از فضلای درس فرمودند. مقرر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo