< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

97/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مراتب امربه‌معروف (مرتبه‌ی لسانی/ شروط تذکر لسانی غیرآمرانه / مرتبه سوم: اعمال قدرت)

خلاصه مباحث گذشته:

در مرتبه‌ی لسانی، به این نتیجه رسیدیم که تذکر لسانی غیرآمرانه واجب است؛ یا اطلاقات ادله‌ی امربه‌معروف شاملش می‌شود، و یا تحت چهارده عنوان دیگر واجب است.

 

0.0.1شرایط امربه‌معروف در صنف لسانی غیرآمرانه

یک بحث مهم دیگر، این است که اگر ما موظف به این عناوینی هستیم که امربه‌مروف لسانی آمرانه و غیرآمرانه از مصادیق آن عناوین است، آیا شروط امربه‌معروف، در سایر مصادیق این عناوین هم جاری است؟ مثلاً آیا وجوب وعظ هم مشروط به عدم ضرر است؟

0.0.1.1اگر معنای عرفی امربه‌معروف وسیع باشد

اگر حرف صاحب جواهر را زدیم که امر به معنای «وادارکردن» است، واضح است که شروط امربه‌معروف شامل تمام اصناف مرتبه‌ی لسانی هم می‌شود.

0.0.1.2اگر امربه‌معروف فقط شامل «امر» است

اما اگر گفتیم امربه‌معروف فقط شامل امر لسانی می‌شود، برای بررسی این شروط باید به ادله‌ی آنها مراجعه کنیم:

0.0.1.2.1احتمال تأثیر

در شرط «احتمال تأثیر» عمده دلیل‌مان «لغویت» بود؛ اگر اثر نداشته باشد و شارع واجب کند امربه‌معروف کنیم، شارع کار بی‌اثر و لغوی را واجب کرده‌است. این دلیل اینجا هم جاری می‌شود و درنتیجه وجوب امربه‌معروف غیر آمرانه هم مشروط به «احتمال تأثیر» است.

ولی دلیل بر این شرط اگر نصوص می‌بود، با توجه به این فرض که امربه‌معروف فقط شامل «امر» است، امربه‌معروف لسانی غیرامری، مشروط به این شرط نبود.

0.0.1.2.2عدم ضرر

در شرط «عدم ضرر» چون به «لاضرر» و «لاحرج» تمسک کردیم، یا گفتیم: ادله‌ی احکام از ضرر خصوصاً ضررهای بالا انصراف دارد، این دلایل اینجا هم جاری است و درنتیجه وجوب امربه‌معروف غیر امری هم مشروط به عدم ضرر است.

اما اگر مستند این دلیل، ادله‌ی امربه‌معروف می‌بود، حسب الفرض که امربه‌معروف فقط شامل «امر» است، امربه‌معروف لسانی غیرامری، مشروط به این شرط نبود.[1]

0.1مرتبه یدی یا اعمال قدرت

بعضی بزرگان از نوع سوم امربه‌معروف، تعبیرکرده‌اند به «مرتبه‌ی یدی» یا «اِعمال قدرت». «ید» هم کنایه از «قدرت» است؛ وقتی دیدیم اخم‌کردن و تذکر لسانی اثر ندارد، باید اعمال قدرت کنیم.

0.1.1دلیل بر وجوب این مرتبه

آن بحثی که در نوع دوم بود، در نوع سوم هم هست:

0.1.1.1اثبات وجوب از طریق اطلاقات امربه‌معروف

طبق برداشت صاحب جواهر که مراد از امر، حمل‌الغیر است، واضح است که برای اثبات این مرتبه می‌توانیم به اطلاقات امربه‌معروف تمسک کنیم.

0.1.1.2اثبات وجوب از طریق عناوین دیگر

اما اگر کسی گفت: «امر عرفاً شامل تذکر غیرلسانی نمی‌شود، و شارع هم حقیقت شرعیه‌ای جعل نکرده که امربه‌معروفِ در لسان شارع به معنای اعمی باشد، و قرینه‌ای هم قرار نداده که مرادش اعم است.»، در این صورت برای اثبات وجوب این مرتبه نمی‌توانیم به اطلاقات امربه‌معروف تمسک کنیم و باید دنبال عناوین دیگری باشیم.

0.1.1.3اقسام این مرتبه

در یک استقرای اولیه، پانزده قسم به ذهن می‌رسد که بعضی از این عناوین در کلمات فقها نام برده شده، بعضی هم علی‌القاعده در استفتائات هست.

0.1.1.3.11- تألیم بدنی غیربالغ

الأول: التألیم البدنی غیر البالغ

قسم اول، آزار بدنی است به نحوی که دیه یا قصاص واجب نشود؛ مثل گوش پیچاندن. ولی اگر کبود یا قرمز بشود، دیه واجب می‌شود؛ مادری اگر عصبانی بشود و نیشگون سفتی از بچه‌اش بگیرد طوری که قرمز بشود، دیه بر او واجب می‌شود.[2]

این قسم را راحت‌تر از اقسام دیگر (که اجازه داشته باشیم به نحوی بزنیم که دیه یا قصاص واجب بشود)، قابل اثبات است؛ این قسم، قدر متیقَّن از ادله‌ی «صُکّوا بها جباهُهم» است.

0.1.1.3.22- تألیم بدنی بالغ

قسم دوم، تألیمی است که به حد دیه و قصاص هم برسد؛ مثلاً جرح بر او واردمی‌کند یا استخوانی از او را می‌شکند یا چشمش را کور می‌کند یا عضوی از او قطع می‌کند. اگر در حالت عادی کسی را به نحوی بزنیم که دیه یا قصاص واجب بشود، آیا می‌توانیم از باب امربه‌معروف او را آنطور بزنیم (و دیه و قصاص هم واجب نشود)؟

0.1.1.3.33- تمریض

قسم سوم، این است که کاری کند تارک معروف بیمار شود؛ مثلاً فلان میکروب را به جان او بیندازد تا چند روز بیمار شود. این قسم، از همان اقسام اعمال قدرت است.

0.1.1.3.44- حبس

قسم چهارم حبس است؛ چه در زندان، و چه در خانه. این قسم، در عبارات فقها هم هست.

0.1.1.3.55- مضائق

القسم الخامس: ایجاد بعض المضائق الاجتماعی او السیاسی او الاقتصادی او الرفاهی او التبلیغی

قسم پنجم این است که او را در تنگنا و ضیق قرارمی‌دهند؛ مثلاً مجلس تصویب می‌کند که هر کس فلان گناه را انجام دهد، حق فلان منصب سیاسی را ندارد، یا حق تبلیغ کالاهایش را ندارد یا بعضی امور رفاهی را نمی‌تواند انجام دهد.

0.1.1.3.66- تبعید

0.1.1.3.77- تصرف مالی

السابع: التصرف المالی بغیر تملکه او تغییره او تعییبه او تخریبه

قسم هفتم این است که در اموال عاصی تصرف مالی کند، اما نه در حدی که اموالش را مصادره کند یا تخریب کند یا عیبی به او واردکند؛ مثلاً می‌گوید: «تا دست از فروش این کالاها برنداری، مغازه‌ات پلمب است.»، یا ماشینش را توقیف می‌کند و می‌برد در جایی نگه می‌دارد. این قسم هم از موارد اعمال قدرت است.

بقیه‌ی اقسام إن‌شاءالله شنبه.


[1] - استاد شب‌زنده‌دار شرط «علم» و «اصرار» را بررسی نفرمودند. استاد در سال گذشته در شرط «علم» چهارده دسته دلیل را بررسی کردند و در تمام ادله‌ی لفظیه و غیرلفظیه مناقشه کردند الا سیره؛ گفتند: اگر امربه‌معروف مشروط به علم نبود، با توجه به کثرت ابتلاء، باید سیره بر آن شکل می‌گرفت، ولی سیره بر آن نیست، پس مشروط به علم است. این دلیل، در امربه‌معروف لسانی غیرآمرانه هم جاری است؛ سیره بر وجوب وعظ و تأدیب بدون علم شکل نگرفته، پس این عناوین هم مشروط به علم است. بنابراین این عناوین فقط در آن جایی واجب است که علم داشته باشیم، الا این که تحت عناوین دیگری مثل «اندراس شریعت» قراربگیرد. در شرط «اصرار» نتیجه این شد که این شرط، معنون در روایات نیست؛ صحیح این است که شرط وجوب، قیام حجت بر قصد و قدرت است. آن مناط، اینجا هم جاری است و درنتیجه وجوب تمام این چهارده عنوان هم مشروط به این شرط است. بنابراین تذکر لسانی غیر آمرانه مطلقاً مشروط به چهار شرط امربه‌معروف لسانی است اگرچه امربه‌معروف اصطلاحی نباشد. مقرر.
[2] - ‌یکی از فرزندان امام نقل کردند: یک بار در بچگی سفره که انداختند، دست کردیم توی ظرف ماست، امام زد روی دستم و دستم سرخ شد، فردای آن روز امام رفتند یک مقدار طلا (به‌اندازه‌ی دیه) گرفتند به ما دادند!.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo