< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

95/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

باسمه تعالی

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /حدیث سعه

تحقیق مساله

بحث در حدیث شریف سعه بود، همانگونه که بیان شد عنوان «سعه» موضوعی است که در روایات متعدده بیان شده است.

«عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‌ النَّاسُ‌ فِي‌ سَعَةٍ مَا لَمْ يَعْلَمُوا»[1] .

در این حدیث 5 عبارت وجود دارد که چون ممکن است هر کدام از آنها، روایت مستقلی باشد به همین دلیل باید هر کدام از این عبارات به صورت مستقل بحث شود.

نقل های مخلف حدیث سعهمتن اول: «الناس فی سعة مالایعلمون»

این متن توسط صاحب ضوابط الاصول مرحوم سید ابراهیم قزوینی[2] نقل شده است، ایشان این حدیث را در بحث برائت آورده است و می فرماید: «فی بعض النسخ او فی بعض الطرق عن الصادق علیه السلام الناس فی سعة مالایعلمون».[3]

مرحوم شیخ اعظم در رسائل -چاپی که حاشیه ملارحمة الله را دارد- نیز این حدیث را همینگونه نقل کرده است، البته ایشان این حدیث را مضمره نقل کرده ولی در چاپ کنگره آن را به صورت «فی سعة مما لم یعلموا» نقل کرده است.

متن دوم: «الناس فی سعة مما لایعلمون»

این متن را محقق اردبیلی«ره» در مجمع الفائده و البرهان ج3 ص430 نقل کرده است.

همچنین محقق عراقی«ره» در مقالات الاصول ج2 ص61 به صورت مضمره گفته: «قوله الناس فی سعة ممالایعلمون» و آن را مذیل به صلی الله علیه و آله و یا علیه السلام نکرده است[4] .

طبق این متن بخشی از مشکلات حدیث حل می شود که در ادامه بیان خواهد شد.

متن سوم: «الناس فی سعة مالم یعلموا»

برخی از نسخ نیز «ان الناس» دارند، این متن برخی اوقات از پیامبر صلی الله علیه و آله و برخی اوقات از امام صادق علیه السلام و برخی جاها نیز به صورت مضمره نقل شده است[5] .

نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله در عوالی اللئالی آمده است که ایشان در طرقی که به شهید دارد این حدیث را از نبی صلی الله علیه و آله نقل می کند؛

«وَ قَالَ النَّبِيُّ ص‌ إِنَّ النَّاسَ‌ فِي‌ سَعَةٍ مَا لَمْ يَعْلَمُوا»[6] .

همچنین در کتاب الشهاب فی الحکم و الآداب محدث بحرانی ص 7 از طبع حجری[7] این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است.

نکته: دو کتاب به نام الشهاب وجود دارد یک کتاب کتابی است که آقا جمال خوانساری آنرا شرح کرده است و مشتمل بر کلمات قصار است و از کتب عامه می باشد اما کتاب دیگر از محدث بحرانی«ره» است که در آن هزار روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله را نقل نموده است.

برخی بزرگان در انوار الاصول از اعیان الشیعه و تحف العقول نیز این حدیث را نقل کرده اند لکن با مراجعه معلوم می شود که این نقل اشتباه است.

و اما صاحب ضوابط الاصول این حدیث را از امام صادق علیه السلام نقل کرده است و سپس گفته در برخی از نسخ و طرق متن قبلی موجود است.

سید نعمت الله جزائری«ره» در شرح بر عوالی اللئالی[8] که محدث بحرانی در الدرر النجفیه آن را نقل می کند این روایت را از پیامبر و ائمه به صورت «عن النبی و الائمه علیهم السلام» نقل نموده است.

اما به صورت مضمره نیز بسیاری از بزرگان مثل محقق«ره» در معتبر، علامه«ره» در تذکره و منتهی، محقق قمی«ره» در قوانین و میر سید شفیع در قواعد الاصول[9] و نیز مرحوم شیخ انصاری بنابر نسخه کنگره این حدیث را نقل کرده اند.

متن چهارم: «الناس فی سعة مالم یعلموا حتی یعلموا»

این متن نیز از پیامبرصلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نقل شده است. فاضل نراقی در مناهج الاصول آن را از پیامبر صلی الله علیه و آله و ملا آقای دربندی[10] در خزائن الاصول آن را از ائمه علیهم السلام نقل کرده اند.

متن پنجم: «الناس فی سعة حتی یعلموا»

این متن نیز مروی از امیرالمومنین علیه السلام در کافی و محاسن می باشد.

بررسی متن اول

متن اول «الناس فی سعة ما لایعلمون» بود، همانطور که در جلسه قبل بیان شد «ما»ی موصول در این حدیث مردد بین «ما»ی موصوله و «ما»ی مصدریه زمانیه است، چون به لحاظ ادبی موصوله بودن آن واضح است ولی زمانیه بودن آن واضح نیست چون ممکن است گفته شود «ما»ی مصدریه اصلا بر فعل مضارع داخل نمی شود بلکه فقط بر فعل ماضی وارد می شود[11] و نیز ممکن است گفته شود «ما»ی مصدریه زمانیه بر مضارع نیز داخل می شود اگر چه نادر است و قرینه نیاز دارد و چه بسا در اینجا قرینه وجود داشته چون ممکن است حضرت، «سعه» را با تنوین قرائت کرده باشد به همین دلیل تردید وجود دارد و معیِّنی نیز وجود ندارد، بنابراین صحت استدلال مبنی بر این است که بنابر هر دو تقدیر استدلال تمام باشد.

بنابراین در اینجا ناچاریم که بر اساس هر دو احتمال(موصوله بودن و مصدریه بودن«ما») مساله را بررسی نماییم، در اینجا پنج نظریه از اعلام وجود دارد:

نظریه اول

این نظریه از شیخ اعظم«ره» است، ایشان می گوید چه «ما» موصول باشد و چه مصدریه زمانیه باشد دلالت بر برائت ندارد، یعنی برائتی که مورود ادله احتیاط نباشد از این حدیث استفاده نمی شود.

نظریه دوم

این نظریه محقق خراسانی«ره» در یکی از دو قولش است که در کفایه آمده است، ایشان می گوید این حدیث شریف بنا بر هر دو تقدیر دلالت بر برائت دارد.

نظریه سوم

این نظریه قول دیگر محقق خراسانی«ره» است که در حاشیه بر فرائد آن را بیان نموده است، ایشان در این نظریه می گوید بین «ما»ی موصوله و «ما»ی مصدریه زمانیه تفصیل وجود دارد به این معنا که اگر موصوله باشد دلالت بر برائت می کند پس با ادله احتیاط معارضه می کند اما اگر زمانیه باشد دلالت بر برائت نمی کند در نتیجه با ادله احتیاط معارضه نمی کند.

برخی دیگر از بزرگان از جمله محقق نائینی«ره»، محقق خویی«ره» و شیخنا الاستاد«ره» در دروس فی مسائل علم الاصول نیز این نظریه را قائل شده اند.

نظریه چهارم

این قول برعکس قول چهارم است یعنی اگر «ما»ی موصول مصدریه باشد دلالت بر برائت می کند و اگر موصوله باشد دلالت نمی کند. این نظریه از شهید صدر«ره» نقل شده اگر چه به نظر ما اشتباه نقل شده است.

نظریه پنجم

این نظریه از شهید صدر«ره» است و آن تفصیل به این است که علی التقدیرین(چه موصوله و چه مصدریه) این حدیث شریف دلالت می کند بر موردیه و علی الموردین دلالت نمی کند بر منشأیه که توضیح آن خواهد آمد.

بررسی نظریه اولی

تقریر فرمایش شیخ اعظم«ره» به دو گونه است:

تارتا فرمایش ایشان ناظر به همین حدیث است و تارتا ناظر به ادله احتیاط است.

اما با نظر به خود حدیث گویا شیخ می خواهد بگوید بنابر اینکه «ما» موصوله باشد معنای حدیث این می شود که مردم در سعه حکمی هستند که آن را نمی دانند و این حکم فقط حکم واقعی نیست بلکه حکم واقعی و متعلقاتش مراد است به این معنا که مردم در جایی که علم به حکم و بند و بیل آن ندارند در وسعت هستند درحالیکه ادله احتیاط برای حکم بند و بیل درست می کند و بنابر اینکه «ما» مصدریه باشد نیز معنای حدیث این می شود که مردم مادامیکه به حکمی و بند و بیل آن جهل دارند در وسعت هستند در اینصورت نیز ادله احتیاط برای حکم بند و بیل درست می کند، بنابراین از منظر شیخ اعظم«ره» ادله احتیاط با این حدیث تعارضی ندارند بلکه بر آن وارد می شوند یعنی موضوع این حدیث را وجدانا از بین می برند.

اما از آنجا که ممکن است گفته شود ظاهر این حدیث این است که اگر مردم فقط حکم واقعی را بدانند در سعه هستند بنابراین ادله احتیاط با این حدیث تنافی پیدا می کنند و نمی توان آنها را وارد بر این حدیث دانست، به همین دلیل با نظر به ادله احتیاط ممکن است مبنای مرحوم شیخ تقریر شود و آن اینکه در ادله احتیاط سه نظر وجود دارد:

نظر اول این است که ادله احتیاط حکم طریقی است و خودش مصلحت نفسی ندارد طبق این نظر حدیث رفع با ادله احتیاط سازگاری ندارد.

نظر دوم این است که ادله احتیاط مصلحت نفسی دارد و آن قوت اراده است، بنابراین وجوب آن نفسی است.

نظر سوم نیز این است که وجوب ادله احتیاط نفسی است اما ملاک و مصلحتی جز همان ملاک و مصلحت واقع را ندارد و احتیاط عبارت اخرای همان عناوین واقعیه است مثل اینکه به جای اینکه بگویی «اکرم زیدا» بگویی: «اکرم هذا الجالس»، طبق این نظریه ادله احتیاط همان حکم را به عنوان مشتبه الحکم روی واقع می آورد یعنی گاهی ممکن است بگوید: «لحم الخنزیر حرام» و گاهی نیز بگوید:«لحم الخنزیر المشتبه حرام».

بنابراین طبق این نظر وقتی ادله احتیاط به ما می رسد در حقیقت حکم واقعی به ما رسیده است در نتیجه بر حدیث سعه وارد می شود و موضوع آن را رفع می کند.

 


[1] - .مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌18، ص: 20
[2] -یکی از کتب ثلاثه قوانین، فصول و ضوابط که زمان های گذشته جزء کتب درسی حوزه بوده است، البته خود مولف کتاب ضوابط را خلاصه کرده و نام آن را نتایج گذاشته است.
[3] -اقول: مرحوم سید یزدی در شرح رسائل نقل دیگری را به کتاب ضوابط نسبت می دهد:«قال في الضوابط: و في‌ بعض‌ النسخ‌ أو في‌ بعض‌ الطرق‌ ما لم يعلموا بدل ما لا يعلمون»، حاشية فرائد الأصول، ج‌2، ص: 88.
[4] -اقول: در مقالات با چنین آدرسی چنین مطلبی نقل نشده است بلکه آنچه که در مقالات موجود در نرم افزار ثبت شده بدین شرح است:«و منها: قوله «الناس في سعة [ما] لا يعلمون»، مقالات الأصول، ج‌2، ص: 174.‌.
[5] -آیت الله استادی حفظه الله جزوه ای دارند که سال ها قبل در مجله نور علم، چاپ شده است ایشان در آن رساله در انحاء این حدیث تتبعی کرده است که قابل استفاده می باشد.
[6] - .عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‌1، ص: 424
[7] - اولین بار از شیخنا الاستاد مرحوم شیخ کاظم تبریزی شنیدیم که از این کتاب نقل حدیث می کردند.
[8] -هنوز چاپ نشده ولی در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی«ره» موجود است.
[9] -که گفته می شود تقریرات بحث استاد شیخ اعظم«ره» شریف العلمای مازندرانی«ره» بوده است.
[10] -که از معاصرین شیخ اعظم«ره» است و خود را اعلم از شیخ می دانسته، نقل شده روزی در صحن امیر المومنین علیه السلام با شیخ مواجه شد و گفت به صاحب این قبر من از تو اعلم هستم و شیخ نیز در جواب گفته بود منکر باید قسم بخورد نه مدعی.
[11] -همانطور که مرحوم صافی در تقریرات هدایه محقق خویی«ره» آن را نقل کرده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo