< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

97/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تنبیهات/تنبیه اول /برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته

مطلب پنجمی که در بیان محقق خراسانی«ره» در ضمن تنبیه دوم وجود داشت این بود که حسن احتیاط مشروط به این است که اختلال نظام رخ ندهد چه اختلال نظام در زندگی شخصی آن انسان پیش بیاید و چه اختلال نظام برای نوع انسان پیش بیاید و همچنین فرقی نیست بین اینکه اختلال نظام در اثر ضم احتیاط در موضوعات مختلف باشد و اینکه اختلال نظام در اثر احتیاط در یک موضوع باشد مثل اینکه اگر منصب خاصی را قبول نکند اختلال نظام در جامعه پیش می آید.

0.0.1وجه اشتراط حسن احتیاط به عدم اختلال نظام

نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که وجه این شرط چیست؟

دو بیان برای وجه اشتراط وجود دارد:

0.0.1.1بیان اول

اختلال نظام امری است که نزد شارع مبغوض و نزد عقل قبیح است و قبح و مبغوضیت آن به اندازه ای است که از هر مصلحت و مفسده دیگری قویتر است، پس در مواردی که احتیاط موجب تفویت این مصلحت اقوی می شود قطعا شارع راضی به آن نیست و نیز در صورت اختلال نظام به سبب احتیاط، عقل حکم به حسن احتیاط نمی کند و یا حسن احتیاط را درک نمی کند.

این بیانی است که معمولا بزرگان به این بیان می گویند حسن احتیاط مشروط به این است که اختلال نظام لازم نیاید.

0.0.1.2بیان دوم

محقق اصفهانی«ره» برای این شرط وجه دیگری بیان کرده است که خالی از قوت نیست و آن اینکه در موارد اختلال نظام عقل کشف می کند از اینکه مولا در این موارد حکمی که به داعی بعث و زجر باشد ندارد، چون اگر مولا یک حکم الزامی دارد که به داعی بعث و زجر آن را متوجه عبد کرده عبد باید حتی با احتیاط آن را امتثال نماید ولی در جایی که اختلال نظام لازم می آید کشف می شود که مولا حکم فعلی ندارد، برای توضیح این مطلب توجه به دو مقدمه لازم است؛

مقدمه اول این است که فعلیت حکم به این است که شارع حکمی را به داعی بعث در واجبات و حکمی را به داعی زجر در محرمات جعل نماید پس اگر این داعی وجود داشته باشد حکم فعلی می شود و اگر این داعی وجود نداشته باشد فقط یک صورت ظاهری از حکم جعل شده است.

مقدمه دیگر این است که شارع در جایی می تواند به داعی بعث یا زجر حکم کند که یک پشتوانه عقلی وجود داشته باشد و آن اینکه اگر مولا امر یا نهی کرد باید از او اطاعت نمود در اینصورت شارع می تواند با جعل حکم برای این حکم عقل موضوع درست کند و الا مولا نمی خواهد با جعل حکم تکوینا متعلق آن را محقق کند چون مستلزم جبر است و چون مولا می داند که در عقل چنین درکی است که باید از مولا اطاعت شود می گوید: «افعل» یا «لاتفعل» تا مکلف به سبب حکم عقل منبعث یا منزجر شود.

پس اینجا انبعاث یا انزجار مرتبط به این حکم عقلی می شود حال اگر عقل بگوید در جایی که اختلال نظام لازم بیاید امتثال لازم نیست چون موجب تفویت مصلحت اهم می شود در اینصورت مقدمات امتثال در نفس عبد وجود ندارد به همین دلیل ممکن نیست شارع امر به آن نماید.

پس در موارد اختلال نظام می دانیم که شارع اصلا خواسته ای از ما ندارد تا برای ادراک خواسته مولا احتیاط واجب باشد به خلاف بیان قبل که می گفتیم خواسته واقعی وجود دارد ولی به دلیل تفویت مصلحت اهم عقل احتیاط را حسن نمی داند؛

«إن نفس التكليف الواقعي- الذي يقتضي الجمع بين محتملاته الاخلال بالنظام- لا يبقى عليه فعلية الباعثية و الزاجرية، لا من حيث إنه يقتضي ما يخل بالنظام؛ لأن مقتضاه نفس متعلقه، و هو قطعا لا يخل بالنظام، بل الاخلال في تحصيل العلم بامتثاله، و ليس ذلك من مقتضيات نفس التكليف و لو بالواسطة، كما قدمنا شرحه في أوائل‌ دليل الانسداد.

بل من حيث إن العقل بعد ما لم يحكم بتحصيل العلم بامتثاله لا معنى لبقائه على صفة الدعوة الفعلية كما قدمناه هناك»[1] .

این بیان بیان عمیق و متینی است.

0.0.1.3اشکال محقق حائری به محقق خراسانی«ره»

شیخنا الاستاد آقای حائری«ره» در مبانی الاحکام به محقق خراسانی«ره» اعتراض می کند که شما که می گویید احتیاط حسن است و بعد آن را مشروط به عدم اختلال نظام می کنید آیا مرادتان حسن ذاتی است یا حسن فعلی؟ حسن ذاتی به این معناست که احتیاط صرف نظر از عوارض حسن است و حسن فعلی نیز به این معناست که احتیاط با توجه به جمیع جهات حسن است، حال اگر مراد از حسن احتیاط حسن فعلی باشد اشکالش این است که اولا مقصود از حسن احتیاط در اصول فقه، حسن ذاتی احتیاط است نه حسن از جمیع جهات، ثانیا حسن احتیاط فقط مشروط به عدم اختلال نظام نیست بلکه شروط دیگری نیز دارد مثل اینکه نباید احتیاط مزاحم با اهم دیگری باشد، اگر مراد حسن بالذات باشد نیز نباید حسن احتیاط مشروط به چیزی باشد پس نباید شرط عدم اختلال نظام ذکر شود؛

«و من ذلک یظهر ما فی عبارة الکفایة من الاختلال حیث قیّد الحسن بعدم لزوم الاختلال مع أنّ عدم الاختلال لایکون دخیلا فی حسنه الذاتی، بل هو من قبیل عدم المعارض، و إن کان المقصود حسنه الفعلی الثابت له من جمیع الجهات فلابد من التقیید بعدم تحقق مطلق المزاحم لاخصوص اختلال النظام»[2] .

0.0.1.3.1جواب اشکال فوق

شاید بتوان از محقق خراسانی«ره» دفاع کرد به اینکه فرق اختلال نظام با دیگر شروط این است که اختلال نظام باعث می شود که عقل حسن احتیاط را حتی بالذات درک نکند چون در صورتی که احتیاط موجب تفویت مصالح اهم دیگری شود نه عقل نه عقلاء و نه شرع هیچکدام حکم به حسن احتیاط نمی کنند اما اگر دو کار باشد که بین آنها تزاحم صورت گرفت و یکی از آنها حسن و دیگری احسن است عقل می گوید بهتر است احسن مقدم شود اما اگر حسن هم مقدم شود اشکالی ندارد.

همچنین گفته می شود در احکام عقلیه تزاحم نیست بلکه در احکام عقلیه نتیجه نهایی دیده می شود و بر طبق آن حکم می شود.

 


[1] - نهاية الدراية في شرح الكفاية، ج‌4، ص: 208.
[2] - .مبانی الاحکام فی اصول شرائع الاسلام، ج2، ص529

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo