< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

97/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تنبیه دوم /برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در تنبیه دوم مبنی بر اشتراط حسن احتیاط به عدم اختلال نظام بود.

مطلب ششم: تبعیض در احتیاط[1]

ششمین مطلبی که در این تنبیه مورد بحث قرار می گیرد این است که در صورت اختلال نظام آیا مطلقا حسن احتیاط از بین می رود یا اینکه موجب تبعیض در احتیاط می شود؟

در پاسخ به این سوال باید گفت قطعا مقصود از این شرط این نیست که در صورت اختلال نظام بالمرة دست از احتیاط برداشته می شود چون اگر بتوان کاری کرد که اختلال نظام پیش نیاید اما به اندازه امکان خواسته مولا امتثال شود عقل و شرع آن را حسن می بینند، پس در فرض اختلال نظام به سبب احتیاط تام، تبعیض در احتیاط همچنان حسن است.

حال در مقام تبعیض دو صورت کلی متصور است؛

صورت اول اینکه واقعه ویژه خاصه ای است که احتیاط در آنجا موجب اختلال نظام می شود در اینصورت روشن است که باید احتیاط در آن مورد ترک شود و به اندازه ای که اختلال نظام رخ ندهد اکتفا گردد.

صورت دوم این است که اختلال نظام از ضم احتیاط ها به یکدیگر پیش می آید مثل اینکه هم در مأکل، هم در مسکن، هم در ملبس و هم در بقیه امور زندگی احتیاط شود، در اینصورت برای تبعیض سه راه پیش رو می باشد؛

0.0.0.1راه های تبعیض در احتیاط

0.0.0.1.1راه اول: عمل به احتمالات بالاتر

راه اول این است که به حساب احتمال فقط مشی شود، یعنی هر جا احتمال بیشتری نسبت به حکم شرع وجود دارد همان را فقط مورد نظر قرار دهد مثلا از چیزی که مظنون الحرمة است اجتناب شود حتی اگر دلیل بر عدم حرمت آن وجود داشته باشد. و یا اگر ببیند در صورت اجتناب از مظنون و مشکوک اختلال نظام لازم نمی آید در اینصورت فقط موهومات را انجام بدهد ولی از مظنونات و مشکوکات اجتناب نماید.

0.0.0.1.2راه دوم: عمل به محتملات مهم تر

راه دوم این است که به محتمل ها بنگرد یعنی در مواردی که محتمل ها محتمل های مهمی است فقط از آنها اجتناب نماید اگر چه آن محتملات موهوم یا مشکوک باشد، مثلا مواردی که مربوط به فروج و دماء و حق الناس است احتیاط نماید اما در بقیه موارد احتیاط نکند.

0.0.0.1.3راه سوم: تلفیق احتمالات و محتملات

راه سوم این است که احتمال و محتمل را تلفیق کند یعنی آنجایی که محتمل مهم است و احتمال نیز بالاست احتیاط کند و مجرد موهومات و مشکوکات یا مجرد امور غیر مهم را کنار بگذارد و احتیاط نکند در اینصورت نیز اختلال نظام پیش نمی آید.

0.0.0.1.4راه چهارم: احتیاط حتی الاختلال

راه دیگر این است که از ابتدا محتمل یا احتمال مورد ملاحظه قرار نگیرد بلکه از ابتدا احتیاط انجام شود تا جایی که اختلال نظام لازم نیاید اما به محض اینکه منجر به اختلال نظام شد دست از احتیاط برداشته شود.

حال سوالی که در اینجا وجود دارد این است که از بین این چهار راه کدام راه بهتر است؟

محقق خویی«ره» فرموده راهی بهتر است که مکلف از ابتدا یک روش واحدی را انتخاب کند و بر اساس آن احتیاط نماید پس راه چهارم راه مورد قبولی نیست چون در روایات آمده است که عملی که بر آن مداومت شود بهتر است از عملی که در آن مداومت وجود ندارد همانطور که در اخلاق نیز توصیه بر استمرار بر عمل نموده اند.

در علوم نیز استمرار و مداومت مطلوب است مرحوم امام در نامه ای که به حاج سید احمد به هنگام ورود به درس خارج نوشته است فرموده: «در ابتدا در چند درس حاضر شو، هر کدام را که احساس کردی استفاده می کنی آن را انتخاب کن و بر آن مستمر باش».

حال محقق خویی«ره» می فرماید با توجه به مضمون روایات مبنی بر بهتر بودن مداومت بر اعمال، در احتیاط نیز مداومت بر یک روش بهتر است؛

«وبعبارة اخرى: كون الاحتياط الكلّي قبيحاً لاستلزامه اختلال النظام لا ينافي حسن التبعيض فيه، وللتبعيض طريقان:الأوّل: أن يختار الاحتياط في جميع الشبهات العرضية إلى أن ينتهي الأمر إلى اختلال النظام، فيترك الاحتياط رأساً وفي جميع الشبهات.

الثاني: أن يختار الاحتياط في بعض الأفراد العرضية دون بعض حتّى لا ينتهي الأمر إلى اختلال النظام أبداً. ولعل هذا الطريق الثاني أولى، لما ورد عنهم (عليهم السلام) من أنّ القليل‌ الذي‌ تدوم‌ عليه‌ خير من كثير لا تدوم عليه‌»[2] .

علت این سخن نیز این است که وقتی طبق یک روش احتیاط صورت می گیرد همیشه مکلف از آفات آن مصون می ماند مثل اینکه شخصی همیشه در ملبوسات احتیاط می کند چنین شخصی یقین می کند که از ناحیه ملبوسات دچار آفت نشده است.

مثال دیگری برای ترجیح اخذ به یک روش می توان زد و آن احتیاط در نماز است چون ممکن است کسی بگوید چون نماز عمود دین است به همین دلیل از اهمیت بالایی برخوردار است در نتیجه در فرض تبعیض در احتیاط، همیشه اخذ به احتیاط در نماز می شود تا احراز شود که همان نمازی که شارع آن را واقعا تشریع فرموده در طول زندگی امتثال شده است.

البته در کلام محقق خویی«ره» نسبت به این راه های چهارگانه که بیان کردیم برخی نقائص وجود دارد که با بیانی که ارائه شد آن نقائص تکمیل می گردد.

محقق خراسانی«ره» نیز در کفایه به تبعیض در احتیاط اشاره کرده و فرموده:

«كما أن الاحتياط الموجب لذلك لا يكون حسنا كذلك و إن كان‌ الراجح‌ لمن‌ التفت‌ إلى ذلك من أول الأمر ترجيح بعض الاحتياطات احتمالا أو محتملا فافهم»[3] .

از عبارت کفایه همه راه های فوق استفاده می شود، چون ایشان در فرض التفات به اختلال نظام گفته تبعیض در احتیاط به لحاظ احتمال یا محتمل ترجیح دارد این عبارت با سه راه اول تناسب دارد و راه چهارم را نیز در فرض عدم التفات می توان تصویر نمود به این معنا که اگر از ابتدا نداند که احتیاط منجر به اختلال نظام می شود آن قدر احتیاط کند تا به مرز اختلال نظام برسد در اینصورت از آن به بعد حسن احتیاط برداشته می شود.

0.0.0.1.5اشکال به قید«لمن التفت الی ذلک» در عبارت کفایه

لکن نکته ای که باید به آن توجه نمود این است که در صورتی که از ابتدا التفات به اختلال نظام نداشته خودش دو صورت دارد؛ صورت اول این است که پس از مدتی که احتیاط کرد و به مرز اختلال نظام رسید ممکن است ملاحظه کند و ببیند که اگر مثل سابق احتیاط کند اختلال نظام پیش می آید اما اگر از این به بعد طبق یکی از سه روش تبعیض در احتیاط کند اختلال نظام پیش نمی آید در اینصورت نیز اینگونه نیست که مطلقا حسن احتیاط برداشته شود.

صورت دوم این است که حتی اگر یک احتیاط دیگر کند اختلال نظام پیش می آید که در اینصورت مطلقا حسن احتیاط برداشته می شود و باید احتیاط را ترک نماید. بنابراین قید «لمن التفت الی ذلک من اول الامر» که در کفایه ذکر شده وجهی ندارد و باید اصلاح شود.

0.0.1اشکال به حسن احتیاط: منافات برخی از روایات با حسن احتیاط

استدراکی از مطلب اول در حسن احتیاط وجود دارد که در اینجا ذکر می گردد، در مطلب اول مرحوم شیخ و بزرگان دیگر فرموده بودند در حسن عقلی و شرعی احتیاط هیچ اشکالی نیست، لکن روایاتی وجود دارد که ممکن است ادعا شود با حسن احتیاط منافات دارند.

شیخنا الاستاد آقای حائری«ره» در بحث استصحاب مطلبی را در مجلس درس فرمود که بعد دیدم برخی بزرگان دیگر مثل صاحب المحکم(المحکم فی اصول الفقه از آیت الله سید محمد سعید حکیم) نیز آن را بیان کرده اند و آن این است که برخی روایات وجود دارد که دلالت می کند بر اینکه در برخی موارد احتیاط حسن نیست و لااقل هیچ فائده ای نیز بر آن مترتب نیست.

0.0.1.1طائفه اول

این روایات از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام نقل شده است؛

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ‌ أَنْ يُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِعَزَائِمِهِ‌»[4] .

حال در مواردی که برائت ثابت شده است در واقع از جانب خدای متعال به بندگان رخصت داده شده است و خدا دوست دارد که به برائتی که در شبهات حکمیه جعل کرده است اخذ شود به همین دلیل نمی توان گفت احتیاط حسن است بلکه حتی می توان گفت احتیاط حسن عقلی نیز ندارد چون حسن عقلی معلق به خواسته مولاست در اینصورت چون مطلوب مولا عدم احتیاط است به همین دلیل عقل نیز حکم به حسن احتیاط نمی کند.

0.0.1.2طائفه دوم

این طائفه از روایات دلالت بر عدم حسن احتیاط می کنند؛

0.0.1.2.1روایت اول: صحیحه زراره

در ابتدا روایتی را که از شیخنا الاستاد«ره» شنیدم ذکر می کنم، و آن یکی از صحیحه های زراره در ضمن روایات وارده در باب استصحاب است؛

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرِهِ أَوْ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَنِيٍّ إِلَى أَنْ قَالَ فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ قُلْتُ لِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ‌ أَنْظُرَ فِيهِ‌ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ الْحَدِيثَ»[5] .

نکته این روایت در عبارت «فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ‌ أَنْظُرَ فِيه» است که راوی سوال می کند آیا اگر شک در نجاست لباس کردم بر من لازم است که در لباس تفحص کنم؟ و حضرت در پاسخ می فرماید: خیر چنین تکلیفی بر تو لازم نیست و سپس می فرماید تنها و تنها نظر کردن در لباس این فایده را دارد که شک تو را از بین می برد و هیچ فایده دیگری ندارد پس حصر فایده در ذهاب شک دلیل می شود که احتیاط هیچ حسن شرعی ندارد و الا نباید فائده تفحص و احتیاط را در ذهاب شک حصر می فرمود.

0.0.1.2.2روایت دوم: صحیحه اول محمد بن مسلم

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَمَّامُ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ وَ غَيْرُهُ أَغْتَسِلُ مِنْ مَائِهِ قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ الْجُنُبُ وَ لَقَدِ اغْتَسَلْتُ فِيهِ ثُمَّ جِئْتُ فَغَسَلْتُ‌ رِجْلَيَ‌ وَ مَا غَسَلْتُهُمَا إِلَّا مِمَّا لَزِقَ بِهِمَا مِنَ التُّرَابِ»[6] .

در این روایت از امام صادق علیه السلام در مورد غسل در ماء حمام سوال می شود و امام علیه السلام نیز می فرماید اشکالی ندارد که از ماء حمام غسل شود و من هم غسل کرده ام و پس از آن پای خود را شسته ام اما علت شستن پا فقط این بوده که پای من با تراب آلوده شده بود در اینصورت حضرت علت شستن پا را نجاست احتمالی معرفی نمی کند بلکه علت آن را آلوده شدن به تراب دانسته است، پس معلوم می شود که احتیاط هیچ حسنی ندارد.

0.0.1.2.3روایت سوم: صحیحه دوم محمد بن مسلم

«وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع جَائِياً مِنَ‌ الْحَمَّامِ‌ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ دَارِهِ قَذَرٌ فَقَالَ لَوْ لَا مَا بَيْنِي وَ بَيْنَ دَارِي مَا غَسَلْتُ رِجْلِي وَ لَا نَحَيْتُ‌ مَاءَ الْحَمَّامِ»[7] .

در این روایت نیز حضرت می فرماید پس از حمام پای خود را می شویم اما شستن پا از باب احتیاط در ماء حمام نیست بلکه از این جهت است که بین مسیر حمام و منزل نجاست وجود دارد و پای من واقعا نجس شده است.

 


[1] - .احتیاط ناقص

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo