< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اخبار من بلغ /تنبیهات /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته

همانطور که بیان شد برای تحصیل مفاد اخبار من بلغ باید اموری مورد بررسی قرار بگیرد. امر اول این بود که آیا موضوع این اخبار مطلق عملی است که ثوابی در مورد آن نقل شده است یا اینکه موضوع آنها عملی است که خیر بودن آن مفروض است تا اگر خبر ضعیفی دال بر ثواب بر آن عمل وارد شد این روایات دلالت بر تعلق ثواب به آن عمل نمایند؟

اگر احتمال اول ثابت شود راه اثبات قاعده تسامح در ادله سنن باز می شود و می توان فتوا به استحباب بسیاری از اعمالی داد که خبر ضعیفی دال بر استحباب آنها وارد شده است اما اگر از این اخبار احتمال دوم استظهار شد در اینصورت تا استحباب عملی از خارج ثابت نشده باشد نمی تواند موضوع این اخبار قرار بگیرد. به همین دلیل این مطلب در اخبار من بلغ مساله مهمی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد.

همانگونه که در جلسه قبل بیان شد برخی از بزرگان مثل محقق سیستانی دام ظله گفته اند موضوع این اخبار عبارت است از شیئی که فی حد ذاته مستحب است همانطور که صاحب هدایة المسترشدین نیز این قول را در کتاب خود نقل کرده است.

برای اثبات این مدعا پنج یا شش وجه وجود دارد که وجه اول و دوم و سوم در جلسه گذشته بیان شد.

وجه اول این بود که روایت صفوان تصریح به «علی شیئ من الخیر» داشت حال اگر فرض کنیم روایات دیگر مثل روایت هشام و محمد بن مروان مطلق باشد از باب حمل مطلق بر مقید می گوییم مراد از روایات دیگر نیز همین است که گفته شود موضوع این اخبار عملی است که خیر بودن آن ثابت شده است.

وجه دوم این بود که وقتی روایات معتبره در مقام، مثل روایت صفوان به نقل از ثواب الاعمال صدوق یا روایت هشام -مروی در کافی- و یا روایت مروان که مروی در کافی است ملاحظه می شود مازاد بر این مطلب یعنی خیر بودن عملی که به آن وعده ثواب داده شده چیز دیگری استفاده نمی شود. روایت صفوان که در جلسه قبل مورد بررسی قرار گرفت تصریح به قید خیر بودن آن عمل دارد.

0.0.0.1بررسی روایت هشام نسبت به قید خیریّت

و اما در مورد دو روایت دیگر نیز باید گفت ظاهر از روایت هشام که می گوید: «و ان لم یکن علی ما بلغه» این است که به شکلی که او ثواب را نقل کرده است نیست نه اینکه اصلا ثوابی نیست. با این توضیح که ظاهر در قضایای سالبه، سالبه به انتفاء محمول است نه سالبه به انتفاء موضوع، در اینصورت وقتی می فرماید: «و ان لم یکن الثواب علی ما بلغه» ظاهر این است که ثوابی برای آن عمل وجود دارد ولی به شکلی که نقل شده است نیست، نه اینکه اصلا آن عمل ثوابی در واقع ندارد در نتیجه خیر بودن آن عمل از ظاهر این عبارت استفاده می شود چون عملی که اصل ثواب آن ثابت است خیر بودن آن نیز محرز می شود. بنابراین در روایت هشام اگر چه آن عمل تقیید به خیر بودن نشده است اما از جمله اخیر در روایت این قید استظهار می شود و اگر استظهار جزمی نیز نشود لااقل محتمل است که معنا همین باشد پس در روایت هشام حجتی بر اطلاق نداریم.

0.0.0.2بررسی روایت محمد بن مروان نسبت به قید خیریّت

روایت مروان می گفت: «من بلغه ثواب من الله علی عمل فعمل ذلک العمل التماس ذلک الثواب اوتیه و ان لم یکن الحدیث لما بلغه».

جمله اخیر یا به این معناست که داستان و واقعه ای که او نقل کرده آنگونه نباشد نه اینکه اصلا چیزی در کار نباشد و یا به این معناست که آن حدیثی که آن ثواب را برای شما نقل می کند آنگونه که در واقع است نیست. در هر دو صورت جمله سالبه است و ظهور در انتفاء محمول دارد پس از روایت محمد بن مروان هم اطلاقی استفاده نمی شود اگر نگوییم تقیید استفاده می شود.

در نتیجه روایاتی که معتبر است نمی تواند اطلاق را ثابت کند و روایاتی که منقول در محاسن است و اطلاق دارد معتبر نیست علاوه بر اینکه اگر هم اعتبار آنها ثابت شود لکن با این روایات معتبره می توان روایات محاسن را تفسیر نمود مثلا روایت چهارم که منقول از محمد بن مروان که می فرمود:

«مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‌ءٌ مِنَ‌ الثَّوَابِ فَفَعَلَ ذَلِكَ طَلَبَ قَوْلِ النَّبِيِّ ص كَانَ لَهُ ذَلِكَ الثَّوَابُ وَ إِنْ كَانَ النَّبِيُّ ص لَمْ يَقُلْه‌»

اگر چه ظاهر بدوی آن روایت اطلاق بود چون می فرمود اگر چیزی از ثواب به شما برسد آن ثواب به شما عطا می شود چه خیر بودن آن عمل ثابت باشد و چه ثابت نباشد لکن ممکن است اینگونه تفسیر شود که بیان نکردن آن ثواب توسط پیامبر مانع از این نیست که آن ثواب واقعی به شما داده شود بلکه همین مقدار که ثوابی به شما رسیده است و شما آن عمل را انجام داده اید ثواب واقعی آن عمل به شما داده می شود. اگر چه این تفسیر بدوا خلاف ظاهر است اما بعد از اینکه سند این روایت ناتمام است و سه روایت معتبر نیز اینگونه معنا شده این توجیه برای این روایت اشکالی ندارد.

البته آنچه که مهم است جهت اول است که این روایات از نظر سند حجیت ندارد.

قبل از اینکه وجوه دیگری که دلالت بر این می کند که موضوع اخبار من بلغ عملی است که خیر بودن آن ثابت شده است بیان شود جواب وجه اول و وجه دوم را ذکر می کنیم؛

0.0.0.2.1جواب وجه اول

وجه اول، حمل مطلق بر مقید بود با این بیان که بوسیله روایت صفوان که مقید به خیریت بود موضوع روایات دیگر نیز تقیید به خیریت می شود.

0.0.0.2.2جواب اول: مغایرت «خیر» عنوانی و «خیر» واقعی

این جواب از برخی از بزرگان معاصرین«شفاه الله تعالی» در هامش بحوث فی علم الاصول است و آن اینکه خیری که در روایت صفوان اخذ شده خیر عنوانی است نه خیر واقعی، مقصود از خیر عنوانی چیزی است که از او به عنوان خیر نام برده می شود ولو درست نباشد پس اینکه فرموده: «من بلغه شیئ من الثواب علی شیئ من الخیر» یعنی کاری که مردم آن را خیر می شمارند اگر انجام دهید به نیت ثوابی که وعده به آن داده شده آن ثواب به شما داده می شود.

ایشان قرینه ای نیز برای این معنا ذکر می کند و آن اینکه معمولا مستحبات و امور خیری که در شرع به دست ما می رسد به واسطه همین نقل ثواب هاست و الا اگر این روایت در مقام بیان معنای دیگری باشد فردی برای آن باقی نمی ماند چون امور خیر را معمولا از طریق همین روایات می شناسیم.

پس منظور از خیر اموری است که توسط روایاتی که این ثواب ها را نقل می کند معرفی می شوند نه اموری که از ادله دیگر خیر بودن آنها ثابت شده است؛

«على ان‌ المراد من‌ الخير، الخير العنواني لا الواقعي و لو بقرينة ان دليل إبلاغ الثواب عادة هو دليل الخيريّة و الاستحباب لدى الشارع لا ان هناك دليلين أحدهما على الاستحباب و الآخر على الثواب»[1] .

0.0.0.2.3اشکال به جواب اول

ایشان این فرمایش را بعدا در أضواء و آراء نیاورده است که ممکن است علت آن این باشد که از این مطلب عدول کرده است چون اشکال این جواب این است که؛

اولا این مطلب که مقصود از خیر خیر عنوانی است خلاف ظاهر است چون هر عنوانی ظهور در واقعی بودن آن عنوان دارد.

و ثانیا اینکه گفته شود عادتا دلیل مستحبات، روایات ضعیف است خلاف واقع است چون اینگونه نیست که غالب ادله مستحبات روایات ضعیفه باشد بلکه اصل استحباب غالب مستحبات از ادله معتبر ثابت شده است و اخبار ضعیف می آیند و مقدار و کیفیت ثواب را بیان می کنند مثلا اصل استحباب خواندن سوره های قرآن ثابت است اما ممکن است خبر ضعیفی بیاید و مشتمل بر ثوابی خاص برای یکی از سوره های قرآن باشد در اینصورت این اخبار می گویند حالا که خواندن سوره های قرآن مستحب است اگر خبر ضعیفی دلالت بر ثوابی خاص کرد و شما آن سوره را قرائت کردی آن ثواب خاص به شما داده می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo