< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تنبیهات اخبار من بلغ /تنبیهات برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته

مورد سوم از موارد عدم شمول اخبار من بلغ جایی بود که خبر معتبری دال بر حرمت قائم شده باشد، در اینصورت سه وجه برای عدم شمول بیان شد. وجه چهارمی نیز برای این مورد وجود دارد که امروز مورد بحث قرار می گیرد.

0.0.0.1وجه چهارم عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به مورد قیام خبر دال بر حرمت

قبل از بیان این وجه از باب مقدمه لازم است گفته شود در باب مفاهیم یک نظر این است که شرط، وصف، غایت و مانند آنها مفهوم دارند به این معنا که اگر شرط، وصف و یا غایت نباشند حکم بالمره منتفی می شود مثلا اگر مولا گفته باشد: «اکرم العالم العادل» کسی که قائل به مفهوم وصف است می گوید اگر عالمی عادل نبود وجوب اکرام در حق او منتفی است به این معنا که سنخ حکم برای او منتفی است، اما نظر دیگری وجود دارد که محقق خویی«ره» و مرحوم والد قائل به آن هستند و آن اینکه مفهوم به این معنا وجود ندارد اما مفهوم دیگری وجود دارد که مفهوم فی الجمله است به این معنا که در فرض منتفی بودن قید، حکم آن فی الجمله منتفی می شود یعنی در برخی از مواردی که قید وجود ندارد حکم نیز منتفی می گردد، بنابراین از «اکرم العالم العادل» فهمیده می شود که در برخی موارد وجوب اکرام برای عالمی که عادل نباشد وجود ندارد و الا اگر چنین مفهوم فی الجمله ای نیز وجود نداشته باشد هیچ فائده ای برای این قید تصور نمی شود. پس ظاهر قید، احترازیت است ولو احترازیت فی الجمله، چون اگر به هیچ وجه قید احترازیت نداشته باشد معنایی برای ذکر قید وجود ندارد، پس وقتی قید عادل را می آورد یعنی برخی جاها حکم وجوب اکرام نیست پس به نحو موجبه جزئیه بلکه سالبه جزئیه دلالت می کند بر انتفاء حکم در موارد انتفاء قید، اما کسانی که می گویند مفهوم دارد به نحو سالبه کلیه این سخن را می گویند.

حال بر اساس این مقدمه در مانحن فیه گفته می شود در برخی اخبار من بلغ -روایت اول- که می فرماید: «من بلغه شیئ من الثواب علی شیئ من الخیر» قید «من الخیر» وجود دارد، در اینصورت اگر این قید آن مفهوم متعارف را داشت مفهومش این بود که هرجا خیر نباشد این ثواب وجود ندارد، اما طبق مبنای محقق خویی«ره» معنای روایت این می شود که جایی که خیر نباشد فی الجمله حکم اعطاء ثواب وجود ندارد، پس به نحو قضیه سالبه جزئیه از این روایت ثابت می شود که برخی موارد بلوغ ثواب هم شده ولی ثواب داده نمی شود، در اینصورت این قضیه سالبه با روایاتی که به نحو عام و مطلق دلالت بر اعطای ثواب می کنند معارضه پیدا می کند و چون این روایات منفصل از یکدیگر هستند اجمال در ناحیه روایتی که مشتمل بر قید «من الخیر» است سرایت به مطلقات نمی کند، حال مقدمه دومی در اینجا ضمیمه می شود و آن اینکه وقتی محاسبه می کنیم متوجه می شویم مواردی که بلوغ ثواب شده ولی ثواب داده نمی شود جایی است که خبر معتبر دال بر حرمت وجود دارد و اگر هم که موارد دیگری باشد به اولویت، موارد قیام خبر دال بر حرمت را افاده می کند پس به واسطه تقییدی که از آن خبر استفاده می گردد ثابت می شود اطلاقات ادله اخبار من بلغ، موردی که دلیل معتبر بر حرمت وجود دارد را شامل نمی شود.

پس حتی اگر از دلیل انصراف و یا نقض غرض صرف نظر شود لکن در خود اخبار من بلغ مقیِّد وجود دارد به گونه ای که اطلاقات اخبار من بلغ را تقیید می کند به اینکه در برخی موارد ثواب داده نمی شود و قدر متیقن آن موارد جایی است که دلیل معتبر بر حرمت اقامه شده است. بنابراین کسانی که این مقدار از مفهوم را برای قیود قائل هستند می توانند برای عدم شمول به این وجه نیز استدلال کنند.

همانگونه که مشخص شد این استدلال استدلال مبنایی می باشد.

0.0.1مورد چهارم: عدم شمول موارد قیام خبر دال بر کراهت

مورد دیگر که گفته می شود مشمول اخبار من بلغ نیست جایی است که در قبال خبر ضعیفی که دال بر استحباب یک عمل است روایت معتبر دیگری که دلالت بر کراهت آن عمل دارد وجود داشته باشد، حال سوال این است که آیا در این موارد که خبر معتبر دال بر کراهت داریم اخبار من بلغ جاری می شود یا خیر؟

اگر به برهان نقض غرض توجه شود باید گفت این مورد نیز مشمول اخبار من بلغ نیست، چون غرض از کراهت -ولو به اندازه حرمت نیست- تشویق مکلفین به ترک عمل و انتهاء آنهاست حال اگر با اخبار من بلغ شارع مکلفین را تشویق به سوی آن عمل کند -حتی اگر قصد شارع تشویق نباشد- نقض غرض پیش می آید، حال تکمله ای در اینجا وجود دارد که بوسیله آن دلیل نقض غرض در مورد قبل نیز کامل می شود که این تکمله به دو بیان می تواند طرح شود؛

بیان اول اینکه وقتی نقض غرض پیش بیاید این نقض غرض قرینه لبّیّه می شود بر اینکه از اخبار من بلغ موارد قیام دلیل بر حرمت و کراهت اراده نشده است، پس اخبار من بلغ از ابتدا مواردی که موجب نقض غرضش می شود را شامل نمی شود.

بیان دوم این است که اخبار من بلغ خبر واحدی است که دلالت بر ثواب می کند و خبر دال بر کراهت نیز خبر واحدی است که دلالت بر عدم ثواب می کند در اینصورت تعارض می کنند و تساقط می کنند در نتیجه نمی توان گفت این مورد مشمول اخبار من بلغ می شود.

البته طبق بیان دوم در فقه نمی توان نسبت به این مورد فتوای به کراهت داد به خلاف بیان اول که بر اساس آن فقط نمی توان فتوا به استحباب داد ولی می توان فتوا به کراهت داد. لکن ظاهر این است که اولی درست است.

بنابراین از برهان نقض غرض به دو بیان می توان عدم شمول را ثابت نمود.

مورد دیگری که نسبت به شمول یا عدم شمول اخبار من بلغ وجود دارد فتوای فقیه می باشد که در جلسه آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

همانطور که تنبیه بعدی نیز این است که فقیه برای بیان این حکم برای مقلدین خود چه شیوه ای را باید اتخاذ کند تا خلاف واقع و افتراء علی الله نگفته باشد؟

این موارد ان شاء الله در جلسه بعد مورد بحث قرار می گیرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo