< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدتقي شهيدي

97/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: انقلاب نسبت/ تطبیقات مشکوک تعارض مستقر/ تعارض مستقر/ تعارض ادله

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در انقلاب نسبت در نسب متوافق قرار دارد که یک عام دارای دو مخصص است و نسبت بین دو مخصص و عام یکسان بوده و هر دو اخص مطلق از عام هستند. در این جهت فروض متعددی وجود دارد که فرض اول به این صورت است که موضوع هر دو خاص متفاوت با یکدیگر است. در این فرض دو قول وجود دارد که قول اول تعارض ثلاثی و قول دیگر تعارض بین عام و مجموع دو خاص است.

1انقلاب نسبت در نسب متوافق

در مورد انقلاب نسبت در نسب متوافق که یک عام و دو خاص وجود دارد، فروض متعددی وجود دارد که عبارتند از:

1.1الف: استیعاب دو خاص نسبت به عام

فرض اول به این صورت است که دو خاص مستوعب همه افراد عام باشند، مثل اینکه خطاب عام به صورت «یستحب اکرام العالم» و دو خطاب خاص به صورت «یجب اکرام العالم العادل» و «یحرم اکرام العالم الفاسق» وارد شده باشد.

1.1.1کلام صاحب کفایه در حاشیه رسائل

صاحب کفایه قائل شده اند که بین عام و مجموع دو خاص تعارض رخ خواهد داد.

ایشان در حاشیه رسائل فرموده اند: اگر یکی از دو خاص راجح و دیگری مرجوح باشد، مثل اینکه یکی از دو خاص مخالف عامه و دیگری موافق عامه باشد، نتیجه کسر و انکسار به این صورت خواهد شد که عام مساوی با مجموع دو خاص خواهد شد؛ چون یکی از دو خاص اقوی و دیگری اضعف است که در کسر و انکسار مساوی با عام خواهند شد.

اما در صورتی که یکی از دو خاص فاقد رجحان بوده و مساوی با عام باشد، یعنی موافق یا مخالف عامه نباشد و خاص دیگر راجح باشد، ترکیب خاصی که مساوی است با خاصی که دارای رجحان است، نتیجه می دهد که مجموع دو خاص راجح و اقوی خواهد شد.

در صورتی هم که یکی از دو خاص مساوی عام بوده و فاقد رجحان باشد، اما خاص دیگر فاقد رجحان باشد، مجموع دو خاص اضعف از عام خواهد شد.[1]

1.1.1.1مناقشه در کلام صاحب کفایه

به نظر ما کلام صاحب کفایه طبق مبنای خود ایشان در فرض اول عرفی است؛ چون در فرضی که یکی از دو خاص اقوی و دیگری اضعف است، مثل اینکه خطاب «یجب اکرام العالم العادل» مخالف عامه بوده و نسبت به عام که تعبیر به «یستحب اکرام العالم» کرده، اقوی خواهد بود؛ چون عام با شمول خود بر عالم عادل، حکم به عدم وجوب کرده است و لذا موافق عامه است. خاص دیگر تعبیر به «یحرم اکرام العالم الفاسق» کرده است که به جهت موافقت با عامه اضعف است. وقتی دو خاص که یکی از آنها اضعف و دیگری اقوی است، در کنار یکدیگر قرار می گیرند، نتیجه این خواهد شد که عام مساوی مجموع دو خاص خواهد شد.

اما در دو فرض دیگر که یکی از دو خاص مساوی عام است، ایشان بیان کرده اند که خاص دیگر ملاحظه می شود که اگر خاص دوم مخالف عامه بوده و اقوی باشد، مجموع اقوی و مساوی، اقوی خواهد شد و در نتیجه مجموع دو خاص بر عام مقدم خواهد شد و در صورتی که خاص دوم موافق عامه و اضعف باشد، مجموع دو خاص، اضعف از عام خواهد شد؛ چون مجموع مساوی و اضعف، در نتیجه اضعف خواهد شد. این مطلب در حالی است که در جمع عرفی همانند حل مسائل ریاضی عمل نخواهد شد بلکه صدق عرفی مخالفت با عامه مطرح است که باید بررسی شود از نظر عرف، عام یا مجموع دو خاص مخالفت عامه باشد که این مطلب در جلسه گذشته مورد بررسی قرار گرفته و صدق آن مورد اشکال واقع شد و لذا کلام صاحب کفایه که مجموع مساوی و اقوی را اقوی و مجموع مساوی و اضعف را اضعف دانسته اند، صحیح نیست و در نظر عرف برای جمع عرفی پذیرفته نمی شود.

1.2ب: نسبت عموم من وجه بین دو خاص و مخالفت یکی از دو خاص با عام

فرض دوم انقلاب نسبت در نسب متوافق این است که دو خاص وجود دارد که مستوعب همه افراد عام نیستند، اما بین دو خاص نسبت عموم من وجه وجود دارد و لذا بین دو خاص در مورد اجتماع تعارض ایجاد می شود. نکته دیگر در این فرض این است که از بین دو خاص، صرفا یکی از دو خاص حکم مخالف عام را بیان کرده است، اما خاص دیگر موافق حکم عام ذکر کرده است. به عنوان مثال خطاب عام «اکرم العلماء» بوده که در مقابل آن دو خاص به صورت «لاتکرم العالم الفاسق» و «اکرم العالم الشاعر» ذکر شده است. در این صورت دو خاص ذکر شده دارای نسبت عموم من وجه هستند و در مورد عالم شاعر فاسق، تعارض کرده اند؛ چون خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» حکم می کند که فاسق شاعر نباید اکرام شود و خطاب «اکرم العالم الشاعر» حکم به وجوب اکرام عالم شاعر کرده است. در این مثال روشن است که خطاب «اکرم العالم الشاعر» حکم موافق عام بیان کرده است.

به نظر ما در این فرض صحیح این است که خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» نسبت به فاسق شاعر با خاص دوم تعارض کرده و از حجیت ساقط شود و لذا مقدار حجیت خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» به صورت «لاتکرم العالم الفاسق غیر الشاعر» خواهد شد و این مقدار از حجیت موجب تخصیص خطاب «اکرم العلماء» خواهد شد و در نتیجه فاسقی که شاعر نیست از تحت عموم دال بر اکرام علماء خارج خواهد شد، اما فاسق شاعر تحت عام باقی خواهد ماند؛ چون مخصص، در مورد فاسق شاعر مبتلی به معارض شده است و شرط تقدیم خاص بر عام این است که خاص معتبر باشد و در صورتی که بعض مدلول آن دچار اشکال شود، دیگر در آن مقدار مخصص عام نخواهد بود.

به نظر ما حکم فرض دوم روشن است.

1.2.1کلام محقق نائینی و امام قدس سرهما

محقق نائینی[2] و امام[3] قدس سرهما در فرض دوم فرموده اند: در این فرض بین دو خطاب خاص در مورد فاسق شاعر که مورد اجتماع دو خاص است، تعارض رخ می دهد و در عین حال خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» در مورد افتراق خود با خطاب «اکرم الشاعر» که فاسق غیر شاعر است موجب تخصیص خطاب عام شده و فاسق غیر شاعر از عام خارج می کند، اما در اینجا بین عام که تبدیل به «اکرم العلماء الاالفاسق غیر الشاعر» شده است و بین «لاتکرم العالم الفاسق» انقلاب نسبت رخ می دهد و نسبت بین این دو خطاب عموم من وجه می شود؛ چون فاسق غیر شاعر از عام خارج شده است، اما عام به عموم خود شامل فاسق شاعر شده و حکم به وجوب اکرام می کند. از طرف دیگر «لاتکرم العالم الفاسق» شامل فاسق شاعر و فاسق غیر شاعر می شود. بنابراین نسبت بین خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» با خطاب «اکرم العلماء» که به مقدار حجیت «لاتکرم العالم الفاسق» تخصیص خورده است، عموم من وجه خواهد شد.

در اینجا محقق نائینی و امام قدس سرهما فرموده اند: در این فرض صحیح نیست که بعد از تعارض و تساقط «لاتکرم العالم الفاسق» با «اکرم العالم الشاعر» در فاسق شاعر، رجوع به عموم «اکرم العلماء» بشود؛ چون خطاب «اکرم العلماء» به نحو عموم من وجه با خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» معارضه خواهد کرد.

1.2.1.1مناقشه در کلام محقق نائینی و امام

به نظر ما کلام محقق نائینی و امام قدس سره عجیب است؛ چون این دو بزرگوار در حالی که خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» حکم به خروج مطلق عالم فاسق از حکم وجوب اکرام کرده است، صرفا فاسق غیر شاعر را از «اکرم العلماء» خارج کرده اند که نکته این عملکرد این است که خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» نسبت به فاسق شاعر از اعتبار ساقط شده است و الا اگر خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» از حجیت ساقط نمی شد، مطلق عالم فاسق از وجوب اکرام علماء خارج می شد. بنابراین اساس تخصیص «اکرم العلماء» به فاسقی که شاعر نیست، عدم حجیت «لاتکرم العالم الفاسق» نسبت به فاسق شاعر است ولذا عدم حجیت خاص نسبت به فاسق شاعر مفروغ عنه بوده است، حال چه اتفاقی رخ می دهد که در مرتبه لاحقه بین «اکرم العلماء» که از آن فاسق غیر شاعر خارج شده است، با تمام مدلول خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» حتی نسبت به بخشی که از اعتبار ساقط شده است، تعارض رخ می دهد، در حالی که تعارض فرع وجود مقتضی حجیت در دو طرف است و اگر قرار باشد که «لاتکرم العالم الفاسق» نسبت به فاسق شاعر از اعتبار ساقط شده باشد، دیگر در رتبه بعد نباید در مقایسه با خطاب «اکرم العلماء» مطرح شود و اگر از اعتبار ساقط نشده است، باید خطاب «اکرم العلماء» به تمام مدلول خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» تخصیص زده شود.

بنابراین در کلام محقق نائینی و امام قدس سرهما خلف رخ داده است؛ چون از طرفی مقدار حجیت خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» را به فاسقی که شاعر نیست، اختصاص می دهند و خطاب «اکرم العلماء» را با این مقدار تخصیص می زنند و بعد مجددا نسبت بین «اکرم العلماء» که از آن فاسق غیر شاعر خارج شده است، با تمام مدلول «لاتکرم العالم الفاسق» حتی بخش خارج شده از حجیت مقایسه می کنند که این مطلب غیر معقول است؛ چون در رتبه ساق فرض شده است که خطاب «لاتکرم العالم الفاسق» در مورد فاسق شاعر با «اکرم العالم الشاعر» تعارض کرده و تساقط رخ می دهد و بعد تساقط دیگر قابل عود نیست تا نسبت آن با عام سنجیده شود. در نتیجه صرفا به مقدار حجیت «لاتکرم العالم الفاسق» که فاسق غیر شاعر است، خطاب «اکرم العلماء» تخصیص زده می شود و نسبت به فاسق شاعر به «اکرم العلماء» عمل خواهد شد؛ چون خلاف مرتکز است که خطاب «اکرم العلماء» نسبت به فاسق شاعر از حجیت ساقط شود.

1.3ج: نسبت عموم من وجه بین دو خاص و مخصص بودن هر دو خاص نسبت به عام

سومین فرض انقلاب نسبت در نسب متوافق این است که دو خاص وجود دارد که بین آنها نسبت عموم من وجه وجود دارد و هر دو خاص مخصص عام هستند. به عنوان مثال خطاب عام به صورت «یستحب اکرام العالم» است که در مقابل آن دو خاص به صورت «یجب اکرام العالم الشاعر» و «یحرم اکرام العالم الفاسق» وارد شده است که رابطه بین دو خاص عموم من وجه است؛ چون عموم دو خطاب شامل شاعر فاسق می شود و در مورد شاعر عادل و فاسق غیر شاعر هم افتراق دارند. در این فرض هر دو خطاب خاص، مخصص خطاب «یستحب اکرام العالم» هستند؛ چون هر دو حکم مخالف عام بیان کرده اند.

در این صورت دو خاص نسبت به مورد اجتماع خود تعارض کرده و تساقط می کنند، اما نسبت به دو مورد افتراق حجت خواهند بود؛ لذا اکرام شاعر غیر فاسق واجب بوده و خطاب «یستحب اکرام العالم» تخصیص زده و به صورت «یستحب اکرام العالم الا الشاعر غیر الفاسق فانه یجب اکرامه» می شود و اکرام فاسق غیر شاعر هم حرام خواهد بود که عام را تخصیص زده و به صورت «یستحب اکرام العالم الا الفاسق غیر الشاعر فانه یحرم اکرامه» خواهد شد. بعد از دو تخصیص مذکور، صرفا فاسق شاعر که مورد اجتماع دو خاص است، باقی خواهد ماند که بعد از تعارض و تساقط دو خاص، به عام فوقانی که «یستحب اکرام العالم» است، رجوع خواهد شد.

البته در صورتی که گفته شود که دو خبر متعارض نفی ثالث خواهند داشت، نسبت به فاسق شاعر، یک خطاب خاص دال بر وجوب اکرام و خاص دیگر دال بر حرمت اکرام است که این دو خطاب حکم ثالث را نفی خواهند کرد که یقینا مستحب نخواهد بود و در نتیجه خطاب عام تخصیص زده می شود، اما با توجه به اینکه دو خطاب خاص در مورد آن وجود دارد که یکی دال بر وجوب و دیگری دال بر حرمت است، دوران امر بین محذورین خواهد شد. اما نکته این است که در مورد متعارضین بالذات نفی ثالث مورد پذیرش ما نیست و در نتیجه بعد از تعارض و تساقط دو خاص در مورد اجتماع، به عموم عام رجوع خواهد شد.

1.3.0.0.1شبهه

در مورد فرض سوم شبهه ای وجود دارد که در مطالب آینده به صورت مفصل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، اما در این مجال به صورت مختصر مورد اشاره واقع می شود.

شبهه این است که ممکن است صدور یکی از دو خاص، متقدم بر صدور خاص دیگر باشد، یعنی مولی در روز جمعه خطاب «یستحب اکرام العالم» را بیان کرده و در روز شنبه تعبیر «یحرم اکرام العالم الفاسق» و روز یکشنبه تعبیر «یحرم اکرام العالم الشاعر» را به کار ببرد. در این صورت خطاب «یستحب اکرام العالم» با خاصی که در روز شنبه بیان شده است، تخصیص زده شده و به صورت «یستحب اکرام العالم العادل» خواهد شد. حال نسبت عام تخصیص خورده با خاصی که در روز یکشنبه صادر شده است، عموم من وجه خواهد شد؛ چون بین «یستحب اکرام العالم العادل» و «یحرم اکرام العالم الشاعر» در مورد عالم عادل غیر شاعر و عالم شاعر غیر عادل افتراق وجود دارد و عالم عادل شاعر هم مورد اجتماع است.

پاسخ شبهه ذکر شده این است که در مباحث آینده مطرح خواهد شد که تفاوت دو خطاب خاص در زمان صدور، تأثیری در جمع عرفی نداشته و هر دو خاص در عرض هم عام را به مقدار اعتبار و حجیت خود تخصیص می زنند.

1.4د: نسبت عموم من وجه بین دو خاص و عدم تنافی به جهت متوافق بودن

فرض چهارم انقلاب نسبت در نسب متوافق این است که دو خطاب خاص دارای نسبت عموم من وجه هستند، اما با توجه به اینکه هر دو مثبت و متوافق هستند، با یکدیگر تعارض ندارند. به عنوان مثال خطاب عام به صورت «اکرم العالم» است که در مقابل آن دو خاص به صورت «لاتکرم العالم الفاسق» و «لاتکرم العالم الشاعر» وارد شده است. در این صورت در عین اینکه نسبت بین دو خاص عموم من وجه است، اما با توجه به متوافق بودن، تعارضی ندارند و لذا هر دو در عرض یکدیگر عام را تخصیص می زنند و مشکلی رخ نمی دهد.

در این فرض هم شبهه انقلاب نسبت در موارد تقدم یکی از دو خاص وجود دارد که اگر خطاب عام در روز جمعه و یکی از دو خاص مثل «لاتکرم العالم الفاسق» در روز شنبه بیان شده باشد که موجب تخصیص عام شده و عام تبدیل به «اکرم العالم العادل» شده و نسبت آن با «لاتکرم العالم الشاعر» عموم من وجه خواهد شد که پاسخ این شبهه در فرض قبل بیان شد که وجهی برای تخصیص عام با یکی از دو خاص وجود ندارد تا عام تخصیص زده شده با خاص دیگر ملاحظه شود بلکه عام به جهت قرینیت دو خاص، در عرض یکدیگر تخصیص زده می شود که توضیح این مطلب در آینده مطرح خواهد شد.

1.5د: اعم مطلق بودن یکی از دو خاص نسبت به دیگری

فرض پنجم انقلاب نسبت در نسب متوافق این است که دو خاص وجود دارد که یکی از دو خاص اعم مطلق از دیگری است. به عنوان مثال خطاب عام به صورت «اکرم العالم» بیان شده است که در مقابل آن دو خطاب خاص به صورت «لاتکرم العالم المرتکب للکبیره» و «لاتکرم العالم العاصی» منفصل از عام صادر شده است که خاص دوم اعم مطلق از خاص اول است.

از مطالب پیشین روشن شد که دو خطاب خاص در عرض یکدیگر خطاب عام را تخصیص می زنند.

در تخصیص عام با دو خاص تفاوتی وجود ندارد که خطاب اخص که به صورت «لاتکرم العالم المرتکب للکبیره» است، از نظر صدور متقدم بوده یا صدور آن قطعی باشد. در حالی که در اینجا فاضل نراقی شبهه کرده اند که اگر اخص قطعی باشد، ابتداءا باید عام با اخص قطعی تخصیص زده شود و در نتیجه عام بعد از تخصیص به صورت «اکرم العالم الا المرتکب للکبیره» که نسبت آن با خطاب «لاتکرم العالم العاصی» عموم من وجه خواهد شد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo